چند روز پیش ایلان ماسک مدیرعامل تسلا مطلبی را اعلام کرد که برای بسیاری تعجبآور و تا حدی دلسردکننده بود. تسلا نتوانسته به هدف تولید 5000 خودرو در هفته برسد و نرخ تولید در سطح 2000 واحد در هفته باقیمانده است. اما نکته جالبتر دلیلی بود که ایلان ماسک برای این مشکل آورد: "ما بیشازاندازه خط تولید را خودکار کردهایم!"
برای خوانندهای که احتمالاً با موقعیت شرکت تسلا و ایلان ماسک آشنا نیست باید کمی توضیحاتی ارائه کنم تا اهمیت موضوع روشن شود. ایلان ماسک در آمریکا برای بسیاری نقش استیو جابز بعدی را بازی میکند. او یک مدیر نوآور با ایدههای بسیار رادیکال است. او یکی از بنیانگذاران پی پل (PayPal) است. ایدههای نوآورانه او مانند تولید ماشین تمام الکتریکی (کارخانه Tesla)، هایپرلوپ (سیستم حملونقلی که در آن تیوپهای حامل مسافر بر روی بالشتکی از هوا با سرعت 1200 کیلومتر بر ساعت حرکت میکنند)، شهری که بهطور کامل باانرژی خورشیدی کار میکند (Solar City)، انواع پروژههای مربوط به هوش مصنوعی، ساخت اقامتگاه در کره مریخ (SpaceX) و مانند آن برخی از مواردی است که توسط او پیشنهاد شده و در حال انجام است.
ایلان ماسک کارخانه تسلا را برای تولید خودروهای تمام الکتریکی با این ایده ساخت که نویدبخش کارخانههایی باشند که در آن رباتها همه کارها را انجام میدهند. ماسک رؤیای این را داشت که هیچ انسانی در خط تولید وجود نداشته باشد؛ گویا که موجوداتی از سیاره دیگر یک ایستگاه فضایی در زمین ساخته باشند.
اما سخنرانی چند روز پیش او برای خیلی حیرتآور بود. کسی که پیشرو درزمینهٔ خودکارسازی در صنعت محسوب میشود اعتراف کرد کارخانه تسلا در خودکار کردن خط تولید "زیادهروی" کرده و عجیبتر آنکه نهتنها بهرهوری افزایش پیدا نکرده بلکه کمتر شده است. او گفت ارزش انسانها را در فرآیند تولید دستکم گرفته است. علت اصلی موضوع برمیگردد به دستکم گرفتن واریانس در فرآیندها.
چندی پیش مقالهای در این موضوع نوشتم که چگونه مدیران اهمیت واریانس را فرآیندهای کسبوکار نادیده میگیرند. هر سیستمی خطا و بالا پایین دارد. رباتها حداقل در سطح فعلی نمیتوانند با ناسازگاریها و واریانس موجود در فرآیندها مانند انسان کنار بیایند.
رباتها میتوانند یک گشتاور را میلیونها بار به یکشکل اعمال کنند ولی نمیتوانند بفهمند یک پیچ شاید خیلی هم درست سفت نشده باشد، یا بست ها درست سرجای خود قرار نگرفته است، یا واشرها ممکن است معیوب باشند. خط تولید در هر شکلی نیازمند حدی از انعطافپذیری است. همهچیز عالی نیست. همیشه همه قطعات درست در زمان درست به خط تولید نمیرسند. انسانها میتوانند سریع این چیزها را تشخیص دهند، فرآیند را متوقف، فکر کنند و مسئله را حل کنند. رباتها بهاندازه انسان انعطافپذیر نیستند، نمیتوانند خود را بهسادگی با انواع تغییرات در خط تولید وفق دهند. این عدم انعطاف باعث وقفههای پیدرپی در خط تولید میشود. این یعنی از یک سطح بالاتر از خودکارسازی، هزینهها افزایش مییابد و کیفیت و بهرهوری نهتنها بیشتر نمیشود بلکه کاهش مییابد. ایجاد تعادل بین میزان استفاده از انسان و ربات بسیار اهمیت دارد.
اینیک مثال دیگری از این موضوع است که دستکم گرفتن واریانس در فرآیندها چگونه ممکن است مدیران را به سمت تصمیمات پرهزینهتر سوق دهد.
مقاله "چرا درک واریانس اهمیت دارد؟" را در آنالیکا بخوانید: