ویرگول
ورودثبت نام
امیر قائدی حیدری
امیر قائدی حیدری
خواندن ۲ دقیقه·۲۰ روز پیش

هُنر رِندانه به شُخم گرفتن

داشتم به پست های بروز شده سایت هایی که دنبال میکنم نگاه می نداختم که این مطلب رو از علی سمیعی در مورد کتاب هنر رندانه به شُخم گرفتن :_) دیدم. اونقدر قشنگ بود که اینجا میارم. برای خوندن متن کامل به آدرس خودش مراجعه کنید.


«آزادی، این فرصت رو به آدم می‌ده که به معناهای بزرگ‌تری دست پیدا کنه، ولی به خودیِ‌خود لزوماً چیزِ معناداری نسیت. درنهایت، تنها راهِ رسیدن به معنا و حسِ اهمیت در زندگی، ردکردنِ گزینه‌ها، محدودکردنِ آزادی، و انتخابِ تعهد به یک مکان، یک باور، و (آب دهان خود را قورت‌ می‌دهد) یک شخص است.»

«منتشر کردنِ «ناعدالتی‌ها» در فضای عمومی بیش‌تر از هر نوع رویدادِ دیگه‌ای در رسانه‌های اجتماعی، باعث تهییجِ عاطفیِ آدم‌ها و جلب توجه‌شون می‌شه، و برای کسانی که همه‌ش حس می‌کنن قربانی هستن، پاداش‌هایی مثل حجمِ قابل توجهی از توجه و همدردی به ارمغان میاره.»

«این سیل از خارق‌العاده‌ها ما رو قانع کرده که باور کنیم خارق‌العاده‌بودن، نرمالِ جدیده. و از اون‌جایی که بیش‌ترمون اغلبِ اوقات کاملاً متوسط هستیم، سیلابِ اطلاعاتِ خارق‌العاده و استثنایی ما رو در گردابی پر از سرخوردگی، نابسندگی، و یاس فرو می‌بره، چون پرواضحه که ما یه‌جورایی به اندازه کافی خوب نیستیم. درنتیجه بیش‌تر و بیش‌تر نیاز پیدا می‌کنیم که با خودمحق‌بینی و اعتیاد این قضیه رو جبران کنیم. با تنها روشی که بلدیم با این قضیه کنار میایم: یا از طریق خودبزرگ‌بینی یا دیگران‌بزرگ‌بینی.»

«بله رفیق، چون خوشبختی و شادکامی به تقلا نیاز داره. شادکامی از درونِ مشکلات به بار می‌شینه. خشنودی که همین‌جوری مثل گُل نرگس یا رنگین‌کمون از زمین سبز نمی‌شه. رضایت واقعی و معنای پایدار از طریق انتخاب و مدیریتِ پیکارهای زندگی‌مون به دست میاد.»

«همینطوری که نشستی روی کاناپه ات داری به این فکر میکنی که زندگی چقدر تخمیه و تو چقدر آدم خاصی هستی که باید تو این گوشه از کهکشان راه شیری گیر آدم هایی بیفتی که به زندگیت گند زدن. آره تو یک آدم استثنایی هستی، آدمی که باید رویای خودش رو پیدا کنه. هر روز آب پرتقال بخوره و قبل از رفتن به محل کارش یک عشق بازی عالی با دختری که همه آرزوشونه کنارش بخوابن داشته باشه. بعدش هم یک ماشین گرون قیمت سوار بشه و تا یک برج بلند برسه. سفرهای خارجی داشته باشه و از زندگیش لذت ببره. راستش رو بگو تو هم الان یا یه زمانی همچین رویایی داشتی.»

«خب باید بگم که گند زدی، تو نه آدم خاصی هستی نه هیچی. قرار نیست یک روز ماشین میلیون دلاری سوار شی. تو هم یکی هستی عین ۷ میلیارد دیگه ای که روی زمین راه میره. چرا فک میکنی خاص و خفنی؟»

«رنج هایی که کشیدی برای هیچ کس ارزشی نداره. تو هم تا وقتی فک کنی دنیا جلوته برای کسی ارزشی نداری. بیا پایین بابا بیا پایین تا راه رو پیدا کنی.»

رسانه‌های اجتماعیهنر رندانه به شخم گرفتنکتاب خوانی
بعضی ها هستند که می نویسند! به این ها می گویند نویسنده. به آنچه می نویسند می گویند نوشته...در اینجا شاید یک کتاب معرفی کنیم یا یک مقاله یا یک نوشته گمنام یا اگر قدمان برسد یک نقد...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید