امیرحسین انصاری
امیرحسین انصاری
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

شوخی مسخره‌ی خدا یا...

-زندگی شوخی مسخره خدا با ما بود.

+شوخی خدا یا خودمان؟ چه کسی زندگی را جدی گرفت؟ چه کسی آرزوهای دور و دراز داشت؟ چه کسی فکر می‌کرد همه‌چیز در یدقدرتش است و توانایی کنترل همه چیز را دارد؟ چه کسی بود که برای رسیدن به اهدافش سعی می‌کرد برنامه دیگران را به هم بریزد؟ چهکسی به داشته‌های محدود و تدبیر ناقصش تکیه کرده سودای ایستادن بر نوک قله‌ی رفیع جهان را داشت؟ چه کسی به او گفته بود که اوهرکاری را که بخواهد و اراده کند به همان شکل و بی‌نقص می‌تواند انجامش دهد؟

حال تو بگو. چه کسی این شوخی مسخره را شروع کرد؟ و چه کسی آن‌را باور کرد؟ و چه کسی با وجود آگاهی به آن دروغ همچنان ادامهداد؟ چه کسی در میان آن‌چه که واقعا هست و آن‌چه می‌خواهد باشد، دومی را برگزید و آن‌را حقیقت لایتغیر هستی دانست؟

-اما چه کسی این باری را اول شروع کرد؟ من یا او؟

+او شروع کرد. ولی نه آن‌گونه که تو اکنون می‌پنداری. تو در جای خودت ایستادی و حقیقت را به سوی خودت کشیدی. اما آن دیگرحقیقت نیست. چیزی کش آمده و وا رفته میان حقیقت و تمایلات توست.

-چه کسی ریشه‌ی این تمایلات را در من کاشت؟

+او. ولی آن تمایلات در همان حقیقت معنا داشته‌اند. هدفش این بود که تو را به‌سوی خودش بکشد. برای همین خورشید را در دست توننهاد و آن‌را در افقی دور و بالای سرت گذاشت تا تو حرکت کنی. تمایلاتت در حرکت بروز یافته تو را می‌سازند. تو می‌خواستی بنشینیو خورشید را به سمت خودت بکشی؛ برای همین تمایلاتت گندیدند و باتلاق خودت شدند.

-چرا می‌خواهد حرکت کنم؟ راهی را که پایان نیست چه فایده‌ای دارد؟ خورشیدی که فقط دیدنی‌ست را چه سود؟

+زیست موج در حرکت آن است. رودخانه‌ی جاری‌ست که زلال می‌ماند. تارهای موسیقی در جنبش صدا تولید می‌کنند. دوچرخه‌ای کهرکابش را می‌چرخانند سرپا می‌ماند. حرکت جزئی از وجود توست؛ و نه گونه‌ای از زیست تو. برای آن‌که ذاتش حرکت است، مقصدرسیدنی مرگ اوست. مسلخی‌ست که هر قدم او را به نابودی می‌کشاند. اما خورشید دیدنی به تو نور و گرما می‌بخشد، بی آن‌که تو رابسوزاند یا کور کند. تا زمانی که خورشید را بخواهی چیزی جز سقوط و پوچی انتظارت را نمی‌کشد. اما وقتی خودت را بخواهی، فارغ ازمملوکات و داشته‌هایت، مسیرت روشن و دلت گرم خواهد ماند.

دیالوگدیالوگ نویسیخدا
یک سر و هزار سودا، در جستجوی نایافتنی و در انتظار ناشدنی، اینجا یادداشت‌هایی زیرزمینی منتشر می‌شود برای روزی که شاید نویسنده‌اش روی زمین بیاید... https://t.me/BiGaaah
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید