در اين يادداشت به چالشهاي اجتماعي اينترنت، خصوصا مشكلات مربوط به آموزش مجازي دانشآموزان در دوران پاندمي كويد 19، همچون نحوه صحيح استفاده اينترنت توسط كودكان و چالشهايي مانند نهنگ آبي و مومو پرداختهام.
روزگاري نه چندان دور گهگاه توي اتوبوس اتفاق ميافتاد كه ميشنديم يه آقايي به سمت خانمها نگاه میکنه و ميگه : " علي، علي ايستگاه پياده شو."
همه عقب رو نگاه ميكردند، ولي هيچ علياي رو در قسمت خانمها نميديدند!
در آن روزگار اين موضوع خيلي تعجب نداشت، چرا كه مرسوم نبود آقایان همسرانشان را به اسم کوچک در محافل عمومي صدا كنند، در عوض آنها را به اسم پسرهایشان صدا ميكردند، مثلا علي يا مامان علي يا از واژههاي عام مانند الو، عيال، حاج خانم، مامان بچهها، زن و... استفاده ميكردند.
براي درك بهتر مفهوم در ادامه از شما می خواهم یک فضای ذهنی دیگر را هم تصور کنید:
در اینستاگرام میبینید که همکارتان یا یکی از مشتریانتان شما را دنبال یا به اصطلاح فالو کرده است، همزمان با پیغام نرمافزار که شما را از این فالو مطلع ميكند، با خودتان فکر میکنید که شما هم همین کار را انجام دهید یا خیر؟ در نهایت برای اینکه حمل بر بی ادبی نباشد تصمیم میگیرید شما هم متقابلا او را فالو کنید و این شروع ماجراست.
چند روز بعد ایشان طبق یک رسم جدید دنیای مجازی برای اینکه به همسرش و همه دوستان و آشنایان اعلام کند، که چقدر مرد عاشق و خوشبختی است به بهانه سالگرد ازدواجشان یک عکس از خانمش را که از نظر شما خیلی عمومی محسوب نمیشود به اشتراک گذاشته و زیرش عاشقانه برای همسرش مینویسد که دوستش میدارد و چقدر خوشبخت است که لحظههایش را با او میگذراند. شما با به من چه بزرگی که در نگاهتان هست، از اینکه انگار وارد حریم خصوصی یک نفر شدهاید، کمی معذب میشوید و باز سر دو راهی میمانید که با توجه به اینکه اصلا رابطهی خانوادگی با این دوست ندارید، الان باید تبریک بگویید یا وانمود به ندیدن این پست کنید!!!
افراد بسیاری در تصویر ذهنی بالا احساس نا خوشایندی دارند، این گروه مثل من، تغییرات سریع در فرهنگ اجتماعی رو نمیپسندند و یا حداقل نتوانستهاند آنرا به خوبی هضم کنند.
گروه دیگر از افراد تغییرات سریع ناشی از اینترنت در مناسبات فردی و اجتماعیمان را طبیعی و گریز ناپذیر میدانند و سعی میکنند بپذیرند که دنیایی به موازات دنیای ما به نام دنیای مجازی در جریان است و اتفاقات آن لزوما با منطق دنیای واقعی تناسب ندارد، مثلا در دنیای واقعی ممکن است شما به عنوان همکار به مهمانی سالگرد ازدواج یا عروسی کسی دعوت نشوید اما در دنیای مجازی اگر جزء دسته فالورها باشید یا اگر صفحه عمومی باشد همه بدون محدودیت میتوانند در آن شرکت کنند.
اگر جزء هر کدام از دو گروه بالا هستید در هر صورت لطفا تا انتهای این مطلب همراه باشید و در پایان دیدگاه خود پیرامون این پدیده را به اشتراک بگذارید.
در سال 1372 هجری خورشیدی ایران به اینترنت متصل شد و از 14 سال بعد يعني سال 1386 خدمات اینترنت روی تلفن همراه ارائه شد. با توجه به سرعت بسیار پایین اینترنت در سالهای ابتدایی و بحث فیلترينگ و ديگر محدوديتهاي از اين دست، بسیار تعجبآور است كه در این مدت بسیار کوتاه چطور ما ايرانيها با این پيشينههای فرهنگي و مذهبی خاص، این چنین مرز حریمهای شخصی خود را گسترش دادهایم و اين حجم از اطلاعات شخصي را، گهگاه بيمهابا در شبكههاي مجازي به اشتراك میگذاریم.
