امیر
امیر
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

مدیریت دانش یا مدیریت تجربه ؟!

این نوشته در واقع ی صورت جلسه ای هست از صحبتایی که کردیم تو جلسه با آقای افشین، خانم ادراکی و مهدی. اول جلسه راجع به توسعه شغلی بچه ها صحبت کردیم اختصاصا در مورد خانم ادراکی و قرار شد یکسری منابع معرفی کنیم و در واقع ایشون نقشه راهی برای خودشون بچینن که تو سال 99 چه چیزایی رو دوس دارن تو کار یاد بگیرن و...


چیزی که دقیق تر در موردش میخوام بنویسم. مشکلی بود که راجع بهش صحبت کردیم. این مشکل این بود که با توجه به نوع کار ما هممون تقریبا باید همه چیو یادبگیریم. ی موقع نیاز میشه یکی سوشال رو بسپریم بهش باید بدونه ی موقع لازم میشه کار با وردپرس کنه و... مشکلی که ما داریم این هست که ننشستیم ی بار بنویسیم که برای یادگیری ی موضوع چه موضوعاتی خونده بشه و یادگرفته بشه کافیه تا کارو شروع کنه طرف. بخاطر همین هی از اول مجبوریم توضیح بدیم ب نفرات جدید و کلی انرژی میبره ازمون. مخصوصا مهدی حبیب زاده که سرویس شده قشنگ کلی انرژی میذاره همش سر یاددادن به بچه ها...

مدیریت دانش راه حل ماست ؟!

آقای افشین بحثی رو باز کردن به اسم مدیریت دانش. که این اصلا معضلی هست تو شرکتا و این که دانش کارمند تو شرکت بمونه و چرخ رو دوباره اختراع نکنیم و اینا رو صحبت کردن راجع بهش و مثال هایی رو ذکر کردن!

بعد بحث هایی مطرح شد که این مفهوم رو ما باید درست استفاده کنیم.. من یکسری پیشنهادا داشتم و بچه های دیگ و آقای افشین هم موضوعات خوبی رو مطرح کردن که خلاصش این بود...

مدیریت دانش ی مشکلایی داره و همیشه نمیشه به صورت درستش اتفاق بیفته..

اگر بخوایم داکیومنت کنیم. کارمند خب ی دانشی رو به دست میاره یا داره.. معمولا این اتفاق میفته که طرف خیلی حرفه ای اون رو میدونه و کامل! پس از نظر اون این نکات ی چیز پیش پا افتادس و لزومی به داکیومنت کردنش نمیبینه!

یا نه از اونور ممکنه ی دانشی رو تازه به دست اورده باشه و حس کنه خیییییییلی چیز خفنیه.. در اون صورتم نمینویسه که فقط پیش خودش باشه. چون حس میکنه با گفتن اون ب بقیه وابستگی شرکت ب اون کم میشه !

ی مشکل دیگه ای هم ک پیش میاد در اون صورت! معضل وسواس داکیومنت کردنه! یکی میخواد ی چیزی بنویسه هی میگه بذا کامل ترش کنم بهترش کنم خوشگل ترش کنم و.. بعد میذارمش تو شیر و این هی طولانی میشه تهشم نمیذاره!

خب این مشکلا هست. پیشنهاد من این بود که ما نباید نکاتی که یاد میگیریمو بنویسیم همشو. ما مثلا کلی وقت میذاریم صدتا ویدئو آموزشی میبینیم! تو داکیومنتمون اشاره کنیم فلان ویدئو بهترین بود! در واقع ی داکیومنتی آماده کنیم که در کمترین زمان طرف با خوندن ی سری منابع (که بهترین منابعی هستند که ما معرفی کردیم) بتونه سریع یادبگیره مطلب رو!

در راستای همین حرف خانم ادراکی هم اشاره کردند که ما باید تجارب رو بنویسیم نه دانش رو! و اینجا بود که گفتیم you hit the point!

نتیجمه بحثمون این شد!


Death of knowledge management and advent of experience management


این که ما باید چیزایی رو داکیومنت کنیم که بیشتر از جنس تجربه اند و واقن اینه ک می ارزه! اینه ک ارزش داره وگرنه همه چی توی نت هست سرچ کنیم..

البته...در راستای اون مشکلاتی که گفتم این رو هم گفتم که ما بین بچه هامون این مشکلو نداریم که کسی نخواد ی چیزیو به بقیه بگه! به نظرم این مشکل بیشتر تو ده های قبل از هفتاد وجود داره! الان همه ما میدونیم که جواب همه چیز تو گوگل هست. کافیه تنبلی نکنیم! پس این ترس اصلا بین کارمندای الان فکر نمیکنم وجود داشته باشه اصلاااا

در ادامه صحبتمون به مواردی اشاره شد که توی مدیریت دانش تاثیر داشتن یک شبکه اجتماعی درون سازمانی رو گفتند که خوبه.

دلیل این که خوبه اینه که! اومدن ی تحقیقی انجام دادن که چرا مردم توی سوشال مدیاها زیاد تو بحثا و.. شرکت میکنن.. دلایلی داشته از جمله رپیوتیشن، کمک به دیگران و...

بر همین اساس میگن که داشتن یک شبکه اجتماعی درون سازمانی میتونه از همین مفهوم استفاده کنه چه جوری؟

این جوری که مثلا من اگر ی مطلبی رو از همکارم بپرسم همینجوری شاید نگه بهم یا کامل بهم نگه موارد رو و جواب سوالم رو.. ولی اگر این سوال در بستر ی شبکه اجتماعی درون سازمانی مطرح بشه. تو اسکیل کوچیک گروه تلگرام یا واتساپ قطعن جواب میگیرم. چرا؟ چون اون کارمند میدونه که اگر جواب بده بقیه ای ک تو گروهن میبینن ک این جوابشو داده! و مدیرشم تو گروه هست و میبینه! این حس دیده شدن و رپیوتیشن براش ایجاد میکنه! خب دلیلی که تا الان ی همچین گروهی رو با مدیرعامل نداشتیم این بوده ک حس کردیم شاید اون نخواد همچین چیزیو، حس کنه اسپم میفرستیم و..! شاید اون دوس داشته باشه فقط گزارشاس کاری و نتایج رو براش بفرستیم.. ولی خب تو سطح پایین تر بین خودمون همیچن گروهیو داشتیم !

خلاصه! ی نکته هم من تهش گفتم ک سخاوتمند باشیم! این که سعی کنیم اگر چیز جدیدی یادگرفتیم تجربه ای یادگرفتیم! بجای داکیومنت کردن تو شیر شرکت تو فضای وب به اشتراک بذاریم مث بقیه مردمای دنیا! شاید ب درد کسی خورد! اینه که روند کارمون همین خواهد بود احتمالا! و امیدوارم بچه ها همکاری کنن اینجوری خودشون ی پا بلاگر هم میشن:)

تمام.

مدیریت دانشدانش
!Take it easy
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید