روزنامه داون پاکستان در مقاله ای در تاریخ ۹ مارس ۲۰۲۵، به بررسی تشدید فعالیت باندهای داکو در شمال ایالت سند، پاکستان پرداخت. این باندها، مجهز به تسلیحات پیشرفته و با بهرهگیری از شبکههای گسترده، تقریباً بدون مانع عمل میکنند و جامعه را با آدمربایی، اخاذی و ترور تهدید میکنند. داکو یک واژه واژه از زبان هندی (डाकू) و به معنای «سارق مسلح» است که به این باندهای تبهکار اطلاق میشود.
مقاله داون با اشاره به مورد راجش کومار کسوانی یک تاجر برنج از کشمور که در نوامبر ربوده و خانوادهاش برای آزادی او تحت فشار پرداخت ۱۰ میلیون روپیه قرار گرفتند، نشان میدهد که این تنها یک نمونه از بحران گستردهتر در این کشور است. باندهای داکو، با استفاده از تسلیحات پیشرفته و بهرهبرداری از ضعفهای حکومتی، به ربودن افراد برای باجگیری، اخاذی از کسبوکارهای محلی، قتلهای بیرحمانه سازمانی و سفارشی و سرقت در بزرگراهها میپردازند.
اما ریشه شکلگیری داکوها در کجاست؟
ریشههای باندهای داکو در منطقه سند و سایر بخشهای شبهقاره هند به دوران استعمار و حکومت راج برتانی بر شبهقاره هند بازمیگردد. در آن زمان، بریتانیا سیاستهایی را اتخاذ کرد که بهطور غیرمستقیم باعث شکلگیری و تقویت این گروههای جنایتکار شد.
در دوره استعمار، بریتانیا برای کنترل مناطق مختلف هند، بهویژه در مناطق روستایی، نظام اربابرعیتی (به اردو: زمیندار) و اداره غیرمستقیم را برقرار کرد. این سیاست، بسیاری از قبایل و گروههای محلی را که به طور سنتی از طریق کشاورزی، تجارت یا کوچنشینی زندگی میکردند، به حاشیه راند. در نتیجه برخی از این قبایل که از نظام جدید بیرون رانده شده بودند، برای بقا به راهزنی و غارت روی آوردند.
در واکنش به شروع راهزنی و غارت توسط این قبایل، بریتانیا در سال ۱۸۷۱ قانونی موسوم به «قانون قبایل جنایتکار» (Criminal Tribes Act) را تصویب کرد که برخی از قبایل را بهعنوان «مجرمان مادرزاد» (Born Criminals) دستهبندی میکرد.
قانون قبایل جنایتکار به نیروهای استعماری اجازه میداد که افراد این قبایل را تحت نظارت شدید قرار داده و حتی آنها را بدون دلیل مشخصی تحت بازداشت قرار دهند. این اقدامات باعث شد که بسیاری از افراد این قبایل برای فرار از سرکوب دولت استعماری، به زندگی زیرزمینی و تشکیل گروههای جنایتکار مانند داکوها روی بیاورند.
در طول دوران استعمار، حکومت بریتانیا بیشتر روی مناطق شهری و مراکز تجاری تمرکز داشت و مناطق روستایی و جنگلی را به حال خود رها کرده بود. این خلأ قدرت، به باندهای محلی اجازه داد که به فعالیتهای مجرمانه مانند سرقت، گروگانگیری و راهزنی در مسیرهای جادهای بپردازند. با گذشت زمان، داکوها سازمانیافتهتر شدند و توانستند روابطی را با اربابان فئودالی و حتی برخی مقامات محلی تعریف کنند.
در برخی موارد، زمینداران و نخبگان سیاسی محلی از باندهای داکو به عنوان نیروی غیررسمی برای سرکوب مخالفان یا حفظ نفوذ خود استفاده میکردند. به همین دلیل، بسیاری از این باندها در برابر اقدامات پلیس مصون بوده و حتی گاهی از طرف مقامهای محلی مورد حمایت قرار میگرفتند.
پس از استقلال هند و پاکستان در سال ۱۹۴۷، دولتهای جدید نتوانستند بهطور کامل این گروهها را سرکوب کنند. فساد اداری، ضعف در اجرای قانون، و فقر شدید در مناطق روستایی باعث شد که باندهای داکو همچنان به فعالیت خود ادامه دهند. در دهههای بعد، این باندها از گروههای کوچک راهزنی به شبکههای بزرگ جنایت سازمانیافته و مافیایی تبدیل شدند که در آدمربایی، اخاذی و قتلهای قراردادی دست داشتند.
ریشههای تاریخی داکوها نشان میدهد که این گروهها نه صرفاً یک مشکل امنیتی، بلکه نتیجه یک فرآیند طولانی از سیاستهای استعماری، تغییرات اجتماعی، و شکست دولتها در تأمین امنیت و عدالت هستند. انتظار میرود تا زمانی که مشکلات ساختاری مانند فقر، فساد و نبود حکمرانی امنیتی مؤثر برطرف نشوند، این باندها همچنان به فعالیت خود ادامه داده و حتی به مرحله بعدی از بلوغ خود یعنی اقدامات مجرمانه فراملی برسند.