مسعود بختیاری (زاده ۲۵ آبان ۱۳۲۰ تهران) نظامی بازنشسته، مدرس دانشگاه و نویسنده ایرانی است، که در خلال جنگ ایران و عراق از فرماندهان ارشد ارتش جمهوری اسلامی ایران بود و ریاست عملیات نیروی زمینی ارتش را برعهده داشت.
مصاحبه ایشان با صدا و سیما در شبکه یک در مورد سال اول جنگ:
مجری:آیا گرفتاری ها و ضعف های ارتش بود که باعث ناکامی ها و عدم موفقیت در سال اول جنگ شد؟
پاسخ:
چه کسی گفته است که سال اول جنگ موفق نبود؟
ما در ۲ تا ۶ ماه اول جنگ جلوی ارتش مجهز عراق را گرفتیم و توانستیم ارتش عراق را قبل از اینکه به اهداف خودش برسد در بیابان های خوزستان و کوه های ایران و کردستان متوقف کنیم.
آیا هدف ارتش عراق ماندن در بیابان ها و پشت کوه ها بود؟ خیر بلکه ارتش عراق اهداف بلندی داشت و می خواست مسجد سلیمان ، بهبهان ، دوکوهه در خوزستان و خوزستان را جدا کند اما نتوانست. چرا که در مقابلش مقاومت شد.اگر این موفقیت نیست پس چیست ؟
یکی از تعاریفی که امروزه در ادبیات نظامی از پیروزی می شود این است که شما مانع این شوید که دشمن به اهداف استراتژیک خود برسد و «ارتش ایران» مانع از این شد که عراق به اهداف استراتژیک خود برسد.
تأکید ایشان بر روی ارتش ایران بود زیرا نیروهای بسیجی مردمی فاقد آموزش،فاقد سلاح و فاقد مهارت برای این کار بودند.
در آغاز جنگ تازه ۲ یا ۳ ماه بود که سپاه،سازمان فرماندهی خود را کامل کرده بود و در ماه شهریور یا مرداد آقای محسن رضایی به عنوان فرمانده کل سپاه انتخاب شد و یک تعدادی مخالف بودند که سپاه وارد جنگ خارجی شود و می گفتند که سپاه مأمور امنیت داخلی است.
ایثار،فداکاری،روحیه،انگیزه سرجای خودشان اما آیا در مقابل تسهیلات مدرن تنها سینه پر احساس با دستان خالی کافی است؟
وقتی که ۱۹۲ فروند هواپیما از پایگاه عراق بلند می شود و ایران را بم باران می کند آیا تنها با انگیزه می شود کار کرد؟
خیر نیروی مشابه خودش را لازم دارد.
نیروی هوایی می خواهد که جواب نیروی هوایی عراق را بدهد،توپخانه ای می خواهد که جواب توپخانه را بدهد ،زرهی می خواهد که جواب زرهی بدهد وچه کسی این را داشت؟ارتش، مهارت و تخصص استفاده از آن را داشت.
در اوایل جنگ ارتش ایران توانست پاسخ ها و واکنش های خوبی به حملات دشمن بدهد به همین دلیل مقاومت جسورانه و ستایش برانگیز ارتش ایران سبب شد که صدام حسین شوکه شود و در روز ششم جنگ خواستار آتش بس شود اما مگر به اهداف خود رسیده بود؟خیر بلکه متوجه شده بود که پیروز جنگ نخواهد بود.
بلافاصله بعد از حمله عراق با ۱۹۲ فروند هواپیما از ۷ پایگاه عراق به ایران به فاصله ۱ ساعت نیروهای هوایی ما بلند شدند این امر افتخارآمیز است که در آن شرایط ۴ فروند هواپیما از پایگاه بوشهر و همدان به سمت عراق رفتند.در آن زمان ارتش توانست برتری نیروهای هوایی و دریایی خود را به ارتش عراق نشان بدهد.
در بعد از ظهر روز ۳۱ شهریور که عراق به ایران حمله کرد ۴ ساعت بعد هواپیما های ما شعیبیه و کرکوک را مورد هدف قرار دادند و در روز بعد یعنی ۱ مهر با ۳۰۰ سورتی پرواز یعنی ۱۴۰ فروند به عراق حمله کردیم و این ها باعث می شود که صدام شوکه شود و تفکرات عراقی ها از هم بپاشد.
بنابراین اینکه می گویند عدم موفقیت ایران در سال اول جنگ درست نیست زیرا:
۱) ارتش عراق را متوقف کردیم.
۲) نیروی هوایی ایران نسبت به نیروی هوایی عراق تقریبا برتری داشت زيرا نیروی هوایی آنها را از کار انداختیم و نیروی دریای ایران در ۶۷ روز اول جنگ توانست نیروی دریایی عراق را از خلیج فارس خارج کند و اسکله ی البکر و الامیه را منهدم کند وصدور نفت عراق را قطع کند،در کنار این موفق به فتح تپه های الله الکبر ،فتح ارتفاعات میمک،فتح سر پل هایی در غرب رود خانه ی کرخه شد که زمینه سازی درباره فتح المبین می شود .
مجری: این با نقشه های خود ارتش پیروزی نیست،یعنی ارتش نقشه طراحی کرده که تا در همان عملیات تا خود بصره برود؟
پاسخ: زنده باد. چرا طراحی کرده تا بصره؟برای اینکه مطابق توان خود حرکت می کند.شما اگر در تحلیل جنگ ایران و عراق، فضای انقلابی حاکم بر کشور ،اگر آن شور انقلابی و فضای هیجان زده را در تحلیل هایتان دخالت ندهید ،تمام تفسیرات و تعبیرهایتان یک پایش می لنگد ،بنابراین من زیر بار فشار افکار عمومی روی نقشه ام طرحی می کشم که سر فلش من می رود تا سر بصره اما فلش من خط چین است که اینا همه معنی دارد ،یعنی اگر شد تا آنجا می روم.
مجری: آقای امیر عبدالحسین مفید فرمودند که قبل از جنگ ایراد رو به فرماندهی و راس کار گرفتند در صورتی که شما الان می گویید ما در سال اول جنگ موفق بودیم ،در صورتی که فرماندهی تغییر نکرده است.
پاسخ : من حرف ایشان را نقض نمی کنم من می گویم ما سال اول جنگ را بسته به شرایط موفق می دانیم .
شما فکر می کنید موفقیت این است که ارتش عراق را از ایران بیرون کنیم در حالی که با چهار تا لشکری که در دست باقی مانده و چند سیاهی لشکر ،نمی توان ۱۲ لشکر عراقی را از خاک ایران بیرون کرد .
ایشان از عملیات اچ 3 که در نیمه ی دوم سال اول جنگ اتفاق افتاد میگویند که بزرگترین ضربه ی هوایی را به ارتش عراق وارد کردند.در طول ۸ سال جنگ با عراق،۲ میلیون و ۴۵۰ هزار نفر از جوانان ارتش جمهوری اسلامی ایران به صورت سرباز وظیفه یا افسر وظیفه خدمت کردند بدون اینکه اجباری در کار باشد و ۳۵۰۰۰ شهید از میان این سربازان وظیفه داریم.این جوانان همگی با شور و اشتیاق آمدند.گرچه می گوییم جوانان فعلی ما این گونه نیستند ولی هم اکنون بسیاری از آنان در بیابان ها و مرزها در حال خدمت هستند
وظیفه و نقش ارتش در جنگ تحمیلی عراق و ایران از نظر امیر مسعود بختیاری:
همان طور که وظیفه یک پزشک ایجاد سلامتی است،وظیفه ارتش هم ایجاد امنیت است و ارتش یک سازمان ملی متعلق به کشور است و اگر امنیت نباشد چه پزشک چه مهندس فضایی برای کار نخواهند داشت و همه امور در سایه امنیتی که ارتش ایران برقرار کرده است،انجام می شود.
تولید امنیت بالاترین مسئله در منافع ملی کشور است.همان ارتشی که در بسیاری از موارد در بلاتکلیفی بود که بماند یا نماند با همان وضع به تولید امنیت تلاش کرد و اگر این ارتش نبود بعد از انقلاب شاید ایرانی به صورت تجزیه نشده وجود نداشت.
به گفته ایشان این جنگ ها که در ظاهر و از نظر نظامی موفق به نظر نمی آیند یک دست آوردهایی در باطن دارند که که باعث توقف نیروهای عراقی شد و همین توقف ها باعث شد که عراق به اهداف خودش نرسد و تقاضای آتش بس کند.
همین که هیچ قسمتی از خاک سرزمین در دست دشمن باقی نماند دستاورد بزرگی است. ما برای این مهم در همه بخشها هزینه سنگینی پرداخت کردیم. همینقدر که توانستیم در مقابل دشمن بایستیم و ثابت کنیم که ایرانی همیشه در مقابل تهاجم دشمن میایستد و تهاجم را نمیپذیرد و در مقابل زور سر خم نمیکند، قابل توجه، احترام و تقدیس است.
در سال اول جنگ با شرایطی که ما داشتیم موفقیت های بسیار ارزنده ای را به دست آوردیم.
گردآورنده:علیرضا رنجبریان
استاد:علی اکبر حسنوند