علی مظفری
علی مظفری
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

شما «توجه‌تان» را چند می‌فروشید؟

به نظر می‌رسد داستان به سال 1830 و به «بنجامین دی»، ناشر اولین روزنامه‌ی یک‌پنی! به نام «نیویورک‌سان» باز می‌گردد. او در یک سخنرانی گفت: «آدم‌ها را جمع می‌کنید اما علاقه‌ای به جمع‌کردن پول‌شان ندارید، چون می‌توانید آن‌ها را در اختیار افراد دیگری بگذارید که به این توجه نیاز دارند». این نقطه از تاریخ، دورترین جایی بوده که «تیم‌وو»، استاد حقوق دانشگاه کلمبیا، توانسته ردِ «اقتصاد مبتنی بر توجه» را بزند، نوآوری بنجامین دی در این بود که او تصمیم گرفت محصولی که می‌فروشد، مخاطبانش باشند و نه روزنامه‌اش. منبع تمام‌نشدنی اقتصاد مبتنی بر توجه، چیزی نیست جز توجه بشر و اگر روزی نیویورک‌سان غارت این منبع بزرگ را به بهایی ناچیز شروع کرد، امروز «سیلیکون‌ولی» راهش را پرقدرت ادامه می‌دهد.

بارها برایم پیش آمده که می‌خواستم خودم را از شر شبکه‌های مجازی خلاص کنم، اما در بهترین حالت دو سه روز دوام می‌آوردم و روز از نو و روزی از نو، هر بار پس از ناکامی به خودم می‌گفتم، چقدر تو بی‌اراده‌ای مرد که نمی‌توانی جلوی یک کلیک‌کردن روی صفحه‌ی لپتاپ و یا لمس صفحه‌ی گوشی هوشمندت مقاومت کنی، مسئله اصلی اما بی‌ارادگی من نبود، مسئله بیلیون‌ها دلاری بود که صرف دزدیدن توجه من می‌شد. یک مهندسیِ دقیق و حساب‌شده برای فروختن توجه من به عنوان یک کالا. از شما چه پنهان اگر توجهم به بهایی منطقی خریده می‌شد شاید با آن موافقت می‌کردم اما من داشتم توجهم را به بهای تقریباً هیچ می‌فروختم.

حالا که دنیای پر رمز و راز ابزارهای دیجیتال، موهبتی از جانب «خدایان خنگ و بی‌آزار! فناوری» نیستند و ما با یک مسابقه‌ی تسلیحاتی نابرابر مواجه هستیم، به چیزی بیشتر از چند راهکار فرمایشیِ عمدتا ناکارا نیاز داریم، به چیزی نیاز داریم شبیه یک فلسفه، فلسفه‌ی استفاده از ابزارهای دیجیتال، کال نیوپورت در کتابش، ما را با مینیمالیسم دیجیتال به عنوان فلسفه‌ی مورد علاقه‌اش آشنا می‌کند، او برای ما از اصول و مبانی این فلسفه‌ی کمینه‌گرا سخن می‌گوید و نتایج تحقیقاتش را در این مورد با ما به اشتراک می‌گذارد و ما را کمک می‌کند که فلسفه‌ی خودمان را برای بهره‌مندی از ابزارهای دیجیتال بسازیم و توجه‌مان را مفت نفروشیم.

این کتاب در اپلیکیشن «کتابراه» با قیمت مناسب در دسترس است.


مینیمالیسمفضای مجازیکال نیوپورتابزار دیجیتالسیلیکون‌ولی
متن‌ها بهانه‌اند، یادگیری در حاشیه اتفاق می‌افتد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید