در صفحات تاریخ، همواره از مردم بابل و تمدن آنها به عنوان سمبل واقعی ثروت و عظمت یاد می شود. حال آنکه بابل نه در یک فلاتحاصلخیز و نه در یک مکان پر از منابع طبیعی و معدنی، بلکه در بیابانی لَمْ یَزرَع، بدون هیچ کوه و حتی بارش کافی ساخته شده است. پس بدیهی است که برای همه این سؤال پیش بیاید که ثروت مردم بابل از کجا میآید؟
آنها از پرسیدن اِبایی نداشتند و برای پیدا کردن پاسخ سؤال خود هرگز دست روی دست نمی گذاشتند. درواقع میتوان گفت که«یادگیری» و «پرسش»، نقطه عطف تمدن بابل است. تمدن مردان و زنانی که با شوق یاد میگرفتند و با خوشحالی یاد میدادند.
این مردم با دست خالی پیشرفت کردهاند و نمادی از اراده بشر با حداقل امکانات موجود هستند.
پول همچنان با همان قوانین هزار سال پیش اداره میشود؛ پس اگر قانونی برای آن زمان پاسخگو بوده است، شاید امروز هم راهگشاباشد.
بنسیر و کبی که دو شخصیت این کتاب هستند تصمیم میگیرند تا پیش ثروتمند ترین مرد بابل بروند و راه و رسم ثروتمند شدن رابیاموزند.
آرکاد(ثروتمند ترین مرد بابل) را کبی به بنسیر معرفی کرد. پس از آن، کبی، بنسیر و جمعی از کسانی که میخواستند خود را از فقرنجات دهند به نزد آرکاد رفتند تا از او درس ثروت و مالاندوزی بیاموزند.
این مرد مهربان و آرام، در جواب انتقادهای تند و آتشین بِنَسیر، کَبی و سایرین گفت: «شما هرگز به بیش از آنچه به دست آوردهاید فکرنکردهاید و نان شب برایتان کافی بوده است. تمام این سالها شما از روش و قانون مالاندوزی بیخبر بودید و شاید هیچ پساندازینداشته باشید؛ پس چرا بر من خُرده میگیرید؟ من این سالها در حال یادگیری بودم و سکههایم را در عرض یک شب و رایگان به دستنیاوردم.»
آرکاد معلمی مهربان بود و اِبایی از آموزش نداشت. او میخواست دانشی که از استاد خود، مردی به نام «آرگامیش» یاد گرفته بود رابه آن جماعت تشنه یاد دهد. این چنین، میراثی نیکو از خود برجای میگذاشت که تا سالیان سال، بابل را ثروتمندترین و پیشرفتهترینشهر جهان میساخت.
آرگامیش به عنوان اولین درس به آرکاد یاد داد که درآمد او هرگز در اختیارش نیست؛ چراکه برای لباس پوشیدن به خیاط پول میدهد،برای خورد و خوراک به مغازهدار هزینه میپردازد و اصلاً بدون هزینه کردن، زندگی ممکن نیست.
پس آرکاد باید بداند که درآمدش را به هرکسی میدهد به جز خودش؛ بنابراین بهتر است همواره به این فکر کند که بخشی از درآمدش رانیز برای خودش نگه دارد. آرگامیش صریحاً به آرکاد گفت که او برای دیگران کار میکند و اگر میخواهد ثروتمند شود، باید تا ۱ سال،یک دهم از درآمد خود را کنار بگذارد.
سال بعد که موعد قرار با آرگامیش رسید، آرکاد مغرورانه گفت که پس از مشورت با چند نفر، این مرتبه پولش را برای خرید بُرنزسرمایهگذاری کرده و با یک سپرساز شریک شده است.
آرگامیش این کارش را حرکتی هوشمندانه خواند؛ اما وقتی از ادامه ماجرا باخبر شد، دوباره او را تنبیه کرد. او از آرکاد خواست کهتوضیح بدهد سود حاصل از کارش را چه کار میکند. آرکاد در آن لحظه گفت که پولش را خرج میکند.
پس وقت درس دیگری بود. آرگامیش، برافروخته به آرکاد گفت: «وقتی صد سکه طلا داشتی، آنوقت شروع به خرج کردن سود سرمایهاتکن!»
وقتی صحبت از ارث آرگامیش شد، باز همهمهای بالا گرفت. جمعیت که محو صحبتهای آرکاد بودند، اعتراض کردند و گفتند: «تودرواقع با به ارث بردن سرمایهٔ آرگامیش توانستهای ثروتمند شوی!»
آرکاد ابتدا جمعیت را ساکت کرد و خطاب به یکی از معترضین گفت: «اگر بخواهید تعداد بیشتری ماهی صید کنید، باید هنر ماهیگیریرا بدانید. این یعنی سالها تحقیق در مورد عادت ماهیها و شرایط آب و هوایی و هزاران کار دیگر. پس وقتی در چنین شرایطی، یکماهیگیر بتواند تعداد بیشتری ماهی صید کند، آن را شانس میدانید؟ خیر. پس تلاش و کوشش و هدف راسخ است که میتواند صیدبیشتری عایدتان کند! پول هم درست مانند ماهی است؛ اگر نتوانید راز صید بیشتر را یاد بگیرید، از دستتان میلغزد و به آب میافتد.»
هفت قانون طلایی آرکاد برای ثروتمند شدن:
۱-پس انداز کردن یک دهم از درآمد ماهیانه
۲-کنترل هزینه ها(هزینه های ضروری)
۳-ثروت یک فرد به سنگینی کیسههای طلایش نیست؛ بلکه به درآمدش است.
۴-حفظ پس انداز
۵-خرید خانه
۶-برنامه مالی طولانی مدت
۷-باور داشتن به آرزو ها
کلاسهای آرکاد جای بحثهای داغ درباره مسائل مختلف بود. در میانهٔ یکی از کلاسها، مردِ پارچهبافی از آرکاد پرسید کهخوششانسی چیست و چه معنایی دارد؟ آیا میتوان روی خوششانسی برای پولدار شدن و ثروتمند ماندن حساب باز کرد؟
سپس آرکاد رو به پارچهفروش کرد و در پاسخش گفت: «حالا نظرت درباره خوششانسی چیست؟» آن مرد که پاسخ خود را یافته بودگفت: «تا پیش از این گمان میکردم خوششانسی اتفاقی است که بدون تلاش و ناگهانی، به دست تقدیر بر سر راه ما قرار میگیرد. حال دیگر میدانم که خوششانسی خودش به دنبال کسی نمیرود و این ما هستیم که باید به دنبالش بدویم. فرصتها را دریابیم و ازآنها برای تحقق آرزوهایمان استفاده کنیم. بنابراین، تلاش است که نقش اصلی را در خوششانسی ایفا میکند؛ آن هم تلاشی هدفمند وحسابشده در راستای رسیدن به آرزوها!»
اصول سرمایه گذاری:
۱-اگر میخواهید به کسی کمک مالی کنید، در حدی باشد که خودتان متحمل دشواری یا ضرر نگردید.
۲-تا جای ممکن، از قرض گرفتن خودداری کنید؛ چراکه قرض گرفتنِ بیثمر مانند چاه عمیقی تو را میبلعد.
۳-همکاری با افرادی که در کارشان موفق به شمار میروند.
۴-کمی احتیاطْ بهتر از یک عمر پشیمانی است.
دباسیر برده و نویسندهٔ مجموعهٔ لوحهای هفتگانه بود. این لوحها در حین کاوشهای باستانی در منطقه شهر بابل کشف شدند که گوییمهر اثباتی بر گفتههای آرکاد هستند.
شارونادا و مگدو نیز داستان جالبی دارند که نشانه خوبی از نتیجه کار و تلاش است. شارونادا، تاجر بزرگی بود که در جوانی، به دلیلعیاشی و بدهیهای برادرش در قمارخانهها، بهعنوان یک برده فروخته شد.
در بازار، مگدو به سرعت فروخته شد؛ اما شارونادا به هرکسی برای خریدهشدن، رو زد؛ زیرا میدانست اگر فروخته نشود، باید در پایینِدیوار بابل، برای همیشه کار کند.
شارونادا آزاد شد و بهعنوان مردی تاجر، شریک آراد گشت. سالها بعد، شارونادا همواره در داستانهایش میگفت: «کار بهترین دوستانسان است.»
«هرچیز که در جستن آنی، آنی.» شاید این جمله بهترین وصف برای توصیف آنچه باشد که در این خلاصه مطالعه کردیم.
با مطرح شدن نیاز کافی نبودن و بد بودن شرایط مالی، آدمی به جستجوی جواب میگردد؛ اما پیش از آن باید بداند که در مسیر رفعمشکلات مالی و خلاص شدن از بار بدهی، باید رؤیاپردازی و خواستههای ناممکنش را نیز نادیده بگیرد و گاهی نیز برای رسیدن بهآیندهای بهتر، به شرایط خاصی «نه» بگوید.
مانند دَباسیر، لیستی از قرضها بنویسید و دو دهم از کل درآمدتان را در برنامهای طولانیمدت و به صورت ماهانه به طلبکاران بپردازید. ۷ دهم درآمدتان نیز مخصوص خرج روزانه است. درنهایت، هرچه در آخر ماه ماند، میتواند نصیب برآورده کردن یک خواسته یا پساندازِبیشتر شود.
وقتی پساندازتان پس از یک سال به مقدار خوبی رسید، آن را سرمایهگذاری کنید؛ اما نه هر سرمایهگذاریای. پیش از سرمایهگذاری،حتماً با اهل فن مشورت کنید و پول خود را صرف سرمایهگذاریای کنید که به اصل پولتان لطمه نزند. برای مثال، به گفته آرکاد، خریدخانه یکی از بهترین انواع سرمایهگذاری است.
#امیرعباس_حیدری
#ثروتمندترین_مرد_بابل
#جورج_اس_کلاسون
#مرصاد_غنی_آبادی
#مکبث