چند مدتیست که از تب و تاب معرفی کلاب هاوس گذر کردیم و اکنون که تقریبا معرف حضور بخش قابل توجهی از افراد است، زمان مناسبی میتواند باشد برای پرداختن به این شبکهی اجتماعی.
در حال حاضر که رسانه ها مایلند واکنش های سریع و اولین نقد و بررسی ها را به خود اختصاص دهند چندان میلی به این مساله ندارم، چرا که احساس میکنم این وبلاگ را از رسالت خود دور کرده و به نحوی عام پسند میکند. و این همان چیزیست که چندان میلی به آن ندارم.
شما نیز به یاد داشته باشید، اینکه به مسائل دیر تر از آنچه که مطرح میشوند بپردازیم یا واکنش نشان دهیم، باعث خواهد شد تحلیلی جامعتر، کامل تر، به واقعیت نزدیک تر، به دور از عجله و همچنین بالغانه تر داشته باشیم
تجربهی کاربری من در استفاده از کلاب هاوس چگونه بود؟
این پلتفرم صدا محور تشکیل شده، حاوی یک صفحهی اصلیست که به اتاق های بین المللی مختلف بر اساس علاقه مندی هایی که در هنگام نصب انتخاب کردهاید، تقسیم شده. پیش از ورود به هر اتاق گفتگو (روم) امکان خواندن موضوع کفتگو و همچنین مشاهدهی چند عضو سخنران هر اتاق امکان پذیر است. موضوعات بحث در اتاق ها عمدتا برای وقت گذرانی بوده و درصدی از آنها با نسبت تقریبی 2به10 دارای موضوعی ارزشمند برای شرکت هستند که بسیار ناچیز است.
هیچ محدودیتی زمانی وجود ندارد و بعضا اتاق های گفتگویی هستند که دائما فعال بوده و مشغول صحبت کردن هستند.
عمده موضوعات مورد گفتگو نیز بدین شکل هستند: ( معیار برای انتخاب پارتنر، بازی جرات و حقیقت، سینگل بیا رل برو، صندلی داغ، چگونه مثبت فکر کنیم و ... ) همچنین روم هایی با عنوان اتاق سکوت هم دیده میشود که این عنوان در پلتفرمی صدا محور بسیار جای تعجب دارد!
اعضای فعال آن عمدتا دارای مشخصه های بارز دیداری یا مادی هستند. برای مثال دارای اندام حجیم، ماشین های گرانقیمت یا در حال انجام تفریح های گران هستند که جالب توجه است.
حال که ذهنیت صحیحی از این اپلیکیشن برایتان شکل گرفت، به نقد آن بپردازیم:
تبعیض:
پیش از هر چیز یک ذهن پرسشگر از خود خواهد پرسید که ماهیت شکل گیری چنین پلتفرمی بر چه اساس است؟
نزدیک ترین پاسخ برای ما این است که، برای بحث کردن و به اشتراک گذاشتن عقاید و نظرات.
و بزرگ ترین ایراد مطرح شده آن است که چرا همه حق حضور در آن را نمیتوانند داشته باشند؟ همانطور که احتمالا میدانید این پلتفرم منحصرا برای کاربران آیفون که مقدار آیاواس سیستم عامل آنها 13 و بالاتر باشد، منتشر شده. پس چنین چیزی بدین معناست که افراد برای نصب آن نیازمند موبایل هایی با برند اپل هستند که کمابیش در ایران کالایی لوکس است، و همچنین حداقل آیاواس 13، که تا حد امکان موبایل های جدید تری را برای استفاده طلب میکند.
اگر ما مایل باشیم عامل شکل گرفتن گفتگو میان افراد باشیم، لازم است عدالت را میان همگان رعایت کرده و همه حق حضور مساوی برای شرکت در این گفتگو داشته باشن
مثال ساده اینکه : تا سال 2015 قطاری در خط ریلی ژاپن، به مدت 3 سال فعالیت خود را تنها با یک مسافر ادامه داد، چرا که شرکت سرویس دهنده خود را موظف میدانست که سهولت دستری به قطار را برای تمامی شهروندان فراهم کند.
یا جالب است بدانید شرکت پست آمریکا هنوز برای رساندن برخی بسته های پستی خود از چهارپایان برای عبور از مناطق صعبالعبور استفاده میکند، جرا که سیاست اجرایی شرکت بدین گونه است که همگان امکان استفاده از خدمات را دارا باشند.
این مثال ها برای تسهیل رساندن این موضوع بود که
اگر چیزی برای عموم باشد پس همگان باید امکان دسترسی به آن را دارا باشند.
و این ایده که تنها قشر توانمند تر از لحاظ مالی، حق استفاده از چیزی را دارا هستند، به شکل بنیادین از درجهی اعتبار ساقط است. و کلاب هاوس که تقریبا 50 درصد کاربران تلفن همراه را از خدمات خود محروم کرده مجری اعمال این تبعیض سیستماتیک است.
ذهنیت های اشتباه:
طبعا شما نیز این شنیده را دارید که در کلاب هاوس محتوای ارزشمندی در حال ارائه است و احتمالا شروع این مقاله نیز کمی به آنچه که میپنداشتید اسیب رسانده. اما حقیقت همین است. احتمالا این ذهنیت اشتباه میتواند در اثر تبلیغات زیرکانه و یا مبالغهی کاربران باشد. چرا که انچه هر روزه درحال اتفاق افتادن در این پلتفرم است حاوی مقدار کمی از مباحث ارزشمند علمی یا کارآمد است.
یک منبع غیرقابل سرچ و جمع آوری:
با خود بیاندیشید که چگونه علم در این مرحله که امروز است حضور دارد و درحال پیشرفت است؟ پاسخ شما بدین گونه است:
دانشمندان به هرآنچیز که پرداخته اند، آن را یادداشت کرده و در جایی نگهداری کرده اند که قابل دسترسی باشد، برای مثال شما اکنون میتوانید به کتب پیش از میلاد مسیج نیز دسترسی داشته باشید. به این منابع، منابع علمی یا قابل سرچ و دسترسی گفته میشود، که در طول سالیان باقی مانده و علمی که رشد کرده بر پایهی همان نویسه ها بوده.
در عصر دیجیتال، چه خصوص با شکل گیری مسنجر ها و کانال های تلگرامی، منابع غیر قابل سرچ شکل گرفتند. غیر قابل سرچ به این معنا که حتی در صورت مفید بودن محتوای تولید شده در بستر ذکر شده، آن محتوا کارآمد نخواهد بود. چرا که پس از مدتی با دیگر محتوای ثبت و ارائه شده، مدفون خواهد شد. مثل بسیاری از کانال های تلگرامی که شاید تا بدینجا محتوای ارزشمندی میداشته اند، اما شما برای هر چند روز که سری به آنها نزنید محتوایی به آنها اضافه و به قعر فرو رفته.
کلاب هاوس نیز همانگونه است که شما اگر در لحظهی مناسب، در یکی از آن روم هایی که بحث علمی به شدت در آن جریان دارد نباشید، انگار هیچ چیز را از دست ندادید، چرا که تمام گفتگو ها در همان نقطه چال خواهند شد. حتی اگر تمامی اعضا با درجات علمی بسیار والا مشغول تولید علم و نظریه پردازی باشند، از آنجا که این محتوا در جایی ثبتنمیشود، کمکی نیز به پیشبرد علم نداشته.
ارزش محتوا:
به فرض آنکه شما تنها در بحث های ارزشمند شرکت کرده و استفاده کنید، محتوای دریافتی شما مفید خواهند بود، اما مسالهی قابل تامل این است که چنین محتوایی پراکنده، ناقص و به شکل زمانبری به دست شما میرسد و اینها نیز دلایلی هستند برای آنکه تجدید نظر کنید.
چرا پراکنده؟ از آنجایی که رسمیت چنین جلساتی معمولا چند درجه پایینتر است، امادگی لازمی برای ارائه در آنها شکل نگرفته، و با توجه به متعدد بودن سخنوران، محتوای بیان شده دارای پراکندگی بسیار زیاد و تکرار است.
چرا ناقص ؟ معمولا سخنران و بیان کنندهی مطالب، گفتههای خود را از جایی برداشت کرده که با تلاش در گزیده گویی عملا بخشی از آنچه که باید را، به مخاطب منتقل نمیکند.
چرا زمانبر؟ شما محتوای ارزشمندی دریافت خواهید کرد اما نه به شکل متناوب. از آنجایی که گویندگان و بحثکنندگان معمولا چند نفر هستند و به ترتیب مشخص شده، گوینده عوض خواهد شد، میزان زمان تلف شدهی شما به واسطهی شنیدن محتوای کم ارزش، بیشتر خواهد بود، تا آنچه که از شنیدن بیانات مفید بدست خواهید آورد.
اینها دلایل من هستند برای آنکه بگویم چنین بستری مناسب نیست.
یک نکته:
افراد عمدتا برای آنکه اشتباهات یا کنش های خود را موجه ارائه کنند، تلاش میکنند رفتار خود را موجه و معتبر جلوه دهند، پس اگر شخصی مجدانه در حال تاکید بر مفید بودن محتوای کلاب هاوس بود، احتمالا سعی میکند به توعی اتلاف وقت خود را توجیه کند. و یا نظریات افراد میتواند بر اساس مشاهدات محدود آنها باشد. برای مثال اعضای توییتر نیز فعالیت خود را با این فرضیه که توییتر محتوای فاخری دارد توجیه میکنند که این توهم نیز به نوعی جالب توجه است.
شاید فعالیت ما در برخی پلتفرم ها در چند مدت اولیه برای وقت گذرانی باشد اما پس از مدتی این میل به تست کردن و وقت گذرانی تبدیل به عادت شده و نتیایج مطلوبی نخواهد داشت، پس شاید لازم نباشد همهچیز را امتحان کنید.
جمع بندی: