شخصا همیشه از دفورمگی در #دیزاین و هرچیز دیگری بیزار بوده و هستم اما چند وقت پیش دریافتم که گاهی دفورمگی نیز مهم و تاثیرگذار از نوع مثبتش میشود؛ به این فکر نکرده بودم که دفورمگی گاهی میتواند برخی نقص هارا اصلاح کند یا کمبود هارا بهبود ببخشد…
اگر فرم و تناسبات را قاعدهای بر اصالت بصری در نظر بگیریم، هرچیزی که از تناسبات اصیل خودش خارج شود یا به عبارتی از فرم اصیل خود خارج شود میشود ضد فرم یا همان «دفورمه»
اساسا واژهی «دفورمه» خود از فرم خارج است و دفورمه است!!! چون همچین واژهای با ریشهی لاتین ظاهرا وجود ندارد و شکل اصیل و درستش «دفورم» / Deform است، مانند کد / Code که رمز و رمزینه ترجمه شده و وقتی پیشوند منفی کنندهی “De” به آن اضافه شود، میشود دکود یا دیکود و ترجمهاش میشود رمزگشایی…
حال صحبت من این است، منی که همیشه به دفورم کردن تصاویر و نوشتهها غر میزنم و ایراد میگیرم و این طرز فکر را « #مکتب_پاساژیسم » مینامیدم؛ (چرا که تنها در پاساژها و دکههای کوچک تعداد و کمیت سفارشات دیزاین مهم است نه کیفیت و استراتژیک بودن آنها) حال به این پی بردم که دفورم شدن خیلی هم بد نیست و گاهی میتواند درست هم باشد…
این موضوع را زمانی فهمیدم که از بالای پل هوایی عابر نوشتههای کف خیابان «آهسته» ، «مدرسه» و «ایستگاه اتوبوس» را دیدم که بر محور ارتفاع روی آنها کشیدگی و دفورمگی انجام میشود و این امر کاملا عمدی است و جالب این که هیچوقت به این موضوع دقت نکرده و نمیکینیم…
البته این کار مانند #پاساژیسم برای این نیست که فضا پر به نظر برسد یا کم حجم بودن متن به چشم نیاید و دلیل دیگری دارد؛ وقتی راننده از نمای پرسپکتیوِ داخل خودرو نوشتههای روی زمین را میبیند قدری تصویر پیش روی او کامپرس و فشرده است و این ضد فشردگی که در این عناوین اعمال میشود دارد باعث میشود منفی در منفی ضرب شده و این فشردگی خنثی شود و راننده دید بهتری نسبت به این عناوین پیدا کند،
این موضوع به این دلیل است که نه نوشتههای کف خیابان، بلکه دید ماست که دفورمه است!!!
اتفاقا دفورم نبودن اینجا اصل دفورمگی است!!!