بعد از چند روز گفتم یک پست دیگه بزارم. تو این پست میخوام یک نظریه رو معرفی کنم، بعد داستانِ اینکه چطور با این نظريه ی جالب آشنا شدم رو بگم و بعد هم موسیقی مورد علاقم که سببِ این آشنایی شد رو به اشتراک بزارم.
پس به ترتیب، نظریه شش درجه جدایی (برگرفته از ویکی پدیا):
در سال ۱۹۲۹ یک نویسنده مجارستانی به نام فریگیس کارینتی در یکی از داستانهای کوتاه خود به نام زنجیرها (به انگلیسی: Chains) مفهوم فاصله اجتماعی را مطرح میکند که بعدها به عنوان نظریه شش درجه جدایی شناخته شد.
شش درجه جدایی نظریهای است که میگوید که هر دو شخص دلخواه بر روی کرهٔ زمین با ۶ واسطه یا کمتر به هم مربوط میشوند. این نظریه، مقدمهٔ نظریهٔ دیگری به نام دنیای کوچک است.
نزدیک ترین نظریه به شبکههای اجتماعی نظریه شش درجه جدایی است. ایده کارینتی، براساس نظریه گراف بود. نظریه گراف شاخهای از ریاضیات است که دربارهٔ گرافها بحث میکند. اگر افراد و ارتباطها را مانند یک گراف فرض کنیم، با پیشرفت فناوری، به چگالی این گراف افزوده میشود. این تئوری را بعدها شش درجه جدایی نامیدند. هر چند انسانها از نظر فیزیکی با هم فاصله زیادی داشته باشند، اما شبکههای اجتماعی، این فاصلهها را از میان برخواهد داشت. دو نفر در دو گوشه متفاوت از جهان حداکثر از طریق ۶ نفر به هم مرتبط هستند.
آزمایش دنیای کوچک :
کشف مجدد ایدهٔ کارینتی دههها بعد شروع شد. عدد جادویی پنج را میلگرام از کارینتی گرفت. در سال ۱۹۶۷ یک جامعهشناس آمریکایی به نام استنلی میلگرام راهی برای آزمایش این فرضیه یافت. او این تئوری را، مسألهٔ دنیای کوچک نامید و برای اثبات آن دست به آزمایشی زد. سناریوی آزمایش میلگرام از این قرار بود که، تعداد بسیار زیادی نامه را میان افراد مختلف دو شهر که فاصله زیادی از یکدیگر داشتند پخش کرد و از آنها خواست که نامهها را به دست فرد معینی برسانند. معیار انتخاب افراد کاملاً تصادفی بود و اکثر آنها یکدیگر را نمیشناختند. هر فرد فقط باید سعی میکرد که نامه را به کسی بدهد که فکر میکرد بهتر میتواند آن را به مقصد مورد نظر برساند. نتیجه نهایی که از این آزمایش بدست آمد بسیار جالب بود، تقریباً مسیری که هر نامه طی کرده بود با میانگین طول ۵/۵ به مقصد رسیده بود، به عبارت دیگر فقط پنج نفر بین هر دو فرد قرار داشتند که همان طول شش میشد. میلگرام، نتیجه تحقیق و کار خود را تحت مقالهای با عنوان آزمایش دنیای کوچک در مجله روانشناسی روز به چاپ رساند که بسیار مورد توجه واقع شد. بعدها با ظهور فناوریهای نوین ارتباطی دونکن وات از دانشگاه کلمبیا آزمایش میلگرام را در فضای اینترنت و بوسیله فرستادن ایمیل تکرار کرد و به همان نتایج رسید.
میبینید؟ به همین جذابی و به همین زیبایی. یعنی من به واسطه ی 6 نفر با شما که در حال مطالعه ی این مطلب هستید مرتبط هستم. همون جمله ی معروف خودمون که میگه دنیای کوچیکی هست :)
و اما داستانِ آشنایی:
طبق معمول در حال گوش دادن به موسیقی بودم. البته نه بطور خالص موسیقی ، در واقع در حال گوش دادن به یک شبکه ی موسیقی از رادیو آنلاین یا رادیو اینترنتی بودم (اینم جالبه اینجور که فهمیدم تعداد کسانی که رادیو آنلاین گوش میدن کمه) که یک آهنگ پخش شد و من رو جذب کرد. اسم این قطعه Six Degrees به معنی شش درجه و از Audiofly بود. بهرحال این قطعه پخش شد و تموم شد و من بر حسب اینکه خیلی به موسیقی علاقه دارم رفتم دنبال این قطعه موسیقی که نسخه ی کاملش رو دانلود کنم تا هر وقت خواستم گوش بدم. و خب به محض اینکه بخشی از متن موسیقی رو جستجو کردم با نظریه ی شش درجه ی جدایی برخورد کردم. جالب اینه که از خود موسیقی مورد نظر من خبری نبود!?
بهرحال خودمو قانع کردم که عیب نداره آهنگه رو پیدا نکردم ولی با این نظريه ی جالب آشنا شدم. البته بعدتر به با کمی سختی خودِ موسیقی رو هم پیدا کردم و نه تنها نسخه ی اصلیش بلکه دو نسخه ی ریمیکس شده ازش رو هم یافتم.
بنابراین، موسیقی 6 Degrees از Audiofly (نسخه ی ریمیکس):
نسخه ی اصلی :
امیدوار از موسیقی لذت ببرید، باشد که رستگار شویم.