ویرگول
ورودثبت نام
امیرعلی بشارتی
امیرعلی بشارتی
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

ترافیک روان، در نبود شادروان!

مشاوره گیرنده:

کفش هایی عریض، شلوار پارچه ای راه راه و بسیار ساده، یک پیراهن گشاد با آستین های بسته، دست های ظریف و نحیف، چهره ای باریک و رنجور، یک پیشانی میانسال با موهایی عقب کشیده

متخصص حقوقی، وکیل پایه یک دادگستری: فرمودید مابقی راننده ها هم عصبی شده بودند؟ چه واکنشی داشتند؟

-بله همه مستاصل شده بودند و مرتب بوق می زدند یا شیشه ها رو می دادند پایین و سرم داد می کشیدند، نمی فهمیدم چی می گن ناسزا و اعتراض باهم بود

-همین مسئله تمرکزتون رو بهم ریخت؟

-بله ماشین یک دفعه وسط اتوبان خراب شده بود. درست وقتی که هفته قبل بُرده بودمش سرویس. بنابران بهم ریختن مسیر عمدی نبود. اینکه بقیه هیچ درکی نداشتن هم به بقیه دردسرها اضافه شده بود. حسابی جوش آورده بودم.

-کی اون آقا اومدن جلو؟

-وقتی ماشین خاموش کرد. من تو حال و هوای خودم بودم، داشتم استارت میزدم که یکدفعه یک مشت خورد جلوی شیشه ماشین، همش فحش می داد. بعدش کلید درآورد ماشینو خط بندازه که مجبور شدم برم پایین جلوشو بگیرم

-بعد درگیر شدین؟

-آره درگیر شدیم. دقیق تو ذهنم نیست که کی چندتا مشت زده و کی چندتا خورده اما میدونم اون شروع کرد. ماشینا همش بوق می زدند انگار که تشویق می کردند

-در نهایت اتهام شما جرم قتل عمد هست.

-اما اون هم اول اومد جلو و هم اول شروع کردش

-اما بنظر دفاع شما متناسب نبوده که نیاز به بررسی بیشتر هست چرا مشروع شناخته نشده، شما چشمتون کبود شده...

-اما بنظر دفاع شما متناسب نبوده که نیاز به بررسی بیشتر هست چرا مشروع شناخته نشده، شما چشمتون کبود شده و ایشون فوت کردند...

برای دریافت مشاوره حقوقی پیرامون حوادث مشابه و جرمی که در متن ذکر گردید، می توانید با من در ارتباط باشید:
تلگرام: amirali_besharati
امیرعلی بشارتی؛ کارآموز حرفه وکالت در مشهد
قتل عمدمشاوره حقوقیدفاع مشروع
گذری از راهروهای محاکم و اتاق های مشاوره حقوقی با یک وکیل
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید