بسم الله الرحمن الرحیم
در پیچ و تاب تاریخ سیاسی اجتماعی یک کشور، زمانی فراخواهد رسید که گفتمانها، راهحلها، ایدهها و استراتژیهای از پیش موجود، دیگر توانایی پاسخگویی به پرسشهای بنیادین و یا گرهگاههای موجود در زیست روزمرهی مردم را از دست میدهند و از همین رو، باید پذیرفت گفتمانهایی که قادر به ارائهی راهحلهای بدیع و عقلانی نسبت به مشکلات موجود نباشند محکوم به مرگاند. شاید زمانی جامعهی سیاسی-اجتماعی ایران شاهد تولد طرحهایی نو بود که توانایی درپیچیدن با مهمترین بنبستهای ریشهکرده در ذهن و زندگی مردم را داشت و برای آنان راهحل ارائه میداد اما اکنون اینگونه به نظر میرسد که سپهر سیاسی - اجتماعی ایران فاقد چنین گفتمانی است، گفتمانی که با بهرهگیری از عقل، علم و تجربه، با طرح در عرصهی عمومی و اقبال از سوی جامعه، نویدبخش روزهایی روشنتر باشد. در این زمانه، نیروهای تحولخواه موجود در جامعه باید جسورانه دست به پرسشگری پیرامون «کهنه» زده و برای زایش «جدید» تلاش کنند. چنین گفتمانی اولا باید از درکی صحیح از جامعه و بازیگران موجود در عرصهی سیاست بهره ببرد. نمیتوان مدعی بود که جامعهی امروز ایران همان جامعهی چهل و چند سال گذشته و یا حتی بیست و اندی سال پیش است و تمامی خوانشها و تعاریف و راهحلها از پیش موجودند. در، همواره بر پاشنهی پیشین نخواهد چرخید و اصرار بر پاسخهای منسوخ و ناکارآمد نتایج مطلوبی به همراه ندارد. چنین دیدگاهی در نهایت امر یا به بنیادگرایی منجر خواهد شد و یا به گزافهگویی و تناقض درونی دچار. در این جایگاه باید بدانیم جایگاه نظام سیاسی ما در جهان چیست؟ نسبت ما با مناسبات و ارزشهای از پیش موجود چیست؟ چه تعارضاتی از منظر معرفتشناسی با جهان امروز در حال شکل گیری است؟ ارزشهای بنیادی ما چیست؟ نگاهمان به انسان، حق، عدالت و سعادت باید چگونه باشد؟ طرح این سوالات و پرسشهایی از این دست برای رسیدن به چهارچوبی کارآمد وبدیع الزامیست. ارائه پرسش درست خود بخشی از فرایند یافتن راهحل است.
و اما پاسخ به این پرسشها در قدم بعد نیازمند شکلگیری گفتگویی آگاهانه و فضایی نقادانه میباشد. جایی که در آن روشنفکران، نمایندگان گروههای صنفی، منزلتی، سیاسی و تمام تشکلهای موجود در جامعهی مدنی در بستری روشنگر یکدیگر را بخوانند، نقد کنند و با بهرهگیری از تعامل و فضای نقادانهی موجود تلاش کنند تا پاسخی برای بنبستهای موجود در زیست روزمرهی مردم ارائه دهند. همان مردمی که در زیست روزمره در تکاپو با مشکلات و مصائب محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی روز به روز شکستهتر، ناامیدتر و خشمگینتر میشوند. در زمانهای که حاکمیت در پاسخ اعتراض به حق مردم راهی جز سرکوب پیشروی خود نمیبیند و عقلانیت را به پای منافع گروهی و باورهای ایدئولوژیک ذبح و چرخهی شوم خشونت را بازتولید میکند، اگر روشنفکران دست به کنشی عمیق، گسترده و عملیاتی نزنند بدون شک مردم از آنان گذر خواهند کرد اگر تا کنون نکرده باشند.
در نهایت برای عملیاتی کردن چنین ایدههایی در بستر یک جامعهی تودهای و فرودست نیاز به تشکلسازی و سازمانیابی بیش از گذشته حس میشود. سازمانهایی که هم از گفتمانی غنی و هم از پایگاهی اجتماعی برخوردار باشند. سازمانهایی که برای عرصههای متعدد فعالیت اجتماعی افراد مختلف جامعه با برخورداری از آرمانها و اهداف، انگیزههای لازم را ایجاد کند. سازمانی که حیات و مماتش تاثیر خود را در زندگی خیل گستردهای از مردم، نمایان، و در عرصهی عمومی منافع آنان را نمایندگی کند.
در آستانهی روز دانشجو، انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف با گرامیداشت یاد و خاطرهی تمامی شهدای راه آزادی و عدالت اعلام میدارد که قصد ندارد حامل ایدههای منسوخ و از یاد رفته باشد و با قدمگذاشتن در این مسیر، از تمامی نیروهای تحولخواه که آزادی، امنیت، عدالت، توسعه و دموکراسی را پاس میدارند، دعوت میکند تا آنها نیز با گامنهادن در مسیر بازسازی گفتار سیاسی، تلاشی آگاهانه در باب بدیلاندیشی و ایدهی ایران آینده انجام دهند.