به سیر تکاملی رباتها نگاه کنید؛ رباتهاي صنعتي در ابتدا برای انجام کارهایی که برای انسان سخت و زیانآور بودند و یا در جاهايي كه دستيابي به کیفیت بالا و یکنواخت با کارگران انسانی مشکل بود، به كارگرفته شدند.
اما در ادامه به خاطر سرعت، دقت و كاريي بالاي رباتها، آنها در صنايع و كاربردهاي مختلف استفاده شدند تا آنجا كه حتی پا به زندگی روزمرهي انسان هم گذاشتند.
اما علارقم تمام اين پيشرفتها، رباتها همچنان يك محدوديت جدي داشتند، آنها ايمن نبودند و فضاي كاري آنها بايد هميشه با فنسهاي ايمني محصور ميشد، بنابراين نميتوانستند در مشاغلي كه به علت پيچيدگي نياز به همراهي انسان دارد يا در فضاهاي محدود و... استفاده شوند. خوشبختانه اين مشكل، در طي دو دههي اخير با معرفي کوباتها (Collaborative Robots) حل شد، رباتهاي حساسي که میتوانستند با ایمنی بالا و بدون هيچ خطري كنار انسان کار کنند. توسعهي اين نوآوري فضا را براي پيشروي رباتها در صنايع و كاربردهاي جديد هموار كرد و حالا رباتها ميتوانند به همراه كارگران در مونتاژهاي پيچيده مشاركت كنند يا حتي پزشكان و پرستاران را همراهي كنند و اين توسعهي وظايف، تا آنجا ادامه پيدا كرده كه حتي كوباتها را در موقعيتهاي عجيبي مثل رستورانها و كابين خلبان و... هم ميبينيم.
در كنار يكهتازي رباتيك صنعتي، رباتهاي غير صنعتي هم توسعهي متحيركنندهاي داشتند از رباتهای انساننما و شبه حيوان گرفته تا سرويس رباتهايي كه حتي وارد خانهها شدند. پيشبيني ميشود كه اندازهي بازار آنها از 49 ميليون دلار در سال 2019 به 230 ميليون دلار در سال 2025 (78%) ارتقا يابد.
در کنار توسعه روزافزون رباتيك، فنآوريهاي تحولآفرين ديگري مثل اینترنت اشیا (Internet of Things)، واقعيت مجازي و افزوده (Virtual Reality and Augmented Reality)، رايانش ابري (Cloud computing)، ابردادهها (Big Data) و... هم پيشرفتهاي قابل ملاحظهاي داشتهاند و هر كدام به نوبهي خود، شيوههاي مرسوم زندگي ما را با تغييرات جدي روبرو كردهاند.
اما همچنان همهي اين تكنولوژيها براي اوجگيري به عنوان يك فناوري برهم زننده (Disruptive Technology) نياز به يك كاتاليزور دارند؛ كه هوش مصنوعي (AI) به اعتقاد من، حلقهی ناقص جهش همهی این فنآوريها است. هوش مصنوعياي كه در يكي دو سال اخير شاهد رشد روزافزون آن هستيم و روزي نيست كه از خروجي باورنكردني سرويسهاي مبتني بر آن متعجب نشويم.
حالا اگر همهی این تکنولوژیهای در حال تکامل را همچون پازلي کنار هم بچینیم، در خواهيم يافت که، بياغراق همهی مشاغل پتانسیل جایگزینی را دارند، چه مشاغل مربوط به كارگران انساني كه از ديرباز توسط رباتها تهديد شده بودند و چه وظايف پشت کامپیوتر كه به سرعت اتوماسیونی خواهند شد و دير يا زود كارمندان زيادي به سرنوشت تايپيستهاي ماشين تحرير دچار خواهند شد.
تامل در اين سرعت باورنکردنی؛ نوید دنیایی رو میدهد که انسان معمولی ناگزیر به حاشیه رانده خواهد شد و تنها افرادي که سرعت تطابق بالاتری با اين تغييرات را دارند شانس ادامهی بازی را خواهند يافت.
ولي عاقبت بقيه چه خواهد شد؟
چند سال پيش در يك وركشاپ بينالمللي كه نمايندهي يك برند اروپايي در حال تشريح ابعاد انقلابهاي صنعتي نوظهور بود، همين سوال را پرسيدم و از او خواستم پيشبينياش را در مورد آينده مشاغل انساني بيان كند. پيرمرد كاركشدهاي بود، كمي به فكر فرو رفت و گفت: "افراد مجبور خواهند بود تا رشد كنند و با يادگيري مهارتهاي تازه به مشاغل جديدي كه حتما ايجاد خواهد شد روي بياورند، اما بدون شك بسياري از آنها كار خود را از دست خواهند داد، دولتها به مردمشان يارانه ميدهند و مردم ميتوانند در اوقات فراغت نسبتا طولانيشان ساعتها در سواحل اسپانيا آفتاب بگيرند." او در حالي كه به وضوح بغض كرده بود اينطور ادامه داد: "با اينحال من نگران بچههايم هستم، چرا كه نسل من بيش از هر چيز از شغل خود هويت گرفته است."