علی ارومیه ای
علی ارومیه ای
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

تنوع اجتماعی-اقتصادی در رشته اقتصاد (ده حقیقت کوتاه)

به خوبی می‌دانیم که زنان و اقلیت‌های نژادی در قیاس با سایر حوزه‌های علمی، در حوزه اقتصاد کم‌تر فرصت ظهور داشته‌اند. اما در خصوص پیشینه اجتماعی-اقتصادی فارغ‌التحصیلان دکتری اقتصاد کم‌تر می‌دانیم.

این مطلب ترجمه‌ی رشته‌توئیت Anna Stansbury (استادیار MIT) است؛ برگرفته از مقاله Socioeconomic Diversity of Economics PhDs که توسط وی و Robert Schultz در موسسه اقتصاد بین‌الملل پیترسون تکمیل شده است.

یافته‌های این مقاله حاکی از آن است که فارغ‌التحصیلان دکتری اقتصاد، به احتمال بیشتری والدین تحصیل‌کرده دارند. این حقیقت هم برای ایالات متحده و هم برای سایر کشورها صدق می‌کند. همچنین بین تنوع اجتماعی-اقتصادی دانشجویان اقتصاد و سایر رشته‌ها شکاف وجود دارد و این شکاف در دو دهه اخیر فزاینده بوده است.

۱. رشته اقتصاد از لحاظ وضعیت اجتماعی- اقتصادی دانش‌آموختگانش، یکی از کم تنوع ترین رشته‌های دانشگاهی است. این رشته بین دانش‌آموختگان در مقطع دکترا دارای کمترین تعداد افرادی است که اولین نسل فارغ‌التحصیل دانشگاهی در خانواده خود محسوب می‌شوند (پدر و مادرشان تحصیلاتی کمتر از لیسانس دارند).

هفتاد درصد فارغ‌التحصیلان مقطع دکترای اقتصاد, خارج از آمریکا متولد شده‌اند. به همین دلیل جهت تحلیل بهتر خاستگاه خانوادگی افراد، ما دانشجویان را به دودسته متولد آمریکا و خارج از آن تقسیم کرده‌ایم.

۲. اگر فقط به فارغ‌التحصیلان دکترای متولد آمریکا نگاه کنیم، رشته اقتصاد حتی بدتر هم به نظر می‌آید؛ بین پانزده رشته اصلی، اقتصاد با اختلاف بسیار زیاد کمترین درصد فارغ‌التحصیلان دکترایی را دارد که والدینشان بدون مدرک کارشناسی هستند. همچنین فارغ‌التحصیلان اقتصاد بیشترین سهم را در گروه افراد «دارای یک والد با مدرک ارشد یا دکترا» میان رشته‌های دیگر دارند.

در واقع حتی اگر دامنه رشته‌های مورد مقایسه را هم محدود کنیم؛ فارغ‌التحصیلان مقطع دکترای اقتصاد متولدشده در آمریکا، کمترین تنوع اجتماعی- اقتصادی را دارند. تنوع در رشته اقتصاد حتی از تاریخ هنر هم کمتر است.

این مسئله باعث شده که احتمال داشتن والدی با مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا میان فارغ‌التحصیلان امریکایی دکترای رشته اقتصاد، پنج برابر هم‌سن‌های آنان در همان کشور باشد.

۳. وضعیت رشته اقتصاد در طول زمان نسبت به سایر رشته‌ها بدتر شده است. اقتصاد، ریاضی و علوم کامپیوتر در دهه هشتاد میلادی از بقیه رشته‌ها فاصله گرفتند و در سال ۲۰۰۰ اقتصاد از ریاضیات و علوم کامپیوتر هم جدا شد.

۴. اگر صرفاً دریافت‌کنندگان مدرک دکترا که متولد خارج از آمریکا هستند را بررسی نماییم، آمارها تفاوت کمی را نسبت به قبل نشان میدهد اما همچنان دانشجویان این رشته یکی از کمترین سهم‌ها را در گروه دانشجویانی که «هیچ‌کدام از والدینشان دارای مدرک کارشناسی یا بالاتر نیستند» دارند، در همان حال که یکی از بالاترین آمار دانشجویان دارای «حداقل یکی از والدین با مدرک تحصیلات تکمیلی» مربوط به رشته اقتصاد است.

با نگاهی دقیق‌تر به این اطلاعات، می‌بینیم که بیشتر دانشجویان مقطع دکترا متولدین آمریکا و اروپا هستند و نه آسیا و آفریقا.

این سری زمانی برای دریافت‌کنندگان دکترا متولد خارج از آمریکا روندی مشابه با متولدین ایالات متحده را نشان می‌دهد، به‌طوری‌که در طول زمان، تنوع رشته اقتصاد از نظر اجتماعی – اقتصادی نسبت به سایر رشته‌ها کمتر شده است.

۵. سهم بالای فارغ‌التحصیلان اقتصاد «با والدینی که دارای مدرک تحصیلات تکمیلی هستند» هم‌زمان توسط سهم بالایی از والدین دارای دکترا، و هم توسط سهم بالایی از والدین با مدرک غیر دکترا مانند (MBA، JD، MD) ایجاد می‌شود؛ این به ما نشان می‌دهد که نابرابری شکل‌گرفته فقط منحصر به عوامل خاص دانشگاهی نبوده و به وضعیت اجتماعی-اقتصادی نیز مربوط می‌باشد.

۶. در میان دریافت‌کنندگان دکترای متولد ایالات متحده، رشته‌هایی که کمترین سهم فارغ‌التحصیلان (نسل اول دانشگاهی) را دارند درعین‌حال دارای کمترین سهم از اقلیت‌های نژادی-قومیتی و کمترین سهم از زنان نیز هست! که نشان‌ می‌دهد عوامل محدودکننده‌ی دسترسی گروه‌های کم مزیت در دانشگاه، مشترک و یکسان است.

۷. وقتی داده‌ها را بر اساس نژاد/قومیت تفکیک کنیم، رشته اقتصاد کمترین تنوع اقتصادی-اجتماعی در میان تقریباً هر گروه نژادی/قومی (برای دریافت‌کنندگان دکترا در ایالات متحده) دارا است. نژاد/قومیت همبستگی زیاد(ولی فاقد همپوشانی)با تنوع اجتماعی-اقتصادی دارد.

۸. تفکر در مورد تقاطع‌ها در تنوع اقتصادی-اجتماعی، اطلاعات مهمی راجع به تأثیر جنسیت و نژاد در رشته اقتصاد به ما می‌دهد:

الف) رشته اقتصاد به طور نامتناسبی مردانه است. بااین‌وجود مردانی که دارای والدینی فاقد مدرک دانشگاهی هستند, نسبت به سهم خود در جمعیت ایالات متحده حضور کمتری در این رشته دارند. هم‌چنین، این رشته به طور نامتناسبی سفیدپوست است، گرچه فارغ‌التحصیلان نسل اول هنوز هم به نسبت، حضور کمتری دارند.

ب) چنان که پیش‌تر گفتیم؛ تقاطع عوامل دارای اهمیت است. فارغ‌التحصیلان کالج نسل اول سیاه‌پوست نسبت به دانش‌آموزان سیاه‌پوست به طور کلی یا نسبت به فارغ‌التحصیلان نسل اول کالج کمتر حضور دارند. احتمالاً برای زنان نسل اول سیاه‌پوست این موضوع بیشتر هم صادق باشد، اما نمونه برای تجزیه‌وتحلیل زنان، به‌قدری کوچک بود که به‌خودی‌خود نتیجه آشکار شد.

۹. رشته و دانشگاه کارشناسی آشکارا تفاوت اقتصاد با سایر رشته‌های دکتری را مشخص می‌کند؛ دانشجویان دکترای اقتصاد از رشته‌ها و دانشگاه‌هایی که از نظر اجتماعی-اقتصادی چندان متنوع نیستند فارغ‌التحصیل می‌شوند.

برای بررسی دقیق‌تر این موضوع، نگاهی به نوع مؤسسات کارشناسی‌ای که فارغ‌التحصیلان دکترای اقتصاد بیشتر از آن‌ها می‌آیند می‌اندازیم؛ نتیجه می‌گیریم که اقتصاد به طور نامتناسبی از دانشگاه‌های خصوصی -به‌ویژه آن‌هایی که موسوم به “Ivy Plus” هستند- نشات گرفته ست.

۱۰. با نگاه‌کردن به دانشکده‌های رتبه بالای دکترای اقتصاد متوجه تشدید این وضع می‌شویم؛ که موضوع بسیار مهمی است زیرا علاوه بر دانشجویان، وضعیت تنوع احتمالی اساتید دانشکده را هم روشن می‌کند: فارغ‌التحصیلان دکترای این مدارس خود سهم نامتناسبی از هیئت‌علمی اقتصاد را ایجاد می‌کنند.

همه اینها به چه معناست؟

این جنبه جدی و کم‌تر توجه شده‌ای از مشکل تنوعِ رشته اقتصاد را نشان می‌دهد که همان پیشینه اجتماعی-اقتصادی است. البته به تحقیقات بیشتری نیاز داریم تا متوجه شویم که چرا رشته اقتصاد دارای این مشکل خاص است و چه چیزهایی برای حل آن به ما کمک می‌کند. ما در این مقاله در مورد اتفاقاتی که ممکن است باعث بدتر شدن وضعیت رشته اقتصاد نسبت به سایر رشته‌ها شده باشند، از جمله

(۱) دستیابی از روش‌های متفاوت (به رشته اقتصاد)

(۲) پیچیدگی مسیر رسیدن به مقطع دکتری در اقتصاد (مثلا کلاس‌های ریاضی و رشته ریاضی)

(۳) دسترسی نامتجانس به روابط حرفه‌ای (آیا روابط غیررسمی/دانشجویی اهمیت بیشتری دارد؟)

(۴) شرایط مالی و انگیزه‌ها

(۵) جهت‌گیری، فرهنگ یا عملکرد اقتصاد

حال شاید از خود بپرسید که چرا این مسئله دارای اهمیت است؟

به دو دلیل که در هرجایی که مشکل تنوع هست وجود دارد:

الف- نابرابری: برخی افرادی که می‌خواهند به این رشته دسترسی پیدا کنند، نمی‌توانند.

ب- ناکارآمدی: بهترین استعدادها را آشکار نمی‌کنیم.

و همچنین:

ج- اقتصاد موضوعاتی مانند نابرابری، بیکاری، مشاغل طبقه متوسط خوب، فقر، دسترسی به بهداشت و آموزش را موردمطالعه قرار می‌دهد. پس لازم است فکر کنیم که به‌خاطر وجود این مشکل ما چه نگرش، تفکر و پاسخ‌هایی را از دست خواهیم داد؟

مترجم: علی ارومیه‌ای

منبع: رشته توییت Anna Stansbury
https://www.piie.com/publications/working-papers/socioeconomic-diversity-economics-phds


تمام متن ترجمه بالا از

https://nudgeunit.ir/nudge-magazine/socioeconomic-diversity-of-economics-phds/

برداشته شده است.

اقتصاداقتصادیاجتماعیزنانتکثر
نماینده صداهای شنیده نشده!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید