خوبی‌ها و بدبختی‌های کار کردن در دوران دانشجویی

سلام، من امیرحسین‌ام، یه دانشجوی شاغل که از ترم 3 کاردانی رسما در یک شرکت استخدام شدم و الان که این پست رو می نویسم ترم 2 کارشناسی (6 امین ترم تحصیلی من) هستم.

قبل از گفتن مزایا و معایب به نوع کار هم باید اشاره کنیم:

مثلا یک سری از کارها مثل تایپ، ترجمه، پشتیبانی سایت، مدیریت و تولید محتوا و ... به کارهای دانشجویی معروف هستند. بیشتر این کارها سبک هستند و نیاز به انرژی خیلی زیاد ندارند. اما بستگی به رشته تحصیلی هم داره مثلا اگه شما رشته تون پزشکی باشه تا حد خیلی زیادی بی کار نشدن شما تضمین شده‌ست و دیگه نیازی ندارید که خودتون هم برید دنبال یاد گرفتن یک سری مهارت که بعد از فارغ‌التحصیل شدن بیکار نشید. مثلا تو رشته ی خود من که کامیپوتره به دلیل آمار بالای بی کاری این رشته من باید نگران بی‌کاری بعد از فارغ التحصیل شدن باشم و یک سری مهارت هم یاد بگیرم، خب کجا بهتر از محیط واقعی کار برای یاد گرفتن مهارت؟ تازه مقدار درآمد این شغل ها بیشتر هم هست و من خودم در کل راضی هستم و از پس این وظایف سنگین به خوبی بر اومدم و میام. کلا هرکجا هم که حق انتخاب داشته باشم کارم رو انتخاب میکنم و اولویت کارم رو بالاتر از تحصیل قرار میدم اما خب این محیط واقعی باعث سنگین شدن وظایف شما هم میشه که تو قسمت معایب بیشتر درمورد اون‌ها بهتون میگم.

وقتی تو محیط واقعی کار میکنید مثلا تو یه شرکت استخدام میشید،

وظیفه هاتون خیلی موقع ها سخت‌تر میشه و مجبورید تلاش بیشتری نسبت به بقیه شغل های دانشجویی انجام بدید. خیلی وقت‌ها deadline دارید و اگه اشتباهی کنید سرزنش می‌شید. خیلی هم دیگه وقت اضافی ندارید برای تفریح و خود من که روزهای تعطیل کامل خوابم و همه‌اش استراحت میکنم. تفریح هام هم شدن فیلم، سریال و بازی‌های کامیپوتری. در کل می‌خوام بگم که اگه کار رو در کنار تحصیل انتخاب کردید و اون کارتون هم جزو کارهای واقعی بود حتما مطمئن باشید که عاشق اون کار هستید چون در غیر این صورت فقط از صبح تا شب به خودتون فحش میدید. من خودم از کار اولم که برنامه نویسی PHP Laravel بود اصلا خوشم نمی‌اومد و خیلی عذاب می‌کشیدم اما الان از کارم که برنامه نویس Go هست خیلی راضی ام و خوشحال ترم.

دوتا واکنشی که گرفتم از اساتید دانشگاه:

• استاد حسودی میکنه چون وقتی خودش هم سن من بوده فرق هِر رو از بِر تشخیص نمی‌داده.
• استاد دوستی خاله خرسه می‌کنه و میگه درس برات بهتره. یادمه یه مدیر گروه یه جوری درس‌های دانشجوهاش رو می‌چید که نتونن کار کنن و فکر می‌کرد که داره بهشون کمک میکنه.

مزایا

• درک کردن قدر پول و اینکه چقدر پول در آوردن سخته.
• یاد گرفتن مهارت
• جلو گیری از بی‌کاری بعد از فارغ التحصیلی
• وارد اجتماع شدن
• مستقل شدن
• اعتبار و جایگاه اجتماعی آدم از یک کسی که فقط دانشجوعه بیشتره.
• با سختی‌های زندگی مواجه شدن و پیدا کردن راه حل برای این سختی‌ها و مشکل‌ها.
• جلو افتادن از بقیه هم سن و سال ها و هم دوره‌ای‌ها.
• می‌فهمید علاقه‌تون چی هست و چی نیست.
• می‌تونید شاخه‌ای که بیشتر بهش علاقه دارید و می‌خواید تو اون پیشرفت کنید رو راحت تر پیدا کنید.
• آگاهی پیدا می‌کنید و خیلی از چیزهایی که قبلاً نمی‌دونستید رو اینجا میفهمید.
• زیر بم و اصول کار حرفه‌ای رو یاد می‌گیرید.
• مجبور می‌شید که اخلاق حرفه‌ای رو یاد بگیرید.

معایب

متاسفانه بیشتر بدی‌ها مربوط به دانشگاه و قانون سربازی میشه، یه اصطکاک هایی ایجاد می‌کنند که واقعا اشک آدم در میاد و شما چند بار تار مرز انصراف از دانشگاه میری.

• چون پاره وقتیم خیلی سخت کار برامون پیدا میشه ولی ممکنه فقط باید تلاش کنید.
• خیلی از شرکت ها هم پنج شنبه‌ها تعطیل هستند و این یکم کار رو سخت میکنه‌
• راه نیومدن استاد و شنیدن جمله‌هایی مثل «شما شغلت درس خوندنه و یا کاربکن یا درس بخون و این حرف ها»
• خیلی از اساتید هم کلا نسبت به دانشجوی شاغل موضع دارن و دیدشون خیلی بده و کار در کنار تحصیل رو کلا چیز بدی می‌دونن.
• تداخل داشتن ساعت کلاس‌ها
• بد بودن برنامه کلاسها در طول ترم
• بی ربط بودن و غیر کاربردی بودن محتوای درسی در بازار کار که باعث میشه تو دوتا دنیای مختلف هی در رفت و آمد باشید.
• اذیت شدن موقع امتحان‌ها و افتادن گپ بین کارهاتون.
• کم شدن انرژی و نداشتن وقت برای تفریح
• دیگه می‌دونید که همه چیز یه قیمتی داره و اینم هزینه کار در کنار تحصیله البته باید سعی کنید تفریحات دیگه ای مثل سریال و فیلم و بازی کامپیوتری و... برای خودتون دست و پا کنید.
• همیشه درگیر بودن ذهن برای هندل کردن کار و تحصیل.

توصیه آخرم

سعی کنید کار خیلی سختی و مسئولیت خیلی زیادی و سختی رو قبول نکنید و لقمه اندازه دهنتون بردارید. راستی من یه پادکست هم دارم که می‌تونید اینجا بهش گوش بدید.