پس از حکم شورای فرهنگی دانشگاه صنعتی شریف مبنیبر توقیف 9ماهۀ نشریۀ «فروغ»، این نشریه نسبتبه حکم یادشده، به شورای ناظر بر نشریات وزارت علوم شکایت کرد. این شکایت، در ششم خردادماه، به مراجع مربوطه ارسال شد؛ درخواست تجدیدنظر و نقض حکم صادره از جانب شورای فرهنگی دانشگاه نیز در آن مطرح شدهبود. شرح ماوقع جلسه، پیش از این در کانال انجمن منتشر شده و شرح آنچه در جلسه گذشتهاست، از موضوع این نوشته جداست. آنچه این نوشته درصدد بیان آن برآمده، زخم عمیق و کهنهای است که بر پیکرۀ فعالیت دانشجویی جا خوش کرده و هرازچندگاهی سر باز میکند.
با وجود آنکه تاکنون، مفهوم آزادی، بارها ملعبۀ دست و لقلقۀ زبانها شدهاست و فعالان دانشجویی بهدفعات، برای فرار از دست جهال، به نهادهای دموکراتیک و مردمنهاد روی آورده، فارغ از اینکه استبداد همهجا ریشه دوانیده و نفس دموکراسی را بریده، شاهد لگدمالشدن آمال، آرزوها و ارزشهای خود بودهاند. با وجود آنکه بارها پاسخ قلم را با چکمه دادهاند، با این حال، شاهدیم که اینگونه روندهای مستبدانه نهتنها پایان نیافت، بلکه قوت بیشتر یافتهاست؛ آنچه در جلسۀ شورای ناظر بر نشریات وزارت علوم گذشت، گواهی بر این مدعا بود. نشریۀ فروغ، در اعتراض به حکمی که تجسم عینی «مرده باد مخالف من است»، به وزارت علوم شکایت کرده، اما شاهد بودیم که این نهاد، علیرغم آنکه باید از آزادی دانشگاه، دانشجو و فعالان دانشجویی دفاع کند، دست در دست خودسرها داده و چراغ روشنگری را کور کرد. استبداد تا جایی ریشه دوانیده که اعضای شورا، دست به هر اقدام ممکن زده و تا آنجا پیش رفتهاند که از انبان خاکخوردۀ مصوبات سالهای پیش، مصوبهای را دستآویز استدلال خود کنند که اعتبار تمام جلساتی را که پیش از این، خود، شاهد و مسئول آن بودند، زیر سؤال میبرد، تنها برای آنکه فروغ، محکوم باقی بماند (کمااینکه بارها برای آنچه خود و همفکرانشان نمیپسندیدند، از تمام ظرفیتهای قانونی -و اگر قانون دستوبالشان را بستهباشد، با توسل به زور و خودرأیی- استفاده کرده، راه را بسته، صدا را خفه کرده و قلم را شکستهاند). آری دوستان؛ استبداد، نهادینه است و تنها از شخصی به شخص دیگر، رویهای به رویۀ دیگر و نهادی به نهاد دیگر منتقل میشود. زمانیکه معیار تصمیمگیری نهادهای مرتبط، نه رواداری و قانون، بلکه سلیقۀ افراد شود، اساساً صحبت از اعتماد دانشجو به هر نهاد قانونی، بیشتر به طنز تلخی میماند که بارها پیش از این، مظهر تراژدیهای بسیار شدهاست. تلختر از آنچه در بالا گفته شد، ادعای حضور نمایندگان «دانشجویی» در این جلسات است. از معنا تهیشدن بسیاری از مفاهیم -که آزادی و عدالت در رأس آنها هستند-، پدیدۀ جدیدی نیست؛ اما اینکه دو تن از افرادی را که همواره پای در چکمۀ نهادهای امنیتی داشته و به استقلال دانشگاه و فعالیت دانشجویی ریشخند زدهاند، نمایندۀ دانشجویانی بدانیم که اصلیترین اعتراضهایشان، بدل به رویۀ این آقایان شدهاست نیز خود، نشاندهندۀ بهیغمارفتن مفهوم نمایندگی است.
با این وجود، عمیقاً آرزو داریم که با کشتن فروغ یک چراغ، هزاران شمع و چراغ دیگر سر برآوردند، طوریکه فروغ روشناییشان، بدل به خورشیدی شود که حتی کورچشمان را هم به دیدن وا دارد. به امید روزی که این خورشید، از آرزوها و رؤیاهامان، بر بلندای آسمان کشورمان بدرخشد.