شرح حال من ، ۳ روز مانده تا رفتن به خدمت مقدس سربازی
حس خیلی عجیبیه. ? تا وقتی کودک هستی، پدر و مادر مثل کوه ازت حمایت می کنند تا غم و غصه ای نرسه بهت یا مریض نشی. تا وقتی که نوجوان و جوان هستند ، کمکت می کنند تا بری مدرسه و دانشگاه .. اما دوران سربازی دیگه کسی همراهت نیست که تا در مواقع لزوم کمکت کنه ....?
قطعا همه ما در آموزه های دینی خیلی از این کلمات خواندیم یا شنیدیم: پناه بی پناهان، کشتی نجات، رفیق بی توقع و.... اما مطمئن هستم همه ما تا غم غربت نبینیم ، این مفاهیم رو درک نمی کنیم.
توی این مدت ، خودم رو به آب و آتیش زدم تا پارتی پیدا بکنم ، که حداقل جای بدی نیافتم اما ما پسر ها دیگه از یک سنی که میگذریم ، دیگه کسی هوامون رو نداره حتی پدر و مادر هم فقط تا حدی به ما کمک می کنند.
نمی دونم ? شاید این قانون طبیعته که ما باید مرد بشیم? .
ولی این غربت و حس دلتنگی خیلی انسان رو اذیت می کنه .?
حالا این خدمت که ۲ سال بیشتر نیست، ولی سفر آخرت رو باید چکار کنیم.
یکی از دلایل ترس انسان از مرگ هم ، همین وابستگی است .?
خب دیگه طبیعتاً یه مدت از فضای مجازی هم دور هستم همین طور هم از ویرگول.?
امیدوارم بتونم بعد از خدمت سربازی ، زندگی خوبی تشکیل بدم و تا آخر عمر با شرافت و انسانیت در کنار یار زندگی کنم و خودم رو برای سفر آخرت که تازه شروع ماجراست ، آماده کنم