سرمایه گذاری خطرپذیر شركتي CVC یا Corporate Venture Capital نوعی شتابدهنده یا سرمایهگذار خطر پذیر در اکوسیستم کارآفرینی است که توسط شرکتهای بزرگ يا هلدینگها ایجاد میشود که حمایت از استارتاپها را با هدفی فرای سرمایهگذاری در دستور کار قرار میدهند. در حالی که شتابدهندهها در ازای درصدی از سهام استارتاپها، خدماتی شامل پرداخت بستههاي مالي حمايتي، آموزش و منتورینگ، امكانات فيزيكي شامل مكان و تجهيزات ارائه میدهند سرمایه گذار خطر پذیر شرکتی با اهداف استراتژیک بیشتر به دنبال حل مشکلات فنی خود میباشد تا اهداف مالی، به طوری که بهرهمندی از دستاوردهای استارتاپها برای این نوع از شتابدهندهها مهمتر از آورده مالی آنها میباشد، اين به اين معني نيست كه شتابدهندههاي شركتي اهداف مالي برايشان مهم نيست در واقع تفاوت اصلي اين شتابدهندهها با شتابدهندههاي معمول در اين است كه اينها علاوه بر كسب سود به دنبال يافتن پاسخ نيازهاي خود هستند.
شرکتهای بزرگ دنیا با علم به اینکه استارتاپها با ساختار کوچک و با نيروي كار جوان و پويای خود بسیار متمرکزتر و سریعتر به پاسخ دست مییابند تا واحدهای تحقیق و توسعه درون سازمانیشان، بنابراین به سمت تاسیس این مراکز روی آوردهاند. فرض کنید سازمانی تصمیم میگیرد نوآوری جدیدی را ایجاد کند در نتيجه نياز دارد فرآیندهاي تحقیق و توسعهاش را در این حوزه آغاز كند، در قدم اول نیاز دارد يا واحد جديدي را به اين منظور ايجاد كند و يا بخشی از سازمان را درگیر این موضوع کند، اولين چالش احتمالا اين خواهد بود كه ممكن است واحدها و افراد مختلفي جهت فعالیت در این پروژه اعلام آمادگي نمايند و برای بهرهمندی از مزایای احتمالی تلاش و اعمال نفوذ كنند تا اين پروژه توسط آنها و در واحد متبوع آنها اجرا شود، بعد از پروسه انتخاب بهترين دپارتمان و بهترين مدير، قدم بعدي تخصيص نيروي انساني و پروسههاي انتقال و جذب نيروي انساني ميباشد كه طی کردن پروسههای طولانی کسب مجوز و استخدام يكي از بزرگترين مشكلات اوليه ميباشد، بعد از آن نوبت به فرآيندهاي خرید، دوره آموزشی و تامين نیازمندیهای اولیه میرسد که برای هر کدام باید کمسیونهای متعددي با فواصل نسبتا طولاني برگزار گردد. تمام اینها تنها بخشی از چالشهای اولیه میباشد و چالش بزرگتر تعریف پروژه و به پيش بردن پروژه طبق برنامه زمانی میباشد و در نهایت این پروسههاي زمانبر و پرچالش و عمدتا كم نتيجه باعث ميشود که بسياری از مدیران از اجراي پروژههای تحقیق و توسعه در سازمانشان منصرف شوند و این در حالیست که تحقیق و توسعه رکن اصلی بقای پایدار سازمان در يك صنعت میباشد.
در مقابل، ايجاد CVC این امکان را به آنها میدهد تا علاوه بر سهامدار شدن در استارتاپ، فارغ از دردسرهای تحقیق و توسعه در کوتاهترین زمان ممکن به دانش و نتیجه مطلوب دست یابند. آنها كافيست استارتاپهاي مناسب و بالقوهي حوزه خود را پيدا كرده و حمايتشان كند تا نيازهاي سازمان با تلاشهاي آنها مرتفع ميشود و سپس منتظر بمانند تا استارتاپ رشد كند و سهام آن ارزشمند شود و در نهايت سازمان علاوه بر مرتفع كردن نيازهاي فناورانهشان ميتواند در ازاي سود خوبي سهام خود را واگذار و از استارتاپ خارج ميشود (Exit Strategies)، البته هميشه اين پروسه به سود نميانجامد و همه استارتاپها لزوما موفق نميشوند اما در مقابل مزاياي استراتژيك سازمان، هزينه بستههاي حمايتي که صرف رشد و بقا استارتاپها میشود، بسيار ناچيز ميباشد و همچنين به عنوان يك مزيت ارزشمند دیگر درگيري سازمان به شدت كاهش مييابد و سازمان ميتواند تمركزش را روي فعاليتهاي جاري متمركز كند.
از سوی دیگر برای استارتاپها هم یک فرصت طلایی ایجاد میشود، چرا که آنها ضمن برخورداری از حمایتهای معمول شتابدهندهها از نخبگان درون سازمان و تجربیات آنها نيز میتوانند بهرهمند شوند، علاوه بر این آنها نیازی به پیدا کردن ایده و ریسکهاي مربوط به آن را ندارند، چرا که بزرگترین سوال کارآفرینان یعنی پیدا کردن نیاز مشتری برای ارائه پاسخ، اکنون روی میز آنها قرار دارد. همچنین آنها نیازی نیست نگران بازار باشند چون در اینجا مشتری خودش نیاز را مطرح کرده، خودش حمایت میکند و خودش در نهایت محصول را خریداری میکند .
این مزایا منجر به همكاريهاي دو جانبه برد برد و پایداری شده که خود بزرگترین دلیل رونق CVCها در دنیا ميباشد، در جدول زیر 34 شركت سرمایهگذار خطرپذیر فعال در سال 2018 نمایش داده شده است (منبع)
در مورد صنعت خودرو نیز، تعداد زيادي شتابدهنده توسط شرکتهای بزرگ خودروساز جهت باقي ماندن در كورس رقابت براي ارائه محصولات متنوع و به روز ایجاد شده که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره میشود:
- شركت ALLIANCE VENTURES كه با همكاري سه خودرو ساز بزرگ نيسان، رنو و ميتسوبيشي ايجاد شده است.
- شركت BMW i Ventures متعلق به شركت خودروساز بي ام دبليو
- شركت Hyundai CRADLE متعلق به شركت خودروساز هيونداي
- شركت Volvo Group Venture Capital متعلق به شركت خودروساز ولوو
- شركت BUSINESS LAB متعلق به PSA (گروه مشترك خودروسازهای پژو و سيتروئن)
در سالهاي اخير تولید در بسیاری از صنایع کشور به خاطر تحریمها تحتالشاع قرار گرفته است که صنعت خودرو به عنوان یک صنعت مهم در کشور نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد در عین حال در سالهای اخیر با رشد خیره کننده استارتاپها در کشور مواجه شدهایم که بهرهگیری از این پتانسیل میتواند راهگشای مشكلات توسعه و همينطور توسعه و بهبود كيفيت خودروهاي ساخت داخل باشد.
در اين راستا اقدامات مثبت بسياري صورت گرفته و اهميت توجه به استارتاپها در بين مديران صنايع كشور كاملا مشهود است كه براي مثال ميتوان به گردهمايي فناوانه خودرو در مهرماه سال گذشته اشاره كرد كه خودروسازان نيازهاي فناورانه خود را به استارتاپها و شركتهاي دانش بنيان معرفي نمودند و ما حصل آن انعقاد 22 تفاهمنامه به ارزش 650 میلیارد و 500 میلیون تومان بود.
باید دید در ادامه اين تفاهمات و همكاريهاي مشترك چه زمانی شاهد تاسیس صندوقهای شتابدهنده توسط خودروسازان داخلی خواهیم بود.
شرکت سیناتک به عنوان یک شرکت سرمایهگذاری جسورانه، شرکتی است که توسط یک بانک، یک کارگزاری بورس، یک شرکت بیمه، یک هلدینگ فناوری اطلاعات، یک شرکت لیزینگ و همچنین یک هلدینگ مدیریت مالی ایجاد شده است که میتوان از آن به عنوان یک نمونه CVC موفق ایرانی نام برد.
همانطور كه در قسمت قبل ديديد تقريبا هر شركت خودروساز دنيا يك CVC در کنار خود دارد و اين را میتوان گواهي بر اهميت اين موضوع به عنوان ابزاري جهت باقي ماندن در چرخه رقابت فناوري دانست.
وقتي مشکلاتی چون تعداد زياد نيروي کار تحصيلكرده بيكار در كشور، مشكلات كيفي توليد داخل، کاهش نرخ تولید، تحريمها و مشكلات عديده تامين را در مقابل رشد و موفقیت قابل توجه اكوسيستم استارتاپي قرار میدهیم، به اين نتيجه خواهيم رسيد كه ايجاد CVC ها بايد به عنوان يك راهكار جدي مورد بازبيني قرار گيرد.
پیشنهاد مطالعه: