اکثر شعرای پارسی زبان سعی داشتند کتاب ارزشمند خود را قبل از هرچیز با یاد و نام خدا آغاز کنند. شعری معروف که در آغاز کتاب، نقش حمد و ستایش شاعر را در بیان ذات اقدس خداوند ایفا میکرد.
البته که ستایش فقط مختص شعر نبوده است، بلکه آثار نثر نیز این اصل را رعایت میکردند. برای مثال، متن معروف "منت خدای را عز و جل ..." آغاز کتاب گلستان سعدی است که مقصود نویسنده را در حمد خداوند به خوبی میرساند.
سوال: چرا مثنوی معنوی با یاد خدا آغاز نشده است؟
برای این پرسش پاسخ های زیادی میتوان یافت، اما هرگز نمیتوان پاسخی کاملا درست مشخص کرد. به قول خود مولانا، هرکسی از ظن خود شد یار من، پس هرکس به گمان خود میتواند پاسخی ارائه دهد،اما هرگز نمیتواند به پاسخ خود صفت صددرصد صحیح اختصاص دهد.
سبک مولانا در ادبیات با سبک دیگر شاعران فارسی اندکی متفاوت است. این شاعر که هیچ علاقهای به اسم و رسم نداشته حتی یک نام کوچک تخلص نیز برای خود انتخاب نکرده است. نام کتابهایش نیز به نوبه خود عجیب است، یک کتاب که به نام یک سبک شعری نامگذاری شده (مثنوی)، کتاب دیگرش نیز شاعر آقای x و نام کتاب آقای y !
پاسخ شماره یک: تمام مثنوی به یاد خدا نوشته شده است.
این پاسخ میگوید که مولانا نه تنها یک ستایش نامه چند بیتی، بلکه تمام اشعارش را با یاد خدا نوشته است. در واقع تمام ۲۶ هزار بیت مثنوی معنوی هیچ معنا و مفهومی غیر از عشق به ذات حق تعالی ندارند.
پاسخ شماره ۲: غیرت عشق اجازه بیان نام معشوق را نمیدهد.
به گفته دکتر سروش، عشاق روی نام معشوق غیرت داشتند و اجازه نمیدادند هر کسی این نام را به زبان بیاورد.
نمونهاش را میتوانیم در لیلی و مجنون ببینیم، همینطور که مجنون از گفتن نام لیلی توسط دیگران شرم دارد.
شاید یکی از دلایل این امر این باشد که عاشقان نمیخواهند نام معشوقشان توسط فردی با قلبی سرد و تیره و بدون عشق بیان شود.
پاسخ شماره ۳: مثنوی توسط مولانا سروده اما نوشته نشده است.
این پاسخ عجیب به نوبه خود تمامی استدلالهای عرفانی قبل را با یک منطق غیر منطقی رد میکند.
این استدلال میگوید مولانا مثنوی را سروده اما خودش در نوشتن آن نقشی نداشته است. همچنین کسانی که آن را نوشتهاند نیز قسمتی از آن را جا انداختند.
البته این جا انداختن فقط شامل ابتدای مثنوی نمیشود بلکه پایان مثنوی نیز یک داستان با پایان باز است که نتیجهگیری نهایی ندارد.
باید بگویم که فکر کردن راجع به اندیشه این شاعر برای ما یک صواب بس بزرگ دارد، اینکه شاید بتوانیم به گوشهای از افکار عرفانی او پی ببریم.