سریال اسپارتاکوس محصول شبکه Starz آمریکاست که که به گفته مسئولینش موفق ترین سریال این شبکه بوده است , مهمترین ویژگی سریال های این شبکه کیفیت بالای فنی اما محتوای نسبتا ضعیف داستانی است که سریال اسپارتاکوس نیز نمونه بارزی از آن است در ادامه در مورد این سریال و مضمون آن بیشتر صحبت می کنیم.
به گفته سینوهه در کتاب سینوهه پزشک فرعون , دوران باستان ( دوران قبل از میلاد مسیح) دورانی پر هرج و مرج و خشونت بار بوده است که ملت ها و حکومت ها جهت غارت و بردگی بردن یکدیگر از هیچ تلاشی فروگذاری نمی کردند سینوهه خود به طور مفصل در کتابش در مورد ملتهای خاورمیانه و جنگ و ستیز دائمی آنان جهت بردگی گرفتن از یکدیگر صحبت کرده است , در آن زمان یکی از عواملی که باعث تحریک یک کشور برای حمله به کشوری دیگر می شد مسئله ثروت آن کشور و مهم تر ا ز آن برده گرفتن از آنان بود , یعنی حکومتی برای سربازگیری جهت حمله به جای دیگر کافی بود که به سربازان وعده غارت ثروت و برده گرفتن دختران و کودکان و حتی مردان بالغ میداد , فوج فوج جهت ثبت نام در جنگ مراجعه می کردند , اما برده ها که بیشتر جهت خوشگذرانی اربابان خود استفاده می شدند همواره به دلیل بدرفتاری با آنان نفرت و کینه ای در دل خود داشتند و هر لحظه ممکن این دّمل چرکین دهان باز کرده و به شورشی عظیم تبدیل شود , که نمونه بسیار بزرگ آن دامنگیر امپراطوری روم شد , اسپارتاکوس از مردم تراکیا ( قسمت شمالی یونان باستان که امروزه در قسمت جنوب بلغارستان، شمال شرق یونان و قسمتی از ترکیه قرار دارد.) بوده که ابتدا به عنوان سرباز در خدمت روم بوده اما بعد از غارت مردمش به دست وحشی ها به همراه همسرش فرار میکند و چون قبلا مورد غضب گلابر فرمانده رومی قرار گرفته دستگیر شده و به عنوان برده فروخته می شود و سپس به عنوان گلادیاتوری جنگاور شناخته می شود وی در سال 73 قبل از میلاد دست به شورشی عظیم میزند و در این راه بسیاری از گلادیاتورهای برده و سایر بردگان را با خود همراه می کند و در طول در این دوران موفقیتهایی کسب می کند اما در نهایت به دلیل بلندپروازی افرادش جهت حمله به قلب امپراطوری رم ( به جای فرار از قلمرو امپراطوری رم ) نابود می شود.
در ابتدا اسپارتاکوس موفق می شود شهری را تصرف کرده و ساکنان آن را عمدتا قتل عام و فقط تعداد کمی ا ز آنها را به بردگی بگیرد . داستان سریال در اینجا به خوبی عطش شدید انتقام در میان یاران اسپارتاکوس را روایت می کند آنها حاضرند هر کسی که رومی باشد ولو اینکه کودک یا زن یا پیرمرد باشد را بکشند و این امر باعث می شود بیننده دیگر تفاوتی میان آنها و رومی ها نبیند اگرچه اسپارتاکوس سعی می کند تا کمی از نفرت آنان بکاهد اما آنها زیاد فرمانبردار نیستند و کار خود را می کنند
در نتیجه بیننده دیگر طرفدار شورشی ها نیست زیرا آنان با اینکه انتقام خود را از کسانی که باعث مصیبتشان بوده اند گرفته اند اما هنوز عطش انتقام آنان فروکش نکرده و هرچه میکشند بیشتر تشنه خون می شوند . در اینجا وقت آن است که امپراطوری روم به طور جدی وارد قضیه شود و آن را فیصله دهد و این چیزی است که بیننده کاملا منتظر آن است امپراطوری , روم که به دلیل گرفتاری در دیگر جبهه ها توانایی مقابله با اسپارتاکوس به طور جدی را ندارد و تلاش های گذشته اش همگی به شکست منجر شده به کراسوس که قبلا از افراد سنا و اکنون از ثروتمندان شهر است پیشنهاد سرکوب شورشیان را میدهد وی نیز که منتظر این فرصت برای قدرت گرفتن در سناست این پیشنهاد را می پذیرد و به همراه گایوس ژولیوس سزار که بعد ها امپراطور مقتدر روم می شود به جنگ شورشیان می رود ,
در این جا هم سریال خیلی خوب اتحاد کراسوس و شخصیت جالبی به نام سزار را به خوبی به تصویر می کشد , سزار فرد زیرک و فرمانده ای توانمند است که با نقشه ای ابتدا به اردوی شورشیان وارد می شود و مقدمات نابودی آنان را فراهم می کند سپس در کنار کراسوس آماده نابودی کامل شورشیان می شود . داستان تا اپیزودهای میانی این فصل خوب پیش می رود اما بعدا شخصیت های تازه وارد این فصل یعنی کراسوس و سزار به جای پرداخت های بیشتر به حاشیه رانده می شوند و کراسوس بیشتر درگیر مسئله شخصی با پسر و کنیزش می شود و در آن طرف اسپارتاکوس و همراهانش که دیگر چندان هواداری بیننده را به همراه ندارند در حال جولان دادن هستند.
درست زمانی که ما از سزار یا کراسوس انتظار تاکتیک داریم سزار با پسر کراسوس مشغول بحث و جدل است و پای کراسوس نیز به این جدال ها کشیده می شود و بیننده دلسرد می شود زیرا انتظار یک رویارویی فوق العاده بین آنان و شورشیان دارد و سزار که پیش از این خودی نشان داده حالا مثل یه فرمانده جزئی رفتار می کند .
و صحنه دروغی و مسخره مورد تجاوز گرفتن این فرمانده بزرگ رومی توسط پسر بی عرضه کراسوس واقعا تمام اندوخته های سریال تا بدینجا را به فنا می دهد . اما مثل اینکه سازندگان سریال به جای آنکه به واقعیت تاریخی این سریال توجه کنند بیشتر به عرف معمول این سریال یعنی خشونت جنسی و فیزیکی تاکید داشته اند و باعث شده اند که فصل پایانی این سریال به جای آنکه نفس گیر و پر التهاب باشد چندان آش دهان سوزی نشود و صد حیف که این داستان بزرگ تاریخ تحریف شود زیرا نه اسپارتاکوس و یارانش در این شدت وحشیگری بوده اند و نه امپراطوری روم در این شدت بی عرضگی , دلیل اصلی پیشروی ها و موفقیت های Spartacus نه در قدرت جنگاوری خیالی آنها ( که افراط زیادی در آن مشاهده می شود به طوری که ناویا که یک برده زن معمولی بوده اکنون در حد یک گلادیاتور نبرد می کند ! )
بلکه در همه گیر شدن شهرت قیام او و شورش دیگر بردگان است که هرج و مرج زیادی را در امراطوری روم بوجود آورده و باعث می شود امپراطوری که بیشتر نیروهایش در سایر جبهه ها هستند در ابتدا سردرگم شود اما بعدا زمام امور را به دست گیرد و با ارتشی عظیم مرکب از صدو بیست یا به قولی صد و هشتاد هزار نفر به شدیدترین وضع ممکن ازشورشیان انتقام بگیرد , دستکاری در محتوای وقایع مهم تاریخی اگر به واقعیتها لطمه نزند در بسیاری موارد باعث زیبایی دو چندان داستان می شود اما اگر سازندگان آن را تبدیل به عرف تعریف شده خود در سریال کنند لطمه ای بزرگ به پیکره داستان وارد کرده اند .
اما در کنار ضعف داستانی و محتوایی , سریال دارای نقاط قوت فنی و تکنیکی خوبی است که باعث جذب مخاطب عام می شود . فیلمبرداری و نورپردازی بسیار خوب این سریال که دوران روم باستان را به خوبی به تصویر می کشد در کنار جلوه های ویژه کامپیوتری (مانند طراحی ارتش پرتعداد و شهرهای قدیم و محل مبارزه گلادیاتورها )
و طراحی صحنه و لباس عالی و همینطور صحنه های مبارزه و سلاح های مربوط به آن دوران همگی از نقاط قوت سریال می باشند . ( به نظر می رسد این سریال و البته سریالهای مشابه تاثیر زیادی از فیلم 300 داشته اند ) بازی خوب اکثر بازیگران ( البته اگر از شعاری بودن آن در برخی صحنه ها فاکتور بگیریم ) از دیگر نقاط قوت این سریال می باشد.
شاید اگر سازندگان این مجموعه به مهمترین بخش هر فیلم و سریال که همان داستان و فیلمنامه آن است بیشتر توجه می کردند در کنار نقاط قوت فنی و تکنیکی شاهد یک داستان خوب و بدون افراط و تفریط بودیم که نمونه یک اثر تلویزیونی کامل به شمار می آمد.