خيلي از ما براي شروع کسب و کار خودمون، از رو دست بقيه نگاه ميكنيم! يعنی فرصتهايی رو كه اونها شناسايی كردند رو به عنوان ایدهی شروع بیزینس خودمون، انتخاب كنيم و صرفنظر از بازار، روحیات و توانمندیهامون، ما هم به تقلید از دیگران مثلا یه گلخونهی پرورش قارچ دیگه راه بندازیم!!!
بايد يادمون باشه كه لزوما ايدهای كه چندين و چند نفر شروعش كردند و دارند روش كار میكنند نمیتونه برای ما هم مناسب و كارساز باشه، مگر اينكه يك مزیت رقابتی واقعی داشته باشيم كه رقبامون حسرتشو میخورند.
به نظرتون همهی کسایی که مثلا بیزینس پرورش قارچ رو شروع کردند، یک مزیت رقابتی در خودشون دیدند؟!
علاوه بر اين استفاده از ايده ديگران باعث ميشه از نقطه صفر عقبتر از رقبا بايستيم، پس لازمه تلاش كنيم يك فرصتجو، فرصتشناس، فرصتساز و فرصتبهرهبردار حرفهای باشيم!
بارون (2006) برای موفقيت تو اين راه سه گزينه رو گوشزد كرده:
۱ـ درگیر شدن و جستجوی فعالانهی فرصتها (مثلا رصد كردن مداوم تغييرات تكنولوژی، بازار، ترندها، قوانين، سياستهای حاكم و رويدادهای صنعت).
۲ـ هوشیاری نسبت به فرصتها و ظرفیت تشخیص به موقع اونها در هنگام ظهور.
۳ـ ارزشمند دونستن و تقويت دانش قبلی از یک بازار، صنعت یا مشتریان به عنوان منبعی برای شناخت فرصتهای جدید در اون زمینه.
? تو پستهای بعدی بیشتر راجعبه موضوع #فرصت حرف میزنیم، پس همراه باشید لطفا!
مرجع:
Baron, R. A. (2006). Opportunity Recognition as Pattern Recognition: How Entrepreneurs “Connect the Dots” to Identify New Business Opportunities. Academy of Management Perspectives, 20(1), 104–119. https://doi.org/10.5465/amp.2006.19873412