theali
theali
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

حافظ - غزل شمارهٔ ۲۰۰

معنی و تفسیر این غزل از منابع مختلف جمع‌آوری شده که در انتها ذکر شده است.

متن غزل

دانی که چنگ و عود چه تَقریر می‌کنند؟
پنهان خورید باده، که تَعزیر می‌کنند

ناموسِ عشق و رونقِ عُشّاق می‌بَرند
عیبِ جوان و سرزنش پیر می‌کنند

جز قلبِ تیره هیچ نشد حاصل و هنوز
باطل در این خیال که اِکسیر می‌کنند

گویند رمزِ عشق مگویید و مشنوید
مشکل حکایتی‌ست که تَقریر می‌کنند

ما از برونِ در شده مغرورِ صد فریب
تا خود درونِ پرده چه تدبیر می‌کنند

تشویشِ وقتِ پیرِ مُغان می‌دهند باز
این سالِکان نِگَر که چه با پیر می‌کنند

صد مُلکِ دل به نیم نظر می‌توان خرید
خوبان در این معامله تَقصیر می‌کنند

قومی به جِدّ و جهد نهادند وصلِ دوست
قومی دگر حواله به تقدیر می‌کنند

فِی الجُمله اعتماد مَکُن بر ثباتِ دَهر
کاین کارخانه‌ایست که تغییر می‌کنند

مِی خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند


? خوانش فریدون فرح‌اندوز در آپارات

تفسیر و معنی غزل

در دوران حكومت شاه‌شجاع فشار متولّيان شريعت بر دربار زياد شد و او را در اجرای دستورات شرع كاهل و خودش را نيز که از جاده تقوا به دور بود به انتقاد گرفتند و در نتيجه مقرر گرديد كه او نيز مانند پدر ظواهر شرع را رعايت و از عيش و نوش‌های شبانه بپرهيزد، به اين سبب دستور داده شد كه در ميخانه را ببندند و نسبت به متجاهرين به فسق و شرابخواران حد شرعی و تعزيرات اجرا گردد . اين تغيير رويه چندان مطابق ميل حافظ وارسته نبود و اين غزل عكس العمل شاعر به سياست جديد حكومت شاه شجاع است.
۱. دانی که چنگ و عود چه تَقریر می‌کنند؟
پنهان خورید باده، که تَعزیر می‌کنند
تعزیر: مجازات واجرای قوانین
چنگ و عود از راه دلسوزی می‌گويند اگر مايليد شراب بنوشيد، مراقب باشید و پنهانی بنوشيد زيرا زمانه عوض شده و اگر در هنگام شراب‌خواری شما را بگیرند محتسب و مأمورين، تعزيرات شرعی را در حق شما اجرا می‌كنند.

۲. ناموسِ عشق و رونقِ عُشّاق می‌بَرند
عیبِ جوان و سرزنش پیر می‌کنند
این زُهد فروشانِ ریاکار عزّت و احترام عاشقان را از میان می‌برند و مدام به عیب‌جویی از جوانان و سرزنش پیران عاشق می پردازند.
عشق ورزی و مَسلکی که حافظ بدان معتقد بوده، درنظرگاهِ متولّیانِ شریعت، هیچ ارزش واعتباری نداشته حتّی مذموم و نکوهیده نیز بوده و بعضاً مورد تهدید وتکفیر نیز قرار می‌گرفت.

۳. جز قلبِ تیره هیچ نشد حاصل و هنوز
باطل در این خیال که اِکسیر می‌کنند
دستاوردهای زهد فروشان دروغین و ریایی، فقط درونی تیره و ذهنی بدبین است وهیچ چیز با ارزشی از عملکرد آنها بدست نیامده است. لیکن همچنان بیهوده در این خیال باطل هستند و ادّعا دارند که توانایی آن را دارند تا قلوب تاریک را به قلوب نورانی تبدیل کنند. آنها در این خیال باطل‌، بیهوده پافشاری می نمایند هیهات که در توهم فرورفته اند.

۴. گویند رمزِ عشق مگویید و مشنوید
مشکل حکایتی‌ست که تقریر می‌کنند
متولیان شریعت، می‌گویند که از عشق نگویید و نشنوید. مگر می‌شود از عشق نگفت و نشنید؟ خواستهٔ غیر ممکن و توقع آن شدنی نیست.

۵. ما از برونِ در شده مغرورِ صد فریب
تا خود درونِ پرده چه تدبیر می‌کنند
مغرور: فریب خورده
ما (همگان، آن‌هایی که تصورات خویش را به دیگران تحمیل می‌کنند) دربیرون از گود قرار داریم، ما به حریم حرم یار دسترسی نداریم. مااز حقایق هستی چیزی نمی‌دانیم. ماهرکدام بر حَسَبِ فهم ودانش خویش، تصوراتی گوناگون ازنظام هستی داریم و شگفتا که به فهم و برداشت‌های خویش هم مغرورانه می نازیم و باتعصّبی جاهلانه، از افکاروپنداشت‌های خود سرسختانه دفاع می‌کنیم. غافل از اینکه سرمستِ بادهٔ غروریم. مافکر می‌کنیم که باورهایمان درست وخالی از اشکال است. ما گرفتار خود شیفتگی شده‌ایم وخودمان از این موضوع بی‌خبریم.
به انتظار می‌مانیم تاروزی فرا رسد و سرانجام ببینیم گردانندگانِ هستی، دربارهٔ ما چه می‌اندیشند، آن روز معلوم خواهد شد کدام یک از ما درست و کدام نادرست تشخیص داده بودیم.

۶. تشویشِ وقتِ پیرِ مُغان می‌دهند باز
این سالِکان نِگَر که چه با پیر می‌کنند
این رهروانِ تازه قدم در راه نهاده‌، فکرمی‌کنند به حقیقت دست یافته‌اند، و با گستاخی و جسارت،پیر و راهنمای ما را آزار می‌دهند و پریشان خاطر می‌کنند.

۷. صد مُلکِ دل به نیم نظر می‌توان خرید
خوبان در این معامله تَقصیر می‌کنند
با نیم نگاهی از سر لطف و مهربانی، می‌توان بر صدها دل فرمانروایی کرد، می توان سلطان دل‌ها شد و زمام اختیار آنها را به دست گرفت. اما افسوس که در این کار کوتاهی می‌کنند.

۸. قومی به جِدّ و جهد نهادند وصلِ دوست
قومی دگر حواله به تقدیر می‌کنند
عقيده‌های مردم براي مملكت داری متفاوت است، بعضی سخت‌گير و مراقبت را عامل توفيق و برخی مشيت الهی و سرنوشت را مؤثر می‌دانند.

۹. فِی الجُمله اعتماد مَکُن بر ثباتِ دَهر
کاین کارخانه‌ایست که تغییر می‌کنند
در هر حال تکیه بر پابرجا بودن روزگار نکن که این دنیا دنیایی‌ست که پیوسته در حال تغییر است و ثبات ندارد.

۱۰. مِی خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند
میگساری کن که اگر خوب دقت کنی متوجه می شوی که واعظان ریاکار، فقیه و مأمور اجرای احکام شرع و حتی حافظ هم دروغ می‌گوید و تظاهر به دینداری می‌کند. درحالی که دروغ می‌گویند و همه ریاکاری و تظاهر است.
یکی از بهترین راهِ تأثیر طنز و نقد، «خود اتهامیست» در این بیت حافظ با استفاده ازهمین شیوه، خود را در میان تزویرکاران قرار داده تاتوانسته باشد اندکی گوشهٔ پرده را بالا زده وپنهان‌کاری‌های آن‌ها را برملا سازد.


منابع
https://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh200#comment-81806
https://mastaneh.ir/hafez/ghazal/ghazal-200/#comment-810

حافظغزل
هر آنچه که به علم و هنر مربوط می‌شود
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید