یادمه وقتی پچهتر بودم ، همیشه قبل از بقیه خانواده بیدار میشدم ، خیلی پرانرژی و سرحال صبح زود از تخت میومدم بیرون و روزم رو شروع میکردم البته نمیدونم شاید همه بچه ها اینجورین ، شاید چون در اون سن اشتیاق بیشتری برای دیدن دنیا و زندگی کردن داریم
تا همین سال قبل پیشزمینه فکری من هنوز هم بر اساس زمان های گذشته بود و خودم رو آدم سحرخیزی میدونستم ولی خب دیگه تصمیم گرفتم با خودم صادق باشم و بپذیرم که من الان با هیچ متر و معیاری سحرخیز محسوب نمیشم
اواخر سال ۹۸ بود که کرونا شروع شد و سال ۹۹ ترکیبی بود از شدیدتر شدن کرونا و خونه نشینی و «حاضری زدن سرکلاس آنلاین اول صبح و دوباره خوابیدن» و بیدار موندن تا دیر وقت که این عادت ها بعد از تموم شدن مدرسه هم روی من باقی موند و روزایی که حتی تا ۱۱و۱۲ ظهر هم میخوابم رو از سر گذروندم ولی خب نمیشه همین طور دست رو دست گذاشت و این وضعیت رو تماشا کرد ، پس رفتم سراغ مطالعه و بررسی و امتحان کردن انواع روش ها برای تبدیل شدن به یه امیرحسین سحرخیز
و این نوشته چکیدهای از تمام این تجربیات است که به صورت قدمهای کوتاه ولی بسیار مهم نوشته شده است
گام صفرم
قبل از هرچیز دیگهای حتما حتما حتما ساعت بیدار شدن خودتون رو فیکس کنید یعنی حتی اگه فعلا سحرخیز نیستید همون ساعت همیشگی رو ثابت نگه دارید و بهش پایبند بمونید اینکه هر روز سر ساعت ۱۱ بیدار بشید خیلی بهتره تا اینکه یه روز ۹ بیدار شید یه روز ۱۲ و…
نکته مهم :
متوجه شدم برای اینکه سحرخیز بشوم حتما لازمه یه خواب خیلی باکیفیت و عالی داشته باشم ، اصلا میتونم بگم بدون خواب درست ممکن نیست سحرخیز بود
گام اول
کارهای روزانهتون رو روی تخت انجام ندید ، بزارید مغزتون عادت کنه که تخت خواب فقط برای خواب عه ؛ شعار من همیشه اینه :
تخت جای غذاخوردن نیست ، جای بازی کردن نیست ، جای درس خوندن نیست ، جای موزیک گوش کردن و موبایل گردی و… هم نیست
هرچقدر هم که این نکته ساده باشه ولی لطفا جدیاش بگیرید
گام دوم
این مورد خیلی واضح و مشخص عه ولی اگه نگم مقاله ناقص میمونه ، قهوه و کلا هر چیز کافئیندار رو مخصوصا قبل از خواب مصرف نکنید ، شام سنگین نخورید ، در شب فعالیت بدنی رو کاهش بدید ، کارای ارامش بخش انجام بدید ،دوش آب گرم بگیرید و…
گام سوم
ما هر شب باید بین هفت تا نه ساعت بخوابیم و خود این زمان هم تقسیم میشه به بخش های ۹۰ دقیقهای که مدام تکرارمیشن ، یک چرخه خواب به دو بخش REM و nREM تقسیم میشه که خود nREM به ۴ مرحله تقسیم میشود که الان لازم نیست خیلی جزئی ازش مطلع باشیم
فقط همین کافیه که بدونیم تمام این مراحل حدودا یک ساعت و نیم طول میکشه و بعدش وارد یه چرخه جدید خواب میشیم ودوباره از اول این مراحل تکرار میشن
نکته خیلی مهمی که این وسط وجود داره اینه که ما در انتهای هر چرخه و اولای چرخه بعدی خواب نسبتا سبکی رو تجربه میکنیم ، این همون لحظاتی است که هم بیدار شدن برامون راحته و هم خیلی سرحال و پرانرژی خواهیم بود
ولی برعکس اگه در میانه یه چرخه آلارم موبایلمون شروع کنه به زنگ خوردن ، انگار تموم عالم رو سرمون خراب شده وخستگی و کسالت عجیبی رو تجربه میکنیم
برای همین خیلی از متخصصا پیشنهاد میکنن میزان خواب خودتون رو با معیار همین چرخه انتخاب کنید مثلا هفت و نیم ساعت خواب بهتر از هشت ساعت خواب عه ، چون در حالت اول شما دقیقا سه چرخه خواب رو پشت سر گذاشتید ولی در حالت دوم وسطای چرخه چهارم هستید که الارمتون به صدا در میاد?
گام چهارم
رفتن به رختخواب در زمان معینی از شبانهروز، ساعت بیولوژیک بدن را بهگونهای تنظیم میکنه که ما دریک ساعت مشخص از شب بهطور خودکار احساس خستگی و خوابآلودگی بیشتری میکند. این مورد معمولا در کوتاهمدت به چشم نمیاد ولی صبور باشید قول میدم تاثیرش رو ببینید
گام پنجم
یکی از موهبت هایی که میتونید تجربه کنید ، ذهن خلوت و آروم اول صبح عه و بهترین راه برای این موضوع اینه که کارهای روز بعد (مخصوصا کارهای اول صبح) رو از شب قبل آماده کنید
گام ششم
«یک ساعت قبل از خواب وسائل الکترونیکی رو بزار کنار»
بیدلیل نیست اگه این مورد رو به عنوان مهمترین نکته انتخاب کنم
چون نگاه کردن به صفحه نمایش (موبایل ، تبلت ، تلویزیون و… ) در اصل به مغز شما دستور میده هشیار و آماده و بیداربمونه ، حالا اگه خودتون هم بخواهید بخوابید ، نمیتونید
نکته مهم :
اینکه در همون ساعات اولیه روز چه کارهایی میکنیم و چه کارهایی نمیکنیم دقیقا همون چیزیه که مشخص میکنه آیامیتونیم برای مدت طولانی به سحرخیزی ادامه بدیم یا نه ؟ و همچنین کیفیت ساعات ابتدای روز در نهایت کیفیت کلی روز مارو مشخص میکنه به قول قدیمی ها ، اون که با خورشید دم صبح گرم نشد با آفتاب غروب گرم نمیشه.
گام هفتم
«ورزش»
احتمالا پیشنهادی تکراریتر از این نشنیده باشید ، ولی باور کنید پایبندی به ورزش کردن صبحگاهی زندگیتون رودگرگون میکنه ، یه حالتی از خستگی و کرختی در من وجود داشت که به طرز عجیبی با استراحت کردن درست نمیشد وهرچقدر استراحت میکردم بازم سرحال نمیشدم در نهایت راه حلش رو توی ورزش کردن و مخصوصا ورزش صبحگاهی دیدم
اگه تا الان اهل ورزش نبودید پیشنهاد میکنم یه سری به این مقاله بزنید
گام هشتم
مدیتیشن
ما توی دنیای پرسروصدایی زندگی میکنیم و از آن بدتر اکثر ما ذهن پرسروصدایی هم داریم ، انگار یک رادیو به طور مداوم توی ذهنمون روشنه ، البته این چیز عجیبی نیست ، اصلا خاصیت ذهن همینه ، همیشه میخواد مشغول باشه ، ولی مدیتیشن برای من معجزه کرد و خیلی بهش مدیونم شاید یه روزی یه مقاله در این مورد نوشتم ولی الان به طور خلاصه میتونم بگم که مدیتیشن کردن ذهن منو تربیت کرد که لحظاتی رو آروم باشه ، شلوغی و هرج و مرج افکارم رو کاهش داد و تمرکزم رو خیلی خیلی بیشتر کرد
گام نهم
نور طبیعی
مهمترین نکته برای درست کردن سیکل طبیعی و بیولوژیک خواب و بیداری اینه که خودمون در معرض نور خورشید قرار بدیم و بهترین لحظه برای اینکار هم لحظات بعد از بیدار شدن عه
گام دهم
یه کار لذت بخش
من خودم استاد اینم که وظایف سخت و طاقتفرسا برای خودم تعیین کنم ولی خب در اکثر صبح ها انرژی و حوصلهٔ انجام اونها رو ندارم و الان عمیقا باور دارم و به تو هم پیشنهاد میکنم که «اصلا دنبال باید ها نباش» ، با خودت راه بیا ، اگه صبح علاقهای به مطالعه نداری اصلا اشکالی نداری ، اگه حوصله دیدن یک دوره آموزشی رو نداره موردی نداره ، لزومی نداره صبحت رو با یه کار سخت شروع کنی
یعنی هر چقدر هم روی این نکته تاکید کنم بازم کمه ، خیلی خیلی خیلی مهمه که شما هر روزتون رو با یه کار واقعا لذتبخش شروع کنید یه کاری که برای انجام دادنش اشتیاق داشته باشین ، یه کاری که وقتی فکرش میاد توی ذهنتون راحت از روی تخت بلند شید ، برای من اون کار رسیدگی به گل و گیاه هام و گاهی هم تمرین پیانو
این تموم مسیری بود که من از اوایل تابستون ۱۴۰۲ تا امروز که آبان شروع شده طی کردم امیدوارم اگه شما هم همیندغدغه رو دارید این ده قدم بهتون کمک کرده باشه و خیلی خوشحال میشم که با نظرتون این مقاله رو کاملتر کنید