علی پیروزمند
علی پیروزمند
خواندن ۹ دقیقه·۴ سال پیش

شکاف عجیب شکل گرفته بر طبقات اجتماعی

ممکن است مطالعه‌ی این پست منزجر کننده باشد، اما جز حقیقت چیزی نوشته نشده و هدف این است که به خود بیایید،

لطفا اگر روحیات آسیب پذیری دارید این مطلب را مطالعه نکنید.


در کشور اتفاقی عجیب با طبقه اجتماعی در حال رخ دادن است که میتواند توهم من باشد یا اینکه وجود دارد و تعداد بسیار کمی از مردم از آن آگاه هستند. برای به شکل‌های گوناگون به آن پرداخته شده و از آن نوشته و درباره آن صحبت شده، اما معمولا این مکالمه همیشه آنقدر آکادمیک است که هرگز به گوش کسانی نمی‌رسد که نیاز به شنیدن آن دارند.  من‌که ندیده ام.

کشور ما در مرحله قرار گرفتن در دو دسته‌ی مجزا است - دسته‌ی قبراق و دسته‌ی رنجور.

من عمداً از این صفت ها استفاده می‌کنم زیرا نخبه‌طور به‌نظر می‌رسند. امیدوارم شکلی به نظر بر‌سند که انگار دلالت بر برتری و فرومایگی دارند. همچنین برخی از انسانها ممکن است این صفت ها را توهین برداشت کنند. اما من چنین نیتی ندارم، این مطلب تنها یک محتوای علمیست بدون هر قصد جسارت و گستاخی! اما اگر باز هم مایل هستید این صفات را توهین آمیز تلقی کنید، حتما  این کار را انجام دهید. و این چیز خوبی است، زیرا توان مالی آدمها دقیقاً همان چیزی است که واقعا هست. با تعارف که نمیتوان آنرا کتمان کرد. من از تعبیرهای تعارفی و دور از رنجش خسته شده‌ام. عنوان هایی که به مردم گفته‌ می‌شود اما به نحوی تعبیر یا تفسیر شده‌اند که کک کسی نگزد. چرا ؟ مگر ما در بیان حقیقت تعارف داریم؟ مگر لطف کرده‌ایم اگر به کسی که سرطان دارد این خبر را ندهیم؟ شاید همین تکان باعث شود که خودمان را پیدا کنیم و قدمی برداریم برای تغییر وضعیت موجود و حرکت به سوی بهبود.


دروغی بزرگ به ما گفته شده

میلیونها نفر درون کشور در حال حاضر یک دروغ وحشتناک را باور دارند که چیزی شبیه به این است:

با سخت کوشی می توانید جلو بیفتید حتی اگر استثنایی هم نباشید.  چرا که مثلا بیل گیتس قبل از سرمایه دار شدنش بادمجان واکس میزده،یا ایلان ماسک در مک دونالد کار میکرده!(در بعضی موارد ترک تحصیل کنید) و یا دیپلم دبیرستان بگیرید. مدرک دانشگاهی بگیرید. سربازی بروید و تلاش کنید. موقعیت اجتماعی فعلی‌تان واقعا مهم نیست - آنجا، آن بالاها کارهایی برای شما انجام شده است.اگر ثروتمندهم نشدید، اما قطعا زندگی خوبی خواهیدداشت.  شما بخشی از "طبقه متوسط" خواهید بود و خانواده‌ای شاد، مرخصی مشخص، اوقات فراغت خوب و تعطیلات خواهید داشت. به خوبی و خوشی پیر می‌شوید ...

این یک دروغ کثیف و نخ‌نماست. افرادی که به آن معتقدند، خودشان (و فرزندانشان) دقیقاً درحال وارد شدن به دستگاه انسان خورد کنی به نام "تنگنای اقتصادی" می‌شوند.

اما حقیقت اینجاست که دو دسته‌ی کاملا مجزا وجود دارد

قبراقان و  رنجور‌ها...


کسانی که من آنها را درسته‌ی قبراق مینامم: خوش شانس، اجتماعی، دارای خانواده های ثروتمند/مرتبط هستند و یا در غیر این صورت با هدایای ژنتیکی یا زیست محیطی (شکل دیگری از شانس) عجین شده‌اند که به آنها در موفقیت کمک می‌کند. بیشتر آنها کلاس های فراغت فراوانی رفته‌اند. و اغلب نظم و انضباط خوبی دارند.

بیشتر آنها از خانواده های خوبی هستند که هم بر این رشته و هم دانشگاه تأکید داشتند. نسبت به دیگران فوق‎العاده خوش ذوق یا با استعداد هستند و به دلیل ترکیبی از شانس و سخت‌کوشی موفق می‌شوند. عوامل ترکیبی هر چه باشد. دستمزد حداقل 10میلیون در ماه دریافت می‎کند.

قبراقها زندگی می‌کنند که شرایط آن ایده‌آل است و دولتها وعده میدهند. پسرانشان حدمت سربازی را به شکلی میپیچانند و یا سعی میکنند آسان بگذرانند، دخترانشان در انتظار شوهر نیستند و صبح/شب را مشغول خواب نیستند. آنها تمایل دارند که یک شغل اصلی و پردرآمد داشته باشند، اگرچه ممکن است کارهای دیگر را برای سرگرمی و / یا درآمد اضافی انجام دهند. آنها بیمه خوب درمانی دارند. آنها اوقات مریضی دارند. آنها تا حد خوبی بر کاری که انجام می‌دهند و نحوه اجرای آن کار کنترل دارند.

دسته قبراق در مصرف بهترین ها در زندگی آزاد است. آنها از سینما لذت می برند. آنها وسایل الکترونیکی می خرند. آنها لباس و لوازم جانبی برند را  خریداری می کنند. آنها اعتبار خوبی دارند. آنها هر زمان که بخواهند می توانند وام دریافت کنند. آنها استراتژی بازنشستگی دارند.


دسته  رنجور‌

اعضای دسته  رنجور‌(به طور متوسط) به خود تلقین کرده اند که کمتر باهوش‌اند، شانس کم، زندگی اجتماعی کمتری دارند. خانواده های فقیر و / یا تحصیل نکرده اند، یا در غیر این صورت فاقد موهبت های ژنتیکی یا زیست محیطی هستند (شکل دیگری از شانس) که می تواند به موفقیت آنها کمک کند. کلاس های فراغت کمتری داشته و یا اصلا نداشته اند. و بسیاری از آنها فاقد انضباط شخصی هستند زیرا از خانواده های خوبی که اصرار بر هر دوی اینها داشتند، نبودند.

رنجور‌ها در دنیایی از مبارزه مداوم زندگی می کنند. آنها یا کار نمی‌کنند (تعداد زیادی نه تنها شغلی ندارند بلکه حتی به دنبال آن نیستند) ، یک شغل با درآمد کم دارند یا مشاغل کم درآمد زیادی دارند زیرا بسیار فوق العاده هستند سخت کوشی در صورتی که بیمه درمانی خوبی داشته باشند تمایل دارند. حقوقی تقریبا3 میلیون تومانی دارند. آنها زمان بیماری بسیار کمی دارند، یا اگر آنها می توانند توانایی استفاده از آن را ندارند. آنها کنترل کمی بر روی کاری که انجام می دهند ندارند و غالباً توسط مدیریت در محل کار با آنها به طرز وحشتناکی رفتار می شود، مثلاً فقط به آنها ساعت کافی داده می شود تا واجد شرایط مزایا نباشند . از تجملات بسیار کمی لذت می‌برند. آنها توانایی پرداخت هزینه برای رستوران ها، فیلم ها و سایر سرگرمی ها را ندارند. آنها نمی توانند جدیدترین و بهترین ابزارها را از تلویزیون خریداری کنند. آنها لباس دست دوم و خارج از برند می خرند. گرفتن وام برایشان کابوس است، پس انداز یا بازنشستگی کمی دارند یا هیچ پس اندازی ندارند.


رد دروغ و در آغوش کشیدن واقعیت

بنابراین با آن مقدمه کوتاه و ناقص از دو طبقه باقی مانده، به من اجازه دهید یک حقیقت دشوار را برایتان بازگو کنم.

  1. اگر در آستانه فارغ التحصیلی هستید و برنامه‌ی خاصی ندارید، شما در حال وارد شدن به طبقه  رنجور‌ هستید.
  2. اگر خانواده‌ای دارید و کودکانتان را با مهارتی آشنا نکرده‌اید، در واقع شما آنها را ساخته‌اید برای ورود به طبقه رنجور‌.
  3. اگر در دبیرستان هستید و فقط "امیدوارید" به درست شدن شرایط، شما در آستانه ورود به طبقه  رنجور‌ هستید.

دقیقا همان جایی که نمیدانید کجا هستید و از کارهای خوب که برای آینده‌تان مفید است دست کشیده‎اید شما به دسته  رنجور‌ وارد شده‌اید.

تصور من این است که تعداد افراد دسته قبراق در سالهای آینده همچنان کاهش یابد، زیرا قشر متوسط کاملاً نابود شده و بقیه افراد را به عنوان رنجور‌ باقی می‌مانند. به عبارت دیگر، رنجور‌ پیش فرض زندگی های جدید است و قبراق چیزی است که امیدوارید به آن برسید.


بیدار شدن

فکر میکنم حقیقت تخصصی این است که بسیاری از زیر گروه‌ها در گروه های قبراق و دردمند وجود دارد، اما بهرحال واقعیت این است که فقط دو کلاس وجود دارد، و شما باید با خود بسیار صادق باشید که شما - و افرادی که به آنها اهمیت می دهید - دقیقا کجا هستند؟!

بگذارید این را تا حد ممکن واضح بیان کنم:

قبراق کسانی هستند که از دنیای فعلی لذت می‌برند و رنجور‌ کسانی هستند که از آنها در انجام این کار حمایت می کنند.

  • قبراق در رستوان خوب غذا میخورد و رنجور‌ به آنها سرویس میدهد یا ظرفشان را می‌شوید.
  • قبراق با ماشین گران قیمت زندگی را میگذراند و رنجور‌ به ماشین آنها سرویس میدهد.
  • قبراق کالاها را آنلاین خریداری میکند و رنجور‌ در صورت نیاز به آنها خدمات تلفنی و پشتیبانی میدهد.
  • قبراق با گذرنامه به کشور های مختلف سفر میکند، رنجور‌ به آنها سرویس داده، جابه جا میکند و دستمزد میگیرد.

من خودم را در طبقه رنجور‌ پیدا کردم اما این باعث نمیشود حقیقت را به کلی پاک کرده و رها کنم. امیدوارم که شما با خواندن این مقاله مانند نوشتن آن بیمار شده باشید. عصبانی شدن و احساس کمبود، ناراحتی و انزجار حداقل احساتی است که ممکن است ما را درگیر کند.

لطفا بیدار شوید به هرکسی که برایتان مهم است بگویید این اتفاق می‎افتد ، هم‌اکنون، همینجا، در اطراف ما.


دانستن حقیقت به خودی خود توانمندیست

بنابراین، چرا پیام را گسترش بدهیم؟ در واقع چه کاری می‌توان انجام داد؟

فکر می‌کنم، خیلی!

بزرگترین علت ورود افراد به کلاس دردمند این است که آنها نمیدانند این پیش‌فرض زندگی است. آنها دروغ بزرگی را که توسط خانواده ها و دولت به ضمیرشان فروخته شده را پذیرفته‌اند و تا وقتی که به حقیقت برخورد نکنند نمی دانند در حال طی کردن چه مسیری هستند.

در هر صورت، هنگامی که از حقیقت مطلع شدید، در اینجا توصیه‌هایی فکر میکنم برای ادامه کار مناسب هستند را برای شما ذکر کرده ام. چیزهایی که خودم هم تلاش میکنم آنها را رعایت کنم و سرلوحه قرار بدهم.