واقعا قصد اين را نداريم که افراد مختلف را به خاطر الگوی متفاوت زندگیشان نقد کنیم، هر کسی مختار است تحت چهارچوب قوانین و بدون ایجاد خلل در زندگی دیگران سبک زندگی خود را انتخاب کند، اما سوالی که وجود دارد این است که آیا نسبت به این تغییرات سریع در الگوی رفتاریمان آگاه هستیم؟ آیا خانوادههایی که برای حفاظت فضای خانه از نگاه غیر، پردههای ضخیم براي پنجرههايشان انتخاب ميكنند و هميشه مراقب هستند تا حریم شخصی خانواده ایمن بماند، آیا میدانند صفحات مجازیشان همانند پنجرههایی به دنیای واقعی آنها است؟
آیا كاربران میدانند چطور از صفحات مجازی خود محافظت کنند و اینکه اصلا چقدر این حفاظتها کارایی دارند؟
دنیای مجازی برای خیلیها جذابتر از دنیای واقعی است در آنجا میتوانند نقش بازی کنند و شخصیت و الگوی زندگیای را بازی کنند که در دنیای واقعی آرزویش را دارند. شهوت تایید شدن و دیده شدن به قدری قدرتمند است که بسیاری از ما زندگی نمیکنیم برای خوشبختی یا لذت بردن، بلکه زندگی میکنیم با هدف جمع کردن تعداد لایک و کامنت بیشتر.
متاسفانه در راستای نیل به هدف افزایش نرخ تعامل با مخاطب (Engagement) زندگی واقعی افراد نیز تحت تاثیر قرار میگیرد، کافیست نگاهی به چهرهها بیاندازید و ببینید همه چقدر مثل هم، خودشان را شبیه افراد موفق در این هدف، یعنی اینفلوئنسرها (Influencers ) تغییر میدهند. باز خدا رحمت کند پدر اینستاگرام را که با نوآوری جدیدش در ایجاد فیلترهای تغییر چهره صرفهجویی بزرگی کرده در به هدر رفتن میلیاردها دلار پولی که در دنیا صرف هزینه آرایش و جراحیهای زیبایی میشود، حالا به مدد تکنولوژی همه با یک سری فیلتر مشخص شبیه هم میشوند، اما گهگاه که حین لایو این فیلترها با اخلال مواجه میشود چقدر جای تامل دارد خجالتی که میکشند از دیده شدن خود واقعیشان!!!
در عین حال وجود همین نقابهای زیبای دروغین باعث شده که بسیاری از افراد از دنیای واقعی فرار کنند و به دامان دنیای مجازی پناه برند و این کوچ انسانی علاوه بر منزوی ساختن افراد بار فقدان نیروهای فعال و مفید را به جامعه تحمیل میکند.
هر لایک دنیای مجازی به ما میگوید که تنها نیستیم اما همهمان میدانیم که تنهاترین انسانهای تاریخ بشر هستیم.
یکسال پیش تصورش را هم نمیکردیم که گوشی و تبلتی که وسیله بازی و وقت تلف کردن بچهها بود و پدر مادرها به سختی، آن هم با سطح دسترسی به اینترنت محدود و کنترلشده، اجازه استفاده از آنها را میدادند، امروز به خاطر بحران کرونا این گوشیهای هوشمند و تبلتها به مدرسه آنها تبدیل شده است و والدین که قبلا میگفتند "اون تبلت رو بزار زمین برو سر درست"حالا باید روزی چند بار بگویند "اون تبلت رو بردار برو سر درست"
سلسله اتفاقهایی که در یک سال اخیر در سایه پاندمی کوید 19 بر ما گذشت و منجر به تغییر رویکرد ما در دو جمله بالا شد، یکی از بزرگترین دغدغههای والدین نسبت به آینده کودکانشان به شمار ميآيد.
والدین باید بپذیرند مسیر رشد کودکانشان تغییر کرده، آنها از دنیای واقعی، بازیها و تجربیاتش محروم شدهاند و به علت ضرورت آموزش از راه دور دیگر نمیتوانند کودکانشان را از بحرانهای دنیای مجازی ایزوله نگه دارند، پس باید در عین سازگاری با سیستم آموزشی جدید، یاد بگیرند چطور تبعات این تغییر در روش زندگی را تعديل كنند. چند روز پیش دوستی میگفت "مدارس که غیر حضوری شده خیالمان راحتتر از قبل شده، قبلا بچهها توی مدرسه چیزهای ناجور یاد میگرفتند اما الان لااقل جلوی چشممان هستند"
آیا میدانیم اینترنت با تمام خوبیهایش میتواند دام بلایی برای نوجوانان باشد؟
آیا میدانید ما با غربیها در خیلی از مسائل تفاوت فرهنگی جدی داریم، مسائلی که ما والدین خجالت میکشیم و بلد نیستیم راجع به آنها صحبت کنیم، آنها در موردش حرف میزنند، فیلم میسازند و در کتابها آموزش میدهند؟ کودکان ما کنجکاوند و سوالهای زیادی دارند و آنها هم مثل ما سوالهایشان را در اینترنت جستجو میکنند اما معمولا بدترین جوابها برایشان باز میشود؟
بحران کرونا باعث شد که حتی پدرها و مادرهایی که خودشان گوشی هوشمند ندارند یا اهل فضای مجازی نیستند، کودکانشان به علت ضرورت این روزها به اینترنت و فضای مجازی دسترسی داشته باشند، اما سوال اینجاست که چالشهایی مثل مومو و هزاران چالش به مراتب ترسناکتر از نهنگ آبی را چه کسی باید به این پدرها و مادرها آموزش دهد؟ کاش اپلیکیشنی به اسم اپلیکیشن نگران برای والدین ایرانی ایجاد شود تا هر روز در اندک مجالی که از سودای نان رهایی مییابند، قدری سواد دیجیتالشان بالا رود.
همانطور که بحث شد تغييرات فرهنگي گستردهاي به واسطه شبکه اینترنت در مدت زمان کوتاهی تمام جوانب زندگي ما را تحت تاثير قرار داده است و اين آغوش باز ايرانيان در پذیرش اينترنت اين نوید را میدهد که احتمالا با همین کیفیت، اينترنت اشياء نيز به سرعت تمامي وجوه زندگي ما رو تغيير دهد.
اما اینجا نیز مسئله مهمي كه همه بايد در نظر داشته باشيم بحث حفاظت اطلاعات شخصی در دنياي متصل به اينترنت ميباشد، باید در کنار گسترش تکنولوژی، سواد عمومي در حوزه فناوري اطلاعات در بين مردم افزايش یابد و همه به سهم خود اين موضوع را فرهنگسازی کنیم.
هنگامی که بسیاری از اشیاء مورد نیاز زندگی با قابلیت اتصال به شبکه اینترنت به بازار عرضه شوند، بايد پيش از خريد هر وسيلهي هوشمندي و پيش از اتصال به شبکه و بهرهگیری از آن، ابتدا آگاهي كافي از نحوه حفاظت از اطلاعات شخصيمان را فرا بگيريم برای مثال بسیاری از کاربران تلویزیونهای هوشمند از نحوه حفاظت از اطلاعات و حریم شخصی خود آگاه نیستند.
به عنوان مورد دیگر به علت بحث کرونا و فاصله گذاری اجتماعی، صفحات و نرمافزارهای وابسته به فناوریهای مالی (فینتک) با اقبال بیشتری روبرو خواهند شد. اینجا هم بر نقش آگاهی از فعل و انفعالات اینترنتی سرویسهای ارائه شده و لزوم حفظ اطلاعات مالی در راستای جلوگیری از کلاه برداریهای اینترنتی تاکید میشود.
اینترنت بیش از هر چیز دیگری توسعه رفاه و دانایی بشر را شتاب بخشید و شکی در سنگین بودن کفهی ترازوی نقاط قوت و امتیازات شبکه اینترنت و دنیای مجازی وجود ندارد با اینحال هر رخدادی که زندگی انسان را رشد داده و متحول میکند در عین حال ممکن است ضررها و خللهایی نیز با خود به همراه داشته باشد، البته تا زمانی که نحوه استفاده صحیح و متعادل در سایه قوانین، فرهنگ و آگاهی عمومی فرهنگسازی شود و اینترنت نیز به عنوان یکی از بزرگترین نقاط عطف زندگی بشر از این قاعده کلی مستثنی نیست.
ما در این یادداشت قصد داشتیم در راستای ارتقای آگاهی عمومی در حوزه اینترنت و شبکههای اجتماعی، گامی کوچک برداریم، اگر به عنوان خواننده فکر میکنید که در این هدف موفق بودهایم، با بازنشر آن در این مهم شریک باشید.