عمو کیا
عمو کیا
خواندن ۲ دقیقه·۱ ماه پیش

چرا گریه می کنی؟!

این رمان چیزو خوندی؟ اسمشو یادم نمیاد، همینکه نویسنده ش چیزه.... نویسنده ش هم یادم نیست ولی داستانش در باره ی یه.... راستش داستانشم یادم رفته چی بود، اما یادمه خیلی ازش خوشم اومد. می خواستم بهت بدمش که بخونیش، آره دارمش همینجاهاست... اتفاقا گذاشتمش یه گوشه که بدم بهت ولی.... کجا گذاشتمش؟! چرا من انقدر حواس پرت شده م!!؟حالا پیدا شد میدمش بهت.... میگم اگه یه سوالی ازت بپرسم ناراحت نمیشی؟..... تو اسمت چی بود؟.... نوک زبونمه ها ولی نمی دونم چرا یادم نمیاد، گمونم تقصیر توه، همینکه می بینمت همه چی یادم میره :) ..... ناراحت شدی!!؟... ناراحت نشو دیگه.... اینکه ناراحتی نداره، ببین بین خودمون باشه من اسم خودمم یادم نمیاد... حتما تو می دونی اسمم چیه مگه نه!؟ هرچند.... اگه صد دفعه هم بگی فایده نداره من بازم یادم میره.... آره توی گوشیم چیزای مهم رو نوشته م ولی نمی دونم کجاست.... یه دفترچه هم داشتم اونم نیست.... تو نمی دونی کجاست!؟ تو زیاد میای اینجا!؟ ببینم من و تو با هم دوستیم!؟ یا فامیلی چیزی؟! متاسفانه من هیچی یادم نمیاد فقط می دونم که تو رو خییلی دوست دارم..... چرا گریه می کنی!!؟ حرف بدی زدم؟
خیلی حس عجیبیه که حتی نمی دونم چرا انقدر دوستت دارم ولی مطمئنم که تو دوست داشتنی ترین آفریده ی خدا هستی.... چقدم خوشگلی.... از تو هیچی توی سرم نیست، من تو رو اینجا(به سینه اش اشاره می کند) حس می کنم، توی قلبم..... قلب آدم هیچی رو یادش نمیره، قلب جایگاه اطمینانه می دونستی!؟ میشه گریه نکنی!؟.... آخه وقتی گریه می کنی خیلی خوشگل تر میشی من طاقت ندارم.... دیوونه میشما... گریه نکن..... چرا توی چشمات انقد غصه داری!؟ یه جوری نگام می کنی انگار داری به یه خاطره ی دور نگاه می کنی..... ببین درسته که من هیچی یادم نمیاد ولی احمق هم نیستم، می دونم یه بلایی سرم اومده که همه چیزو فراموش کرده م.... می دونم که ممکنه تاحالا صد دفعه یه سوالی رو تکرار کرده باشم یا یه حرفی رو زده باشم.... خیلی وقته اینطوری شده م!؟..... الهی بمیرم نکنه از دست من انقد خسته شدی که داری گریه می کنی؟.... ببخشید اگه اذیتت کردم... می دونم به خاطر منه که داری گریه می کنی..... بهت گفته م که وقتی گریه می کنی چقدر خوشگل تر میشی!؟ ولی توروخدا دیگه بسه، قلبم داره تیکه تیکه میشه....
اصلا من میرم که انقد عذابت ندم، خیلی مراقب خودت باش باشه!؟ یا اگه من نمی تونم برم تو دیگه نیا دیدنم باشه!؟ ببین من هیچی یادم نمی مونه ولی احمق که نیستم، می دونم دلیل گریه هات منم، نمی خوام باشم...... می دونم یه بلایی سرم اومده که دیگه به هیچ دردی نمی خورم، عین دیوونه ها شده م خودم می دونم..... من اصلا دلم نمی خواد تو گریه کنی باشه!؟ حالا اگه می خوای دوستم داشته باشی داشته باش ولی دیگه نیا دیدنم باشه!؟ تورو خدا دیگه نیا.... قلبم داره تیکه تیکه میشه.....




گریهفراموشیداستانکعشقهجران
تو سکوت مرا بشنو که صدای غمم نرسد به کسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید