در قسمت قبلی خلاصهای از فصل اول کتاب infinite game شرح داده شد که مقدمهای بر تفکر نامحدود ارائه میکرد(https://virgool.io/@agha_ghandi/httpsvirgoolioaghaghandiinfinitgame-hwfegtj8in3w)
ابتدا حیوانات باغ وحش را خوردند. سپس گربهها و سگهایشان را خوردند و بعد به خوردن کاغذدیواری و چرم پخته کردند. مادری کودک سه سال داشت که فوت کرد. مادر هرروز تکهای از جسد او را میبرید تا فرزند دومش را سیر کند. این تنها بخشی از فجایع محاصرهی ۹۰۰ روزهی مردم لنینگراد بود. در تمام مدت محاصره و قحطی ذخیرهی صدها هزار تن بذر و چندین تن سیبزمینی و ... در شهر مخفی بود.
حدود ۲۵ سال قبل نیکولای واویلوف شروع به جمعآوری بذر میکند چون او در مقطعی از تاریخ بزرگشده بود که تعداد بسیاری در اثر قحطی در روسیه جان خود را از دست دادند. او به مناطق مختلف دنیا برای جمعآوری بذرهای مختلف سفر میکرد. او میخواست یک خزانهی پشتیبان از تمام مواد غذایی جمعآوری کند تا انسانها با فقدان غذا در هیچ شرایطی روبهرو نشوند. واویلوف گروه کاملی از دانشمندان داشت. وی نوشت: (( دوست دارم که دپارتمان گیاهشناسی به یک نهاد حیاتی تبدیل شود و بیشترین سودمندی را برای تمام افراد جامعه داشته باشد.)) بعد از مرگ او و حتی محاصرهی لنینگراد، گروه او چنان عقیدهای به هدف آرمانی او داشتند که تماموقت خود را صرف نگهداری از خزانه بذر کردند. ۹ نفر از این دانشمندان بااینکه دسترسی به انبوهی از مواد غذایی داشتند دچار سو تغذیه شدند. واویلوف هدفی ارمانی را با عنوان مأموریتی برای کل بشر ایجاد کرد بهطوریکه امروزه در اکثر نقاط دنیا ذخایر بذر وجود دارد و تعداد آنها به بیش از صد رسیده است. این واقعه و اثرات آن نتیجهی یک هدف آرمانی است که فراتر از موفقیت تعریف میشود. آنها میخواستند عمر نژاد انسان را طولانیتر کنند و فقط به بقای جامعه در دوران محاصره قانع نشدند.
هدف آرمانی یک چشمانداز به سمت آیندهای است که هنوز وجود ندارد.آیندهای که یک رهبر بافکر نامحدود ساخته و افراد باکمال میل در این راه ایثار میکنند.همانطور که افراد واولیوف جان خود را در این راه از دست دادند. هدف آرمانی به ما دلیلی فراتر از پیروزیهای موقتی میدهد، عمر معنای دیگری پیدا میکند و حس رضایت بیشتر داریم.
ما بچههایمان را دوست داریم. برخی اوقات هم از آنها راضی نیستیم اما میدانیم که همواره عاشق آنان هستیم. یک سازمان باهدف آرمانی چنین حسی را در افرادش القا میکند. روزهای بد و خوب وجود دارند اما ورای آن افراد عاشق سازماناند.
هدف آرمانی را نباید معادل چرایی (که به گذشته معطوف میشود) در نظر گرفت. بلکه هدف آرمانی ترسیم آیندهای است که خود را به ساخت آن، حتی اگر دستنیافتنی باشد متعهد میکنیم. بهعنوانمثال بیانیهی استقلال کشور آمریکا میگوید:(( ما این حقایق را بدیهی میدانیم که همهی انسانها برابر آفریده شدند و آفریدگارشان حقوق سلب نشدنی معینی به آنها اعطا کرده که حق زندگی، آزادی و جستوجوی خوشبختی ازجملهی آنهاست.)) آنها اصول آزادی را بنیان نهادند و چیزی بیشتر از محکوم کردن مستعمرات انگلستان یا کشوری با مرز محدود پرداختند.
کمپانی ویزیو را در نظر بگیرید که در سایت خود نوشته: (( ساخت محصولات هوشمند و بسیار باکیفیت با جدیدترین نوآوریها و کمترین هزینه برای مصرفکنندگان هدف ماست)). آیا پس از خواندن این هدف مشتاق به ادامهی این راه میشویم ؟و یا حاضریم در این مسیر فداکاری کنیم؟ این هدف نه چشماندازی برای آینده جلوی ما قرار میدهد و نه درکی و تعهدی نسبت به شرکت در ما ایجاد میکند هرچند که کامل محقق شود.
فرض کنید بهجای مبارزه علیه فقر برای حق تأمین مایحتاج هر خانواده تلاش کنید.اولی یک دشمن مشترک ساخته که هدف مقابله با آن است و نتیجه یک پیروزی است که طرز فکر محدود ایجاد میکند.اما هدف دوم انتهایی ندارد و همیشه جاویدان است. یعنی حاصل از فتح چیزی نیست. هدف دوم مشوق و الهامبخش نیز هست. چنین هدفی برای یک مقصود معین است.
هدف آرمانی انسانها را دعوت به حضور میکند و پذیرای حضور همه برای ساخت نسخهای از آینده است که به آن معتقد شدهایم. چنین هدفی باید خدمت محور باشد. یعنی در درجهی اول هدف منافع دیگران باشد. هرگاه منافع دیگران تأمین شود، ما در برابر رفع نیازها و تأمین منافع جامعه بهصورت مالی یا غیرمالی از جامعه منتفع میشویم و همیشه در عرصهی بازی باقی میمانیم. خدمت محوری ابداً به معنای خیریه نیست.طبیعتاً ذینفعان باید سود ببرند اما نه بهواسطهی کاهش حقوق کارمندان یا مواد اولیه نامرغوب و ... . چنین هدفی برای دوام در یک فضای نامحدود باید در برابر تغییرات سیاسی و فناوری و فرهنگی منعطف باشد. یعنی خود را وابسته به یک فنّاوری خاص نکند. مثلاً تولیدکنندههای نوار کاست اگر بهجای تولید نوار هدف خود را توزیع موسیقی و دسترسی آسان موسیقی میگذاشتند شاید بهترین گزینهها برای تولید دستگاههای پخش موسیقی و دستگاههای استریم موسیقی بودند. اما چون خود را در قالب فناوری محدود کردند و هدف افزایش فروش نوار کاست بود شکست خوردند. یا بسیاری از ناشران اگر هدف خود را بزرگتر از چاپ کتاب میکردند شاید الآن مانند آمازون سردمدار کتاب الکترونیکی بودند چون نسبت به سایرین مزیت رقابتی داشتند. اما آنها نخواستند اهداف خود را از دنیای محدود خارج کنند و به یک خدمت به جامعه و نه سد شرکت معطوف کنند. درنهایت باید گفت هدف آرمانی باید بزرگ جسورانه و آرمانگرایانه باشد و درنهایت دستنیافتنی باشد. مانند هدف رهبران آمریکا در تدوین بیانیهی استقلال.
قسمت بعدی راجع به هدف و غیر هدف صحبت میکنیم. J