سلام؛ من علیرضا عبدالهیان هستم و امروز که این مقاله رو مینویسم به عنوان مدیر رشد و بازاریابی (Growth and marketing manager) در مجموعه اسنپپی فعالیت میکنم.
با توجه به اینکه حوزه Growth توی ایران چندان شناخته شده نیست و درک دقیقی هم از وظایف و اهداف این موقعیت شغلی در سازمانها وجود نداره، سعی کردم توی این مقاله و بقیه محتواهایی که درباره Growth تولید میکنم مطالعههایی که در این حوزه دارم رو باهاتون به اشتراک بگذارم تا کمی به یکپارچگی بیشتر در تعریف این حوزه کمک کنم. امیدوارم نتیجه این کار افزایش توجه به این بخش در کسب و کارهای مختلف ایرانی باشه و بتونه به رشد بیشترشون کمک کنه.
اولین سوالی که ما به عنوان شخصی که مسئول نهایی رشد یک محصول هست(چه به عنوان مدیرعامل یک کسب وکار، مدیر محصول و مدیربازاریابی یا به صورت مشخص مدیر رشد) باید از خودمون بپرسیم اینه که آیا اساسا این ایده میتونه رشد کنه یا نه؟!
یکی از روشهایی که میشه به کمکش پاسخ این سوال رو داد از کتاب Diffusion of innovation اثر پروفسور Everett Rogers هست که به مدل Accord معروف هست و از طریق اون میشه برای ایدههای نوآورانه تحلیلی درباره رشد یا عدم رشد یک ایده جدید ارائه داد که در ادامه به فاکتورهای اون میپردازیم:
A: Advantage (relative advantage)
آیا محصول من مزیتی برای کاربران ایجاد میکنه؟(این مزیت معمولا در مقایسه با رقبا تعریف میشه و الزاما هم مزیت به معنای ارزش ملموس نیست و میتونه از نوع emotional benefit یا انواع دیگری هم باشه)
C:Compatibility
آیا روش استفاده و مسیری که برای استفاده از این محصول یا سرویس جدید استفاده میشه مشابه محصولات قبله یا باید هزینه و انرژی زیادی از جنس زیرساخت یا یادگیری داشته باشیم تا بتونیم از اون استفاده کنیم؟
C: Complexity
چقدر فهمیدن ارزش این محصول برای کاربر ساده است و میتونه به سادگی متوجهش بشه؟ و آیا منطق و پشتوانه مشخصی پشت این ارزشی که ادعا میشه وجود داره یا نه؟
O: Observability
اگر یک کاربر از این محصول استفاده کنه آیا بقیه افراد هم متوجه این استفاده میشن و باعث گسترش ایده از اون طریق میشه؟ یا به ادبیات سادهتر چقدر میتونه Word of mouth ایجاد کنه؟
R: Risk
اگر این ایده به درستی کار نکنه، چقدر برای کاربر ریسک داره و چه هزینهای رو متحمل خواهد شد؟ این ریسک هم میتونه از نظر هزینه منطقی باشه و هم از فاکتورهای اجتماعی مثل نگاه بقیه یا ...
D: Divisibility
آیا کاربر میتونه این سرویس رو در Scale کوچکتری تست کنه قبل از اینکه بخواد به صورت کامل هزینهای بابتش پرداخت کنه؟
با امتیاز دادن به این فاکتورها و محصولات و رقبای مشابهی که میخواهید در بازاری که تعریف کردید باهاشون رقابت کنید میتونید قضاوت کلیای نسبت به پتانسیل رشد محصول و بازاری که میخواهید واردش بشید به دست بیارید.
این مدل در نهایت به شما قضاوتی نسبت به سایر رقباتون در بخشهای مختلف عنوان شده میده که میتونید از روی اون نسبت به موفقیت یا عدم موفقیت ایدهتون در رشد تصمیمگیری کنید. اما مهمتر از اون به شما چارچوبی از کارها و فاکتورهایی میده که باید برای رشد مدنظر داشته باشید و جدا از امتیازی که بهش میدید به این سوال که چطور میتونیم با کارهایی در مارکتینگ یا محصول امتیاز این بخش رو افزایش بدیم هم به عنوان یکی از مهمترین وظایف Growth manager فکر کنید و برای هرکدوم از این فاکتورها برنامه مشخصی تعریف کنید(مثلا ایدههای جایزه دادن در صورت انجام ریفرال با هدف افزایش observability اجرا میشه).
البته که این تنها ابزار اولیه برای این تحلیله و برای مطمئن شدن از موفقیت یا عدم موفقیت ایده باید از روشهای دیگهای مثل benchmark و customer research هم استفاده کنید که امیدوارم در آینده بهشون بپردازیم.
ممنون از زمانی که برای مطالعه این مقاله گذاشتید و خوشحال میشم نظراتتون رو با من در لینکدین یا همین صفحه به اشتراک بگذارید.
منابع استفاده شده:
https://teddykw2.files.wordpress.com/2012/07/everett-m-rogers-diffusion-of-innovations.pdf
https://www.coursera.org/learn/growth-strategy