علی مهربونم سلام
سال نود و پنج یعنی تقریبا ۶ سال پیش، گروه دال ، که تمیدونم الان اصلا هست یا نه ، یه آلبوم داد بیرون. اسمش بود گذر اردیبهشت. اتفاقا تو اردیبهشت هم اومد بیرون. ماهی که تو شمال جون میده واسه عاشق شدن. یه اهنگش دل منو برد.
اولش میخوند:
میخندی تا دنیا رنگی تازه شود
با لبخندت شادی بی اندازه شود
از همون اول آهنگ خواننده که اصلا نمیدونم کی هست ، میره سر اصل مطلب . مثل بعضی از آهنگ ها که دو ساعت اول فقط آهنگه، نبود .
رک و پوست کنده میگه بخند که دنیای من تازه بشه و جون بگیره. مختصر و مفید
خودت میدونی که من عاشق اهنگهایی هستم که ساده و با کمترین آلات موسیقی باشه. واسه همین از همون اول عاشقش شدم.
آهنگ زیبا با متن زیبا منو برد تا وسطای ماجرا. اونحا که میگفت :
بنشین لحظه ای رو در روی من
چایم را با عطرت هم بزن
آخ قلبم رفت تا اعماق این ترانه
نمیدونم شاعر این ترانه کیه. اما همون لحظه ، همون اردیبهشت سال ۹۵ تو ماشین ، دلم یه چیزی خواست .
با خوم گفتم ای خدا یعنی میشه یکی بیاد تو زندگی من که من اینو براش بگم؟
انگار خدا برام خواسته بود و فرشته ی آمین از بالای ماشینم رد میشد. فقط یه کم تنبل بود انگار. چون ۳ سال و نیم طولش داد تا برآورده اش کنه.
بعدش گوشیمو دزدیدن و این آهنگ هم باهاش فراموش شد. چند روز پیش خیلی اتفاقی یادش افتادم دوباره دانلودش کردم. همینحور که گوشش میکردم متنش و برای تو تایپ میکردم.
بعد ازت پرسیدم اینو شنیدی ؟
خواستم بگم سالها این یکی از آهنگهای محبوب من بود، که گفتی نه نشنیدم ولی یه بار وقتی پیش هم بودیم موقع چای خوردن، اینو برام خوندی.
اینو که گفتی تازه یادم اومد اردیبشهت سال ۹۵ چی خواسته بودم. ولی وقتی اسفند ۹۸ داشتم این ترانه رو برات میخوندم اصلا این قسمت ماجرا که آرزوت کرده بودم، یادم نبود.
همین باعث شد که با خودم بگم کاش داستان عشق ما هم ، همینجوری ختم بشه به خوشی.
کاش فرشته ی آمین این بار دیگه تنبلی روبذاره کنارو دست بجنبونه.
کاش الان پیشم بودی. به مبل کنار پنجره ی پذیرایی که رو شیشه هاش دونه های بارون نشسته لم داده بودی و برات چای میاوردم با برشتوک و عطرم.
و لباتو میبوسیدم.
برای لذت بردن از چای، باید کنار تو باشم علی جونم.
بوسه
زریِ همیشه دلتنگ تو