به گمانم زن ها گاهی تلاش بیهوده ای می کنند تا مورد پسند واقع شوند. البته اگر کوشش آنان فقط برای حرکت در مسیر ذاتی شان باشد، هیچ ایرادی ندارد و من شخصا برای چنین زنانی که نمی خواهند عمرشان را به هرزگی بگذرانند، احترام ویژه ای قائل هستم.
اما طرف سخنم با آن دسته از زنان است که در دانشگاه، آرایشگاه و اتاق های عمل زیبایی به دنبال شایستگی های خاصی هستند تا بتوانند به واسطه ی آنها خود را از دیگر هم نوعان خود تمیز دهند بلکه شاید در چشم مردان، جلوه ای خاص داشته باشند که اتفاقا موفق هم خواهند شد ولی اثری است کوتاه مدت و بیشتر مایه ی تفریح و یا کسب منفعت برای مردان هوس باز و هرزه که زن را چون کالایی می پندارند که می شود آن را خرید یا در صورت لزوم اجاره داد و در نهایت که موعد مصرف آن گذشت، درخواست طلاق داد و دنبال جایگزین گشت.
نمی شود دروغ گفت که مردان جذب زیبایی زنان نمی شوند و این نعمتی است که هر کسی از آن برخوردار نیست( البته زیبایی طبیعی). اما اگر از زن، زیبایی، دارایی و تحصیلات را فاکتور بگیریم، فقط اخلاق و استعداد های جسمی( نه صرفا جنسی) و ذهنی او باقی می مانند که به نظرم جزو مهمترین معیارهای انتخاب یک زن برای زندگی مشترک هستند.
ثروت، زیبایی و تحصیلات همیشه امکان تغییر را دارند و اما اخلاق و استعداد جسمی و ذهنی منحصر به فرد هستند و نمی شود مانند آن را در کسی یافت هر چند اگر شبیه او باشد ولی هیچ وقت مانند اصل نمی شود که همین دلیل خوبی برای اثبات این است که وقتی یک مرد زن مورد علاقه اش را از دست می دهد، او را در زنان بعدی می جوید و کسی که بیشترین شباهت را به او داشته باشد را انتخاب می کند اما هر چه را که به نفر بعدی ارائه می کند، مصنوعی است و آن زن بیشتر یک مجسمه یادبود یا یک نماد از عشق اول محسوب می شود که مرد او را به خانه آورده تا با پرستش این خدای دروغین، خود را گول بزند و بتواند درد فراغ را راحت تر تحمل کند و عجیب این که زن همه ی این را می داند ولی باز فداکاری اش را چون مادری از فرزندخوانده اش دریغ نمی کند.
مردان دنبال زنان تحصیل کرده می گردند، چون گمان می کنند چنین زنی باهوش تر از سایر همنوعان خود هستند و این یکی از بزرگترین اشتباهات آنها است که باعث می شود زنانی را نبینندکه بدون نیاز به تحصیلات، از هوش و استعداد فراوانی برخوردارند و برای استفاده از آنها در زندگی مشترک، هیچ نیازی به تحمل سختی های قبولی در دانشگاه های معتبر ندارند که چه بسا اگر در این راه پا بگذارند، عمر و نعمت های خود را تباه کرده اند.
از طرفی زنانی هم وجود دارند که زیبا نیستند و از نوع رفتار و سبک زندگی شان چنین برداشت شود که حتی فاقد استعداد های فطری و جسمی هستند. اما برتری آنها زمانی مشخص می شود که مردی به واسطه بخت خوبش، در شعاع آنها قرار گیرد و همچنین استعداد دریافت انرژی های آن زنان را هم داشته باشد، آنگاه به نیروی درونی آن زن پی می برد، هرچند آن زن فاقد مهارت های زناشویی باشد اما مردی که او را کشف کرده است، دیگر انتظار این را ندارد که مثلا آن زن دستپخت خوبی داشته باشد و دیگرانی که از بیرون شاهد این زندگی هستند، فکر می کنند مرد در انتخاب همسر دچار اشتباه شده است.
زنان کتابخوان، هنرمند، هوشمند، کاریزماتیک و غیره، صرفا زیبا و با تحصیلات دانشگاهی نیستند و همان طور که بالا هم گفته ام نیازی هم بدان ندارد که وقت خود را در دانشگاه و سالن ها زیبایی تلف کنند چون آنقدر غنی هستند که باعث می شود در هیچ حالتی اعتماد به نفس خود را از دست ندهد.
اما مشکل اصلی این است که باید برای پیدا کردن چنین زنانی از درک بالایی برخوردار بود که این به آسانی بدست نمی آید. چنین زنانی مثل یک مروارید در دل صدفی می مانند که در اعماق دریا پنهان شده اند و هر کسی نمی تواند به آنها دسترسی داشته باشد.
فکر می کنم مهارت صید چنین مروارید هایی به دو روش حاصل می شود، یک اینکه والدین آن را به فرزند خود آموزش داده باشند و دوم اینکه مردی به واسطه معاشرت فراوان کم کم قدرت این را پیدا می کند که زنان خاص را در بین دیگران تشخیص دهد.
البته گاهی ممکن است که بعضی از مردان به طور ذاتی این استعداد را داشته و نیازی به تجربه و کمک دیگران نداشته باشند. در بعضی موارد هم که والدین به کمک مرد می آیند و چون او را بهتر از هر کسی می شناسند، زنی را برایش انتخاب می کنند که موجب خوشبختی اش می شود هرچند که گاهی فرزند از بابت اینکه زنی به او تحمیل شده، ناراحت است، اما در ادامه ی زندگی کم کم پی می برد که والدینش انتخاب هوشمندانه برای او داشته و از این لحظه به بعد است که رفتارشان نسبت به آن زن تغییر می کند. که مثال بارز آن در فیلم سامورایی آشپز می تواند دید. پدری که زنی برای پسرش انتخاب می کند که هم از او بزرگتر و هم از همسر قبلی اش جدا شده است. در ابتدا پسر از این وصلت راضی نیست اما در ادامه همسرش کاری انجام می دهد کل خانواده را از نابودی نجات می دهد. پیشنهاد می کنم حتما این فیلم را ببینید.
پ ن : تأثیر گرفته از جلد اول کتاب در جستجوی زمان از دست رفته
پ ن : از اینکه هنوز به چند نظر در مطالب قبلی جواب نداده ام عذرخواهم و در اولین فرصت پاسخگو هستم :))
25 آبان 1402