  1. روی آنچه می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا آماده شوید. رأی دهید، معترض شوید، وارد سیاست شوید، کاری را شروع کنید، هرچه که می‌شود و می‌توانید.
  2. شر را از خود دور کنید. شما میتوانید با انتخاب هر کدام وارد گروه هایی شوید که حواشی زیادی دارند. برای مثال با اقدامات سیاسی وارد گروه هایی شوید که فقط برای خود شر را میخرند یا به هر قیمتی مبارزه میکنند. به یاد داشته باشید، جوامع انقلاب نمیکنند، بلکه انقلاب بر آنها اعمال میشود. پس اگر وضع جامعه‌ای آنقدر بد باشد که انقلاب تنها راه چاره شود، چنین انقلابی به خودی خود شکل میگیرد و لازم نیست شما همه چیز را برایش تغییر دهید که در آینده زندگی بهتری داشته باشید. دولتها می‌آیند و میروند، ممکن است عمرتان تلف شود اما نتوانید شرایط سیاسی را تغییر دهید، همانگونه که خیلی ها! پس هوشمندانه است که خودتان تغییر کنید.
  3. دست به دست کردن این این پیامکافی نیست. لازم است خودتان به این حقیقت دست پیداکنید.
  4. خود و اطرافیانتان تلاش کنید برای درک چنین مسئله‌ای ! دردمند بودن فقط "کارکردن" نیست. بدانید که این تا ابد نمیتواند پایه و حالت یپشفرض زندگی ها باشد.

من واقعاً امیدوارم که این پست به کسی کمک کند تا از آنچه پیش می‌آید جلوگیری کنند ، و به خصوص امیدوارم  به افراد نوجوانی برسد که هنوز در دبیرستان هستند و در مورد ارزش تحصیل و مهارت گیج شده‌اند.




پ.ن1: قطعا که طبقه بقایای متوسطی وجود دارد! اما نگاهی به اطراف بیاندازید، واقعا کجا هستند؟ کمی زیادی تعدادشان کم نیست؟ این طبقه درحال نابودیست و متاسفانه اغلب وارد دسته رنجور‌ شده‌اند.

پ.ن2: حکومت تاحد زیادی مقصر به وجود آمدن این شرایط است. اما من کاری به بُعد سیاسی این ماجرا ندارم. تنها مایلم از جنبه اجتماعی و اقتصادی به ماجرا نگاه کنم، بدون در نظر گرفتن انقلاب، اصلاح رویه اقتصادی و ... آسانتر اگر بگویم: این را برای حالتی نوشتم که قرار است همه‌ی وضع همین‌گونه باقی بماند و چیزی تغییر نکند. چرا که حقیقت را نمیتوان با در نظر گرفتن احتمالات و شایدها انکار کرد یا از آن چشم پوشید.

پ.ن3: لطفا بخاطر ناراحتی که دارید من را به قضاوت و نیت منفی و نگاه ناشایست متهم نکنید. چرا که هیچ قصدی از بیان این حقایق نداشتم جز به خود آمدنمان و همانطور که گفتم خود نیز یک رنجور‌ این جامعه هستم. و معتقدم تمامی اینها ناشی از "شانس" است.

پ.ن4: بسیاری از ادعا های فوق تنها در ذهن من شکل گرفته و بسیار ساده یعنی بدون پشتوانه‌ی آماری هستند. هنوز هیچ داده ای در این مورد وجود ندارد، زیرا این شکاف به کلی اتفاق نیفتاده است. اینها همه برآورد من است، صرفاً بر اساس نظر خودم با توجه به چشم‌انداز و تحقیقاتی که دارم.

شکاف طبقاتیاختلاف طبقاتیتلاش برای رویااختلاف طبقاتی در ایرانسرنوشت اختلاف طبقاتی
من علی، عاشق سیاست، عکاسی، مطالعه. و اویی که همیشه دلتنگش هستم. Alipirouzmand.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید