نحوه راه رفتن ما، به صورت راست و ایستاده بر روی دو پا برای انسانها به عنوان یک گونه، منحصربهفرد است. مدل راه رفتن ما بخشمهمی از موجودیت و هویت ماست. راه رفتن به گونهای ذهن ما را پویا و پرتحرّک میسازد که مشابه آن برای سایر حیوانات اتفاقنمیافتد.
نحوه راه رفتن ما با هویت و تجاربمان ارتباط تنگاتنگی دارند.
راه رفتن علاوهبر مزایایی که از نظر تکاملی برایمان به همراه داشته است، تأثیرات بسیار سودمندی نیز بر ذهن و روان، بدن و ارتباطاتما دارد.
بنابراین، راه رفتن چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی، اهمیتی حیاتی برای ما دارد و میتواند نمایانگر سبک زندگی ما و چگونگیسازماندهی جوامع ما باشد.
سابقه حضور ژنهای مربوط به راه رفتن به قدری در تاریخ تکاملی امتداد دارد که حتی این ژنها در موجودات زیر آب نیز تکامل یافتهاند.
راه رفتن روی دو پا به همان اندازه که میتواند کارآمد باشد، سخت هم هست. وقتی کودکان نوپا در حال یادگیری راه رفتن هستند، به طورمتوسط در هر ساعت ۲۳۶۸ قدم برمیدارند و ۱۷ بار زمین میخورند.
طناب نخاعی، مدیریت مولّدهای مرکزی الگو را بر عهده دارد که الگوهای ریتمیک مورد نیاز برای تنفس، ضربان قلب و راه رفتن را کنترلمیکنند.
بینایی برای یادگیری راه رفتن و جهتیابی در فضای سه بعدی ضروری نیست. آنچه برای شکلگیری نقشههای شناختی مؤثر ضروریاست، داشتن تجارب گسترده در فضای پیرامونمان است.
البته شاید بینایی در درک و شناخت فضایی ما نقش مهمی داشته باشد، اما درک فضایی ما عمدتاً از تجربه ما در راه رفتن در نقاطگوناگون به دست میآید. این درک فضایی تا حد زیادی مستقل از هر یک از حسهای پنجگانهای است که از طریق آنها با محیط خود بهتعامل میپردازیم.
فاکتور دیگری که به ما کمک میکند راهمان را پیدا کنیم، توانایی ما انسانها در به یادآوری و کندوکاو خاطرات گذشته و تصویرسازی وتخیل در مورد آینده است؛ توانمندیای که احتمالاً تنها متعلق به انسانهاست.
راه رفتن در شهر، بهترین راه شناختن آن است. وقتی در شهر رانندگی میکنید و پایتان را در پیادهروها و خیابانها نمیگذارید،نمیتوانید جو حاکم بر مکانهای مختلف، انرژی خیابانها و کوچهها و حس و حال آنها را درک کنید.
وقتی پایتان مستقیماً سنگفرش پیادهروها را با همه کثیفی و گرد و غبارشان لمس میکند، نورها، بوها، صداها، تنه زدنها و هزاران چیزدیگر را احساس میکنید که در هیچ حالت دیگری قادر به درک آنها نیستید.
برای تسهیل راه رفتن در شهرها، افراد مسن و سالخورده نیز باید در نظر گرفته شوند. خطوط عابر پیاده و فضاهای عبور و مرور درخیابانها باید به گونهای طراحی شود که حرکت افراد مسن تسهیل شود.
فعالیت بدنی کمتر منجر به کاهش برونگرایی، گشادهرویی و توافقپذیری میشود.
بقراط، پزشک مشهور یونان باستان، اولین کسی بود که گفت راه رفتن بهترین دارو است.
بر اساس مطالعه دیگری، اگر همه افراد، تنها یک ساعت در هفته را به فعالیت بدنی اختصاص دهند، موارد افسردگی در آینده میتواندحدود ۱۲ درصد کاهش یابد. مطالعه دیگری در بریتانیا نشان داد که بازدید از محیطهای طبیعی، مانند حومه شهر یا فضاهای سبز،واقعاً باعث میشود که افراد از نظر ذهنی «بازیابی» شوند.
پیادهروی روی ماهیچههای ما نیز بسیار اثر دارد. رابطه فعالیت بدنی و ماهیچهها را میتوان در یک عبارت خلاصه کرد: یا ازماهیچههایتان استفاده میکنید یا آنها را از دست خواهید داد! بدن ما خودش را برای حفظ و نگهداری از ماهیچههایی که کاربردیندارند، اذیت نمیکند.
بنابراین هر نوع ورزش و فعالیت بدنی واقعاً مفید است. اما از نظر تندرستی جسمی و روحی، ورزش در هوای آزاد بهترین گزینه است.
بنابراین، اگر بخواهید سلولهای مغزی جدید بسازید یا بخواهید ماهیچههایتان را به فعالیت وادارید یا اینکه فقط بخواهید کمی احساسبهتری داشته باشید، راه حل یکسان است: در فضای باز پیادهروی کنید؛ هرچه سبزتر، بهتر!
پیادهروی میتواند منبع الهامی برای هر نوع خلاقیت و نوآوری باشد.
فریدریش نیچه میگوید: «فقط افکاری که حاصل یک پیادهروی طولانی هستند، ارزشمندند.»
شواهد حاکی از آن است که خلاقیت زمانی رخ میدهد که این دو حالت تفکر به طور همزمان رخ بدهند. پیادهروی راهی عالی برایتحریک مغز به انجام این کار است. راه رفتن یا به طور خاص، جهتیابی فضایی، بخشی از مغز در ناحیه هیپوکامپ را تحریک میکند کهدر حافظه و به یادسپاری نیز نقش دارد.
پیادهروی ممکن است به مشکلات غیرخلاقانه مانند محاسبات آماری کمکی نکند، اما برای حل خلاقانه مسائل، مانند خلق یک فرمولریاضی جدید، میتواند بسیار مفید واقع شود.
همیشه راه رفتن یک فعالیت انفرادی نیست که ذهن شما را آزادانه به پرواز دربیاورد. درواقع، راه رفتن اساساً یک حرکت اجتماعی است.
شواهد علمی نیز نشان بارز این نکته هستند که راه رفتن میتواند نقش مهمی در احساس اجتماعی بودن و تعلق داشتن به گروه و جامعه،داشته باشد.
ما در همراهی با دیگران، با گامها و حرکات آنها هماهنگ میشویم. روانشناسان این پدیده را همگامسازی بینفردی نامیدهاند. به اینمعنا که به طور طبیعی و کاملاً ناخودآگاه، نوعی هماهنگی بین چند فرد به وجود میآید. این هماهنگی تنها در گامها اتفاق نمیافتد، بلکهدر سطوح عمیقتر بدن نیز رخ میدهد: نفس کشیدن، ضربان قلب و عملکرد مغز نیز تحت تأثیر این هماهنگی قرار میگیرند.
بنابراین، زمان آن رسیده است که برای تواناییمان در راه رفتن ارزش بیشتری قائل شویم! این مسئله برای تکتک ما صدق میکند و بایدبه آن اهمیت بدهیم. ما باید از خانه و محل کارمان خارج شویم و ماهیچهها و مغزمان را تحریک کنیم تا از فواید ذهنی و فیزیکی راه رفتنبهرهمند شویم.
#امیرعباس_حیدری
#در_ستایش_راه_رفتن
#شین_اومارا
#مرصاد_عنی_آبادی
#معصومه_توپچی