تو از خودت خوشت میاد!؟ ( پاسخ دادن به این پرسش نیاز به فکر کردن عمیق داره پس لطفا برای جواب دادن اصلا عجله نکن چون عجله کردن به شدت مورد علاقه ی شیطان رجیم و بی همه چیزه (البته استثنائا عجله در کار خیر حلاله و موردی نداره) و لازمه بدونی (برای من لازم نیست بدونم چون می دونم) که اگر ما از یه کاری خوشمون بیاد( حتی اگه انجامش ندیم) کم کم خلقیاتمون شبیه اون عده ای میشه که اون کارو زیاد انجام میدن و یه جایی دیگه جزو اون گروه دسته بندی میشیم و در نهایت انجامش هم خواهیم داد شک نکن. مثلا ما اگه از دزدی خوشمون بیاد (یا حتی فقط بدمون نیاد) بالاخره یه وقتی که شرایط برامون مهیا بشه حتما دزدی می کنیم( به روش خودمون، مطابق مثلی که میگه "آب نیست وگرنه یارو شناگر ماهریه" ) یا اگه از مطالعه، صرفا خوشمون بیاد بالاخره یه وقتی براش میذاریم(یا لااقل یه عینک مطالعه از توی مترو می خریم) و خلاصه یه جوری قیافه ی آدمای با مطالعه رو به خودمون می‌گیریم) !! (یه چیزی داخل پرانتز بگم، جهت اطلاعتون اون پرانتز اولی که باز کرده بودم لحظاتی قبل بسته شد!)
منظورم اینه که همون جوری که از فرد مورد علاقه ت (دوست یا هم خون یا هنرمند، نویسنده، بازیگر، اسطوره یا هرچی) خوشت میاد و قربونش میری و دلت براش پر می کشه، قربون خودتم میری؟! دلت برای خودتم پر می کشه!؟ اگه پر می کشه بیشتر برای خودت پر می کشه یا برای اون!؟ (همچنان نیاز به فکر کردن...) و اگه پر نمی کشه یعنی اونو بیشتر از خودت دوست داری؟! یا اصلا خودتو دوست نداری؟ ( یا کم دوست داری!؟) اگه اینگونه است، این قضیه ربطی به عشق داره؟ (یه جوری که اونو به خودت ترجیح بدی).
یعنی الان تو به نحوی عاشقی!؟ تعریفت از عشق چیه حالا؟! ( جهت اطلاعتون باید عرض کنم ریشه ی(لازمه ی) عشق به دیگری، عشق به خویشتنه. یعنی تو اگه عاشق خودت نباشی ( یا از خودت خوشت نیاد) اساسا نمی تونی عاشق دیگری باشی! )
شما اگه عاشق باشی قاعدتا بهترین هارو برای عشقت می خوای درسته!؟ خب خوشگلم ( تو خوشگل نیستی، اگرم باشی تایپ من نیستی، تایپ منم باشی مال من نیستی) شمایی که از خودت خوشت نمیاد چجوری پس راضی میشی که معشوقت گرفتار و درگیر رابطه با موجود به درد نخوری مثل تو بشه!!؟ ( دیدی عاشق نیستی؟ دیدی خودخواهی؟!) !! ( الان متوجه شدی چقدر ریز و زیرپوستی و ظریف(بدون اینکه کسی بفهمه!) تفاوت عشق و خودخواهی رو برات تبیین کردم؟!)
خب پس فهمیدیم شما عاشق که نیستی هیچی، هیچگونه درکی هم از اینکه عشق چیه نداری درسته!؟ قبوله!؟ (اگه جوابت منفیه متاسفانه باید خدمتتون عرض کنم که بیخود نیست از خودت خوشت نمیاد، منم اصلا ازت خوشم نیومد چون هم خودخواهی، هم مغرور و خودرأی و قبول نکن! )
آخه عزیز من ( دقت کن که تو عزیز من نیستی، اینو صرفا جهت تاثیر کلام گفتم) تویی که خودت از خودت خوشت نمیاد( البته این صرفا برداشت منه، بصورت پیش فرض) چجوری انتظار داری دیگران ازت خوششون بیاد!!؟ ( می بینم که داری میگی هستند کسانی که ازت خوششون میاد! شک نکن اونا یا درست نمی شناسنت ( هنوز اون روی سگتو ندیدن) یا خودشونم از خودشون خوششون نمیاد (افتادی توی لوپ متاسفانه) یا ازت می ترسن و مجبورن برات فیلم بازی کنن یا خیلی پپه و ساده هستن و یا اینکه مامانته اون شخص، پس الکی دلتو خوش نکن. تو همچنان یه دوست نداشتنیِ نچسبِ تنها هستی!! )
حاجی باور کن من خودم سرم درد گرفت انقد که پرانتز تو پرانتز شد!! دیگه با اجازه تون کم کم مرخص بشم از خدمت شریفتون، امیدوارم که دوزاریتون افتاده باشه ( که بعید می دونم البته! ) که اگه افتاده باشه جای بسی تبریک داره. (میشه به منم بگی چی گفتم؟!) کاری نداری با ما؟ خدا یار و نگهدارت باشه ( خدایی اگه نیوفتاده یه بار دیگه بخون چون من همه جام درد گرفت موقع نوشتن و تایپ این ....)
https://vrgl.ir/imBQ9
