امیرزاد
امیرزاد
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

آموزش کیمیاگری

تعادل در همه چیز
تعادل در همه چیز

لعنت بر خواستن، نخواستیم

لعنت بر ساختن، نسوزیم

لعنت بر لذت بیشتر، درد را کمتر کنید

لعنت بر برونگرایی، آخ که درون نگریدنش سخت تر است

جمله معروف روزهای آینده می‌دانی چیست؟! "آن روزها همه چیز بیشتر خوش می‌گذشت."

درد بر تو تحمیل شده، فراموشی اما قابل تحمل می‌کندش ...

دست خودت نیست، بهانه جویی! هر لحظه با این ترس سپری کن "نکند چیزی مرا از این حال برگرداند و باز مهربان شوم؛ نکند روی خوش زندگی باز گمراهم بکند؛ نکند ..."

آری خود هیچ، زن و بچه در بازار یوسف فروشی به مفتی بفروختم بلکه ارباب بنماید، زندگی بدترین نماینده‌ هاست!

بدبختی ما این که غم هم حدی دارد، از خط که رد شوی باز هم بزرگ شدی! حیوان مورد علاقه جدیدم بزرگ‌گوش است!

ناموس شادی را اگر می‌شناختم درکش راحت‌تر بود، برای چه زنده‌ای ای عشق، مقدسات تو نیز مانند همه ارزش جنگیدن ندارد.

خر ما از کرگی دم نداشت. با میخ چسباندیم و ایور نامش نهادیم. در توهم خویشتن کریستوفر رابین اسم خود گذاشتیم!

دکتر صدایم می‌کنند، اما در آئینه دیوانه(آری همان) می‌بینم. من سکه‌ای هستم که دو رو دارم، هم دکترم، هم آری همان.

اگر زیاد شیر یا خط کرده باشید می‌فهمید که احتمال شیر یا خط شدن سکه صد در صد است.

بعد از این همه بار پرتاب این سکه در هوا هنوز الگوی انتخاب دکتر یا دیوانه دستم نیامده.

خوشحال باشم یا ناراحت، اطلاع ندارم اما شاخ و دم ندارد. مثل دکتر جکیل و آقای هاید نیست که از ظاهر تشخیص دهم. مثل بروس بنر و هالک نیست که از ظاهر تشخیص دهم.

درون آئینه فقط یکیست. فقط منم، فقط توئی، فقط اوست.

در روز سایه، در شب آسمان، حقیقت را می‌دانی؟! خورشید سیاه است!

تنها باید نترسید، تنها باید رها کرد، با خورشید چشم در چشم، در روز تنها او خاموش است.

اهل دل بمانید، سرتان دربرابر حق تعالی پائین 3>

کیمیاگریآیندهحقیقت
سؤال درست بپرسیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید