ویرگول
ورودثبت نام
امین الف. خ.
امین الف. خ.
خواندن ۸ دقیقه·۱ ماه پیش

هفت نکته درباره فیلم شیطان گرایانه "هزارتوی پن" ساخته "گیرمو دل تورو"

1- چرا این فیلم شیطانی است ؟

فیلم در بعد غیر فانتزی خود، نمایشگر سیاهی، تباهی، خشونت ، جنگ و خباثت انسان ها است که همگی مظاهری شیطانی است. در بعد فانتزی نیز فیلم شیاطین پنهان (جنی) را به تصویر می کشد و البته مناسکی را که فرد باید برای تقرب به شیاطین طی کند، را بیان می نماید. فیلم آشکارا این تقرب را می ستاید و آن را برای شخصیت اصلی اش هدف گذاری می کند. به عنوان نمونه ، یکی از مناسک سطح بالای فرقه های مخفی شیطان پرست، قربانی کردن انسان بیگناه (عموما کودکان خردسال و نوزادان ) است. که متاسفانه در سطح جهان (به ویژه در تمدن شیطانی غرب) رواج دارد. (هرچند پنهانی) این فیلم چنین مناسک کثیفی را به راحتی نشان می دهد و حتی از آن قبح زدایی و جرم زدایی می کند. خیلی جالب است که افرادی که در پایان نمایش فیلم در فلان جشنواره کذایی، 22 دقیقه ایستاده کف زدند، از خود نپرسیدند که اصلا این شخصیت های مثبت بعد فانتزی فیلم، چرا باید خون بیگناهی را بریزند و انسانی را به قربانگاه ببرند؟ چه گونه شخصیت های مثبتی هستند که به دنبال ریختن خون نوزادان اند؟ چرا چنین کار وحشتناکی باید در انتهای فیلم نزد تماشاگر، نجات بخش و مفید جلوه کند؟

2- خشونت عریان در فیلمی با مضمون کودکانه :

اصطلاح فانتزی سیاه درباره این فیلم که عده ای آن را شاهکار می پندارند، به کار می رود. البته که فضای فیلم فانتزی است. شخصیت اصلی فیلم نیز دختربچه معصومی است، درست مانند داستان های قدیمی عامه پسند که در فضای فانتزی شخصیت های کودک را در خود جای داده بودند. به همین دلیل به طور طبیعی کودکان می توانند به این فیلم جذب شوند. . اما اگر جذب شوند، چه چیزی در انتظارشان است؟ قدری ترس و وحشت و البته خشونت عریان و بی سابقه در نماهای مختلفی از فیلم! واقعا خشونتی که این فیلم نمایش می دهد، بسیار زننده و غیر قابل تحمل است و در کمتر فیلم دیگری سابقه دارد. کارگردان به وسیله این تصاویر خشن و زننده ، روان تماشاگران خود را می آزارد و به بازی می گیرد که این خود عملی شیطانی است! (واقعا نمایش این سطح از خشونت در چنین فیلمی چه دلیل دیگری می تواند داشته باشد؟)

3- شیاطین مهربان، اما ترسناک:

چرا صحنه روبه رو شدن دختربچه با "فان" (شیطان جنی شاخ قوچی) با چاشنی ترس به خورد مخاطب داده می شود؟ چرا گریم او ترسناک است؟ مگر نه اینکه او شخصیت مثبت فیلم است و به قول دلباختگان فیلم، دخترک از ناملایمات زندگی واقعی به او پناه می برد؟ پاسخ این سوالات تکان دهنده ولی ساده است! او ترسناک کشیده شده، چون مابه ازای بیرونی دارد و مابه ازای بیرونی او در واقعیت ترسناک است! اصولا ارتباط گرفتن با شیاطین جنی با ترس برای انسان ها همراه است. (بنا به نظر عالمان علوم غریبه) و البته مشکلات جدی و بدعاقبتی در پی دارد. همانطور که دخترک در این فیلم جانش را از دست داد. بماند که فیلم این جان دادن دخترک را به دروغ تزیین می کند و به آن کارکردی خاص می دهد که البته حقیقت ندارد. زیرا چنین افرادی قطعا دنیا و آخرت را با هم از دست می دهند. ولی به هر حال کارگردان در نمایش ترس ارتباط گرفتن با شیاطین صادقانه عمل می کند. با این هدف که القا کند این ترس اجتناب ناپذیر ولی بی مورد است. (پس ای انسان ها بشتابید برای دوستی با شیاطین و پشت کردن به خدا ! ) این ها همه در راستای ترویج مرام شیطان پرستی و یا حداقل شیطان گرایی است.

4- نمادگذاری با دستگاه تناسلی زنانه :

در فیلم دخترک برای یافتن کلید به درون درختی می رود که از دور نمایی منطبق با شکل دستگاه تناسلی زنانه دارد. در جای دیگر نیز دخترک کتاب را که باز می کند، شکلی شبیه همان درخت، ولی به رنگ خون روی کتاب مشاهده می شود که پس از چندی خون آن کل صفحه را می گیرد. سپس دخترک متوجه خونریزی مادرش از ناحیه رحم می شود که مقدمه بیماری و مرگ مادرش است. حتی اگر ارجاع دوم را با توجه به مشکل فیزیولوژیک مادر دخترک طبیعی فرض کنیم، از کنار ارجاع نخست نمی توانیم به راحتی بگذریم. امروز می دانیم که جذابیت جنسی زنان از قوی ترین ابزارهای شیطان در مدیریت ذهن انسان ها در همه جوامع است. پس آیا ارجاع نخست به این معنی نیست که کلید تقرب به شیطان در جذابیت جنسی زنان نهاده شده است؟ در صورت پذیرش این مورد، برای ارجاع دوم چه می توان گفت؟

5- ترویج دوستی با شیطان توسط فیلم:

اینکه شیاطین قدرت برخی تصرفات را در ذهن انسان ها دارند، بر کسی پوشیده نیست. اما آیا آنها توانایی تأثیرگذاری در زندگی مادی انسان ها را نیز دارند؟ پاسخ مثبت است، اما مشروط! آن ها زمانی قدرت تصرف پیدا می کنند که فرد خودش به سراغ برقراری رابطه با آن ها برود! در این صورت اراده الهی این است که شیطان بر آن فرد تصرف پیدا می کند. این مسئله با آیات و روایات قابل اثبات است. اما این رفتن به سراغ شیطان (که مصادیقی مانند رمالی، عرفان های جعلی و ... در جامعه ما دارد) از مصادیق شرک جلی (آشکار) است. پس فردی که به این سو می رود با هدف کمک گرفتن از شیطان، مشرک محسوب می شود و تمام احکام شرک بر آن مترتب است. البته شیطان ممکن است به چنین افرادی خدماتی هم بدهد، ولی آنچه که از آنها در این رابطه دو طرفه می گیرد، قطعا بسیار بیشتر است. (از نابودی آرامش زندگی فرد گرفته تا اینکه فرد را مجبور کند تا آخر عمر به او خدمت کند.) نکته مهم این است که خداوند بارها و بارها در قرآن تأکید می فرماید که شیطان دشمن انسان است! درست برخلاف این گزاره، دل تورو و هم قطارانش تمام تلاش خود را می کنند تا مخاطبان اثر، شیاطین را دوست خود بپندارند تا زمینه را برای اختلاط انسان ها با شیاطین و متعاقب آن حکومت شیاطین بر زمین را فراهم کنند! این نکته وجه تمایز داستان های فانتزی قدیمی با آثار امثال دل تورو است. در داستان های قدیمی دیو و جادوگر و هیولا، شخصیت های منفی داستان بودند. (چون بر مبنای حقایق و تجربیات نوشته شده بودند) اما دل تورو در داستانش هیولا را دوست انسان جلوه می دهد تا اذهان را آنچنان که می خواهد مدیریت نماید.

6- کلک قدیمی جاودانگی :

در قرآن آمده است که شیطان به آدم و حوا گفت که اگر میوه ممنوعه را بخورید، جاودانه می شوید! اینگونه بود که آن ها فریب خوردند و فرمان خدا را زیرپا گذاشتند. در این فیلم نیز در جایی "فان" به دخترک که نافرمانی او را کرده بود، می گوید که ماندن در میان انسان ها و پیری و مرگ در انتظار توست! یعنی دوباره او را با مفهوم جاودانگی ترغیب به همکاری می کند. هر چند که برعکس آن چیزی که وعده اش را می دهد، اتفاق می افتد. دخترک با اجرای دستور او مبنی بر دزدیدن برادر نوزادش، عملا خود را به کام مرگ فرستاد! البته این برای کسانی که به چشم شیطان به "فان" نگاه می کنند، عجیب نیست. چون اصولا روش شیطان وعده دروغ است. اما کسانی که او را هیولایی مهربان می پندارند، متوجه این خلف وعده او نمی شوند. البته دلیل این نفهمیدن، اضافه کردن یک پیرنگ داستانی دروغ و غیر واقعی به فیلم است، پیرنگی مربوط به دنیایی موازی و زیرزمینی که در آن قرار بود دخترک پرنسس و ملکه شود. البته اصل وجود دنیای موازی برای اجنه درست و معتبر است، اما دنیایی که فیلم به تصویر کشیده است ، قطعا دروغ و غیر واقعی است و ما به ازای بیرونی ندارد. جالب است که قرار بود دخترک بدون مردن به آنجا برود (با قربانی کردن انسان بیگناه) ، که در این صورت انتقالش جسمانی بود. اما با مرگ دختر، ظاهرا انتقال او به صورت روحانی اتفاق می افتد که خود این امر، یک تناقض است. هر چند که تماشاگر ناآگاه به این حرف ها کاری ندارد و تصاویر جذاب دنیای موازی و لبخند دخترک کاملا او را تخدیر می کند. در نتیجه ماهیت شیاطین نمایش داده شده در فیلم برایش سفید می شود.

7- "دل تورو" ، استاد بزرگ شیطان گرائی :

به هرحال قهرمان واقعی این فیلم خوش ساخت، کارگردان آن یعنی "گیرمو دل تورو" است. او در جایی گفته بود که "هیولاها مذهب من هستند" که البته جمله صادقانه ای است. شیطانه پرستی ، امروزه مذهبی است که متاسفانه تمدن غرب بر پایه آن بنا شده است و البته رسانه های این تمدن نیز ، تمام و کمال در خدمت آن هستند. شیطان پرستی ، مرام و مذهب دل تورو است. او قطعا شاگرد اول کلاس درس شیطان، در میان ارباب رسانه های غربی است. او توانسته حقایق را درباره شیاطین و مناسک پرستش آن ها روی پرده بیاورد. آن چنان که اکثریت مخاطبان آن خروجی کارش را دوست داشته باشند و بپذیرند و فیلمش را شاهکار بپندارند. البته که در ناخودآگاه تماشاگران ثبت می شود که هیولاها (شیاطین) برخلاف چهره ترسناکشان ، موجودات بدی نیستند! پس اگر روزی سر و کله شان پیدا شد، جا دارد که ما از دست انسان هایی مانند "کاپیتان ویدال" ، به انها پناه ببریم! (پناه بردنی که در نزد خدا شرک و گناهی نابخشودنی است). دل تورو، نخبه رسانه ای این جریان است که مذهب و مسلکش را خوب می شناسد. حتی چهره هایی که او هیولاهایش را با آن ها تصویر می کند، احتمالا بی حساب و کتاب نیست و با واقعیت مطابقت دارد. (همان طور که صدای خش دار "فان" با توصیفاتی که از صدای جنیان می شود، مطابق است.) چرا که دل تورو کسی نیست که از جزئیات به راحتی چشمپوشی کند. (در صحنه شلیک به صورت کاپیتان، وضعیت چشم او را هنگام شلیک ببینید!) او البته این راه را پس از این فیلم نیز ادامه داد، به طوری که فیلمی با مضمون مشابه (دوستی انسان و شیطان) به نام "شکل آب" ساخت که به خاطرش اسکار نیز گرفت. هرچند که انتظار می رود این اسکار نیز پایان کار او در این حوزه نباشد و در آثار بعدی اش نیز، این مأموریتی را که بر عهده اش گذاشته شده را با جدیت ادامه دهد.

دل توروفیلمشیطانهزارتوی پن
اینجا درباره حقایق پنهان در هیاهوی آخرالزمان می نویسم....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید