"بازي کودکانه"
پدیده شناسی بازیهاي روانی بشر
مولف :استادعلی اکبرخانجانی
Childish play
«بدانید که زندگانی دنیا بازی و بازیچه ای بیش نیست» - قرآن
«ھر جنگی از یک بازی شروع شده است» - علی(ع)
می خواھم حسابم را با ھمۀ من ھای خودم تصفیه کنم : با بودا ، تائو ، سقراط ، فلوطین ، ابراھیم ،
موسی ، عیسی ، محمد ، علی ، مولانا ، انیشتن ، عین القضاة ، ّحلاج ، مزدک ، مارکس ، نیچھ ، یونگ ،
ھایدگر، بوبر و صادق ھدایت و آل احمد و شریعتی . و نیز با رمبو و پو و چخوف و کافکا و سارتر و
داستایوفسکی و گوگول . و سپس نوبت خود خداست . و دست آخر نوبت خود خودم .
آنچه که انسان را معتاد می کند و بخودش می بندد و تسخیر می نماید : غذا ، دوا ، بازی، سکس ، تفریح،
اندیشه ، ھنر ، کار ، حرف ، خوابیدن ، راه رفتن ، نفس کشیدن و ........... و بودن - چیزھائی که به
انسان تسکین و آرامش و لذ کوه و ّت و رضایت می بخشد . ھر چند که اندکی پس از آن بی قراری و ش
رنجی شدیدتر عارض می شود پس سمت اعتیاد ، سمت به قرار و آرامش و لذّت و رضایت مطلق است .
و گوئی آدمی در ذاتش ، ح ّق رسیدن بھ چنین وضعی را ندارد ، الّبتھ بواسطھ غیر خودش . و اعتیاد،
جزای این ناحقّی است ، جزای غیر پرستی ، جزای گدائی ، . ذات آدمی مطلقاً بی نیاز است و این بی
نیازی از نیاز انتقام می گیرد و آنکه او را بھ گدائی می برد بھ عذاب میرساند - آدمی برای این ھست که
نباشد . ولی خود انسان نیز از این نیازش شاکی و بیزارست و می خواھد بی نیاز باشد . ذاتش ھم که چنین
است . پس در این وسط تقصیر کیست ؟ آیا جز ظاھر جسمانی انسان و ذات او ، موجود دیگری در عرصۀ
وجودش ، موجود است ؟