امیرحسین فراهانی·۱ روز پیشآوای ذهن مردهآوای ذهن مردهدر اتاقی که بوی نم و ناامیدی میداد، مردی نشسته بود—نه از آن دست مردانی که مردم در خیابان با تحسین به آنها مینگرند، بلکه از…
امیرحسین فراهانی·۱۳ روز پیشگریه در تالار های کورنام رمان: گریه در تالارهای کورفصل نخست: سرِ من، سرِ تو، سرِ ماهوای تهران سرد بود. صدایی نمیآمد. تنها صدای پایی از اعماق تاریخ، که روی مرمر…
امیرحسین فراهانی·۲۲ روز پیشزوال و رستگاریدربارهی کتاب «زوال و رستگاری» اگر پس از مرگ، خلاف آنچه باور داشتی را ببینی چه میشود؟ «زوال و رستگاری» روایتی است از مرگ، عذاب، و رهایی.
امیرحسین فراهانی·۲۳ روز پیشنگاه به عظمتعنوان: نگاه به عظمتزمین زیر پای من، همچون گلی سوزان میسوخت. هر قدمی که برمیداشتم، گویی قلبم در سینه میتپید، تندتر از همیشه. دشتهای بیپ…
امیرحسین فراهانی·۱ ماه پیششهر هفت خیابانشهرِ هفت خیابانخیابانِ نخست – سایههای پلیدشب، بر خیابانِ نخست چنگ انداخته است. سکوت، در پسِ کوچهها خمیازه میکشد، و فانوسهای کمسو، تنها…
امیرحسین فراهانی·۱ ماه پیشلحظه ای که خیبر از جا کنده شدلحظهای که خیبر از جا کنده شدزانوهایم از خستگی میلرزید. تیغ در دستم عرق کرده بود و زخمهایم میسوخت. روزها بود که در حصار قلعهها مانده بو…
امیرحسین فراهانی·۱ ماه پیشمرثیه ای برای دختر بی نامنام داستان: "مرثیهای برای دختر بینام"۱کوچهها برای او میدان جنگ بودند. سایههای بلند دیوارها، نگاههایی که از پشت عینکهای دودی روی صورتش…
امیرحسین فراهانی·۱ ماه پیشانعکاس های گمشدهانعکاسهای گمشدهباران، با نرمی اندوهگینش بر شیشهی اتاق میکوبید، گویی که دلِ شب نیز به سوگواری نشسته بود. نور کمرمق چراغِ دیوارکوب، سایه…