23.و اما چگونه می توان لااقل اوقات فراغت را به خود رسید
و چشم و هوش را بر خود و حقایق زندگی باز کرد و غفلت و نسیان ساعات اشتغال جدی را جبران نمود؟
24.گوئی در هسته مرکزی وجود و دل ما یک نیروی دافعه قدرتمندی هست
که هوش و حواس و ادراک ما را دفع می کند
و به ما اجازه نزدیک شدن به خودمان را نمی دهد ،به دلمان،به وجدانمان،به روحمان و به خدایمان.تا وارد جریان واقعی زندگی شویم و به زندگی ملحق شویم.
زیرا بقول قرآن و احادیث ائمه اطهار ،اکثر مردمان در خوابند و یا اصلا هلاک شده اند و با مرگشان بیدار و بهوش می آیند.
25.حداقل و واجب ترین کار اینست که اوقات فراغت خود را با هیچ کاری پر و اشغال نکنیم حتی با موسیقی و مطالعات سرگرم کننده و کار هنری نیسان زا و عبادات سهوی.
بدینگونه این امکان را می یابیم تا لااقل از راه دور نظری بخود نمائیم و بتدریج گامهائی به سوی خود برداریم.
هر چند برای حرکت اصلی و نهائی برای رسیدن به خود و به اکنونیت حیات و هستی خود،یاری و رهبری یک پیر و مراد عرفانی امری واجب است
زیرا بقول پیامبر اکرم"بی امام،کافر است"
یعنی غافل و مدهوش و بیگانه از خویش است.
منبع:کتاب حق بودن،صفحه 134،اثر استاد علی اکبر خانجانی
دانلود رایگان این کتاب از وب سایت زیر: