کمتر کسی است که این روزها، اخبار بورس تهران به گوشش نخورده باشد. قیمت نمادها به سرعت برق و باد بالا می روند و سودهای نجومی نصیب خریداران و فروشندگان می کنند. شاخص کل، که روزی رشد هزار واحدی آن، آرزوی بسیاری از اهالی سرمایه بود، در این روزها، رشد 10 هزار واحدی اش، کمتر از حد انتظار تفسیر می شود! در همین چند وقت اخیر، شاخص بیش از دو برابر شده و به سرعت در حال بالا رفتن است. اعدادی که اگر روزی به اهالی بازار سرمایه گفته می شد، حتما گوینده را توهمی می دانستند. اما آیا این بالا رفتن ها واقعی است؟ یا حباب است و قیمت ها، غیر واقعی هستند؟ واقعیت ماجرا چیست؟ چه چیزی در این چند سال تغییر کرده است؟
عرضه و تقاضا
بسیار شنیده ام که مردم، سهم ایران خودرو را برای اثبات حباب بودن بازار بورس ایران مثال می زنند. حرف حسابشان هم این است که چطور ممکن است سهام شرکتی که هرچند وقت یکبار از دولت پول می خواهد، خودروهایش را به دلیل تحریم ها نمی تواند کامل بسازد، انبوهی از پرونده های فساد مالی دارد و.... در طی این مدت بالا برود و حتی چندین برابر شود! حتما صورت های مالی مخدوش است و این قیمت ها واقعی نیست.
خب، موضوع به این سادگی ها هم نیست. بله، ممکن است صورت های مالی مخدوش باشند، ولی بورس محل عرضه و تقاضا است. در واقع شخصی می خواهد مقداری از سهام شرکت ایران خودرو را به قیمت مثلا 583 تومان بفروشد. شخص دیگری هم حاضر است این پول را پرداخت کند. حال اینکه این وسط چه اتفاقی می افتد، به ما سهامداران خرد مربوط نمی شود. تا وقتی بورس تهران، قدرت نقد شوندگی بالایی دارد، حتی اگر قیمت ایران خودرو از سهام کارخانه پورشه هم بیشتر شود، مشکلی وجود ندارد.
تورم
شاید مهم ترین عامل بالارفتن قیمت ها در بازار بورس تهران همین عامل تورم است که مطمئنم همه ما با پوست و گوشت و استخوانمان با این عامل آشناییم! قیمت مواد غذایی، وسایل بهداشتی، خودرو، ملک و هرچیزی که بتوانید به آن فکر کنید، چند صد درصد رشد داشته اند. قیمت پراید بیشتر از 100% رشد کرده است! این تورم چگونه بر روی بورس تاثیر می گذارد؟
به عنوان مثال، شرکت بیمه کوثر را در نظر بگیرید و فرض کنید این شرکت، با در نظر گرفتن تمام املاک و دارایی هایش، دارای سهمی به ارزش هر سهم 500 تومان است. بعد از مدتی، شرکت با در نظر گرفتن شرایط، اقدام به افزایش سرمایه شرکت خود می کند. چگونه؟ خیلی ساده! تجدید ارزیابی دارایی ها به این صورت است که به عنوان مثال این شرکت زمینی را به ارزش یک میلیارد تومان خریداری کرده و به دارایی های شرکت اضافه نموده است. حال بعد از گذشتن چندین سال، آیا ارزش آن زمین ثابت مانده؟ قطعا خیر! پس دارایی های شرکت از لحاظ ارزش ریالی افزایش پیدا کرده اند.
در کل، وقتی ماست و شیر و دوغ، چندین برابر شده اند، قیمت سهام کارخانه ها و شرکت ها هم از این امر مستثنی نیستند. البته باید در نظر داشت که این افزایش قیمت، قطعا به معنی پیشرفت و با ارزش شدن شرکت ها نیست، بلکه متاسفانه بیشتر نشانه بی ارزش شدن پول ملی کشور است.
حمایت دولت
بورس پویا و فعال، با ارزش بالا، برای دولت یک دارایی غیر قابل توصیف است. دولت از بالا رفتن شاخص، چنان خوشحال است که کوچکترین مخالفتی را در رابطه با این مسئله نمی پذیرد. شاید قبول استعفای آقای شاپور محمدی به دلیل ایجاد موانع برای کنترل شاخص کل بورس را باید در همین راستا دانست.
بالا رفتن شاخص، برای دولت چندین امتیاز دارد. از جمله:
1- مهار نقدینگی افسار گسیخته: مشکل نقدینگی در کشور ما، موضوع جدیدی نیست. نقدینگی افسار گسیخته،در هر بازاری که وارد شود،آن بازار را دچار اختلال می کند. چه دلار باشد، چه سکه و چه خودرو و مسکن. با پویایی هرچه بیشتر بورس تهران، نقدینگی از سطح جامعه جمع شده و در جایی که اتفاقا برای تامین مالی شرکت ها مفید است و در نهایت باعث ایجاد کار و اشتغال می شود متمرکز می شود.
2- تامین مالی دولت: دولت تصمیم دارد به تدریج، بعضی از شرکت ها و دارایی های خود را در بازار بورس به فروش برساند. این کار دو فایده برای دولت دارد. تامین مالی برای خود دولت که در گرفتاری مالی و کسری بودجه وحشتناکی گیر افتاده است. از سوی دیگر هم، فروش املاک دولتی، یکی از راه های اثبات شده برای کاهش پایه پولی کشور است.
عوامل موثر بر بورس یک کشور، زیاد هستند. اما به شخصه فکر می کنم با در نظر گرفتن همین چند عامل، می توان پی برد که بورس تهران، حباب ندارد. البته نمی توان منکر این شد که بعضی از سهم ها فراتر از ارزش واقعی خود معامله می شوند اما در کلیت بازار، بورس همچنان جا برای رشد زیاد دارد.
برای بیشتر دیدن مطالبی مانند نوشته، من را دنبال کنید.