در اطراف ما اجسام بیجان زیادی وجود دارد که از کنار اکثرشان به راحتی میگذریم، ولی بعضی از آنها در دل خود روایات و داستانهایی از گذشته دارند که بیصدا بودن و سکونشان، همیشه باعث پنهان ماندن روایتشان میشود.احتمالا گذرتان چند باری به لوپ ریاضی در دانشگاه افتاده است و امکان ندارد تندیسی که در مرکز آن قرار دارد ذهنتان را مشغول نکرده باشد، این تندیس مکعب چهاربعدی، یادبود دانشجویانی است که در سانحهٔ سقوط اتوبوس از دستشان دادیم. اکنون ما نزدیک به بیست و سومین سالگرد آن اتفاق ناگوار هستیم و میخواهیم مروری بر این سانحهٔ غمناک داشته باشیم.
اسفندماه سال ۱۳۷۶، بیست و دومین دورهٔ مسابقات دانشجویی و اولین سمینار دانشجویی ریاضی در دانشگاه چمران اهواز برگزار شد. ۲۹ نفر از دانشجویان دانشکده ریاضی به سرپرستی مجتبی مهرآبادی با ارائهٔ ۱۵ مقاله در این رویداد شرکت کردند و از بین آنها، مقالهٔ تیم سهنفرهٔ دانشگاه شریف متشکل از مریم میرزاخانی، ایمان افتخاری و حسین نمازی عنوان اول بخش مسابقه را کسب کرد. پس از پایان سمینار یعنی ۲۶ اسفند قرار شد شبانه، اتوبوسی حامل ۲۷ نفر از آنها اهواز را به مقصد همدان و سپس تهران ترک کند.
در ابتدا وضع کاملا عادی است، جو اتوبوس صمیمی و همه به شادی با هم وقت میگذرانند، دو نفر ساز میزنند، عده ای مشاعره میکنند و شعر میخوانند.
ساعت نزدیک ۲ نیمهشب است. اکثر دانشجوها خواب هستند، اما به یکباره ثانیهها و عقربهها درهم مچاله میشوند و زال پیر فرزندانش را به آغوش میکشد. اتوبوس در محور اندیمشک-پل دختر در محلی به نام پل تنگ از جاده خارج شده و به درهٔ زال سقوط میکنند.
همه زخمی شدهاند و بعضی خونریزی شدید دارند، کم کم اطراف اتوبوس شلوغ میشود و گروهی برای امداد اولیه به محل سانحه میرسند. مصدومان و مجروحان پس از مدت کوتاهی توسط وسیلهٔ نقلیهٔ عبوری به بیمارستان اندیمشک انتقال مییابند. همچنین ۵ نفر به دلیل احتمال ضربهٔ مغزی به بیمارستان اهواز منتقل میشوند. پس از هماهنگیهای دکتر تابش، رئیس وقت دانشکدهٔ علوم ریاضی، از طریق یکی از دانشجویان قدیم دانشکده یعنی لیلا خاتمی دختر سید محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت، و با کمک استاندار اهواز امکانات لازم در اختیار مجروحان قرار میگیرد.
مریم میرزاخانی در مصاحبهای خاطراتش از آن زمان را بازگو میکند:
«توی بیمارستان فهمیدم وضعیت چندان خوب نیست. بچهها، آه و ناله میکردند. از حال بقیه خبر نداشتم؛ تمام تلاشم را میکردم که افراد بیشتری را ببینم. با دیدن هرکس در هر وضعیتی خوشحال میشدم که زنده است. وقتی مرا برای سونوگرافی و عکسبرداری میبردند، دکتر به پرستار میگفت ۹ نفر مردهاند. من جبهه گرفتم که نه، غیرممکن است، اما پرستار گفت ما خودمان بردیمشان سردخانه و من ساکت شدم.
باز هم نمیدانستم چه کسانی فوت کردهاند، فقط میدانستم ۹ نفر هستند. تکتک بچهها را جای فوتشدهها میگذاشتم و خاطرات مشترکمان و آخرین تصویری را که از آنها در ذهنم بود مرور میکردم و فکر میکردم از دست دادن هرکدامشان چقدر مشکل است و چقدر دوستشان دارم.»
علیرضا سایبان، رضا صادقی، علی منفرد حیدری(ورودی۷۴)، فرید کابلی کفشگیری(ورودی ۷۶ کارشناسی ارشد)، آرمان بهرامیان(ورودی۷۵) دانشجویان شریف و مرتضی رضایی دانشجوی تهران و همچنین دو راننده کسانی بودند که جانشان را در این سانحه از دست دادند.
با همکاری نیروی هوایی ارتش، دانشجویان با هواپیمای نظامی از دزفول به تهران و سپس به بیمارستان امام خمینی انتقال یافتند، به جز چند نفری که پزشکان اجازه ترخیصشان را ندادند.
خبر سانحه از از طریق صدا و سیما منتشر شد و فقط چند روز مانده به عید، خبر فوت دانشجویان را به خانواده هایشان دادند. معاون نیروی انتظامی علت سانحه را خواب بودن راننده، ناآشنایی با مسیر و بیابانرو نبودن راننده عنوان کرد. پیکرهای درگذشتگان را در تاریخ ۲۷ اسفند به دانشگاه میبرند و پس از مراسم عزاداری به خانواده هایشان تحویل میدهند و از آنجا راهی بهشت زهرا میشوند؛ این وداعی تلخ توسط خانواده، دوستان و دانشجویان با آنهاست. پس از این اتفاق لوح یادبودی برای بزرگداشت یاد و خاطره این دانشجویان در لوپ ریاضی قرار میدهند، همچنین جوایزی به نام آنها تعیین میشود.
احتمالا از این پس با تامل بیشتری به لوح یادبود آنها نگاه میکنیم. خانوادهٔ شریف هرگز عزیزان از دسترفتهاش را فراموش نمیکند و یاد و خاطرهٔ دانشجویان در سانحهٔ سقوط اتوبوس یا مسافران پرواز ۷۵۲ و همهٔ درگذشتگان، همیشه مانند آتشی در درونمان شعلهور است./حامد شیخیان