در دوران اوج جنبش مجازی #MeToo در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، بسیاری از زنان -و در مقیاسی کمتر، مردان- نسبت به موارد آزار جنسی در محیط کار اعتراض کردند؛ این جنس تعرض معمولا از طرف یک مدیر بالادست بر یک کارمند صورت میگرفت و به همین دلیل، کارمند از ترس از دست دادن شغل خود، دربارهٔ آن صحبتی نمیکرد. اما پس از آن که جنبش #MeToo به راه افتاد، بسیاری از شرکتهای بزرگ برای ارتباط بین کارمندان یا بین کارمندان و مدیران، کدهای رفتاری گوناگونی در نظر گرفتند و برای بررسی موارد تعرض جنسی در شرکتها، کمیتههایی را تشکیل دادند. با این حال، حمایت شرکتها از مدیران ارشد خود چیزی مخفی نیست و در زمینهٔ برخورد با متعرضین جنسی هم نمود پیدا میکند؛ و اخیرا شرکت گوگل نیز به همین دلیل، با چالش مواجه شدهاست: حدود ۲۰۰ نفر از کارمندان زن این شرکت که تجربیات آزار و یا تعرض جنسی داشتند، اعتصابی را علیه سیاستهای این سازمان در برخورد با متعرضین جنسی، علیالخصوص مدیران ارشد این شرکت، سازماندهی کردند. از دلایل این اعتراض، انتشار جزئیات بازخرید «اندی روبین[1]» توسط نیویورک تایمز، مدیرعامل سابق و بنیانگذار آندروید است که سال ۲۰۱۴، از گوگل کنار گذاشته شد.
طبق گزارش آبانماه نیویورک تایمز، در سال ۲۰۱۳ اندی روبین، پدر آندروید، پیش از ترک گوگل در یک اتاق هتل به یکی دیگر از کارمندان شرکت تعرض جنسی کرد و همین موضوع باعث شد گوگل مجبور به کنار گذاشتن او شود، و ۹۰ میلیون دلار بابت بازخرید قرارداد خود از گوگل دریافت کرد. این موضوع موجب نارضایتی جامعهای از کارمندان گوگل شد که به اعتصاباتی در نمایندگیهای گوگل در سراسر دنیا انجامید. پس از این، هیئت مدیرهٔ گوگل با ایمیلی از کارمندان معذرتخواهی کرد و جلسهای با معترضین برگزار کرد تا نظر آنان را جلب کند. در این جلسه که چند ساعت به طول انجامید، موضوعات مختلفی در باب جلوگیری از پیش آمدن مسئلهای مشابه بحث شد: چرا گوگل از کارمندان پارهوقت یا قراردادی در برابر آزار جنسی دفاع نمیکند؟ چرا ساختار اداری گوگل به گونهای است که مدیران فشاری برای رعایت قوانین محیط کار حس نمیکنند؟ آیا فرهنگ اجرایی گوگل نیازمند تغییری ریشهای است تا چنین مسائلی دیگر پیش نیاید؟ به اعتقاد معترضین، تعرض و آزار جنسی تنها نمودی از مشکل ساختاری گوگل است؛ که چنان از بالا به پایین چیده شده که مدیر ارشد خود را در برابر قانون شکستناپذیر دیده، دست به اعمالی میزند که در صورت فشار قانون از آنها اجتناب میکرد. در مقابل، کارمندان جزء یا قراردادی کاملا در برابر چنین مسائلی آسیبپذیر هستند و قوانین گوگل برای حمایت از آنها کفایت نمیکند.
طبق ادعای ساندار پیچای، مدیرعامل گوگل، ۴۸ کارمند به دلیل آزار جنسی در دو سال اخیر از گوگل اخراج شدهاند که ۱۲ تای آنان مدیران ارشد بودند. در حالی که مشخص نیست چند مدیر دیگر پشت مقام خود مخفی شدند، یک چهارم افرادی که آزار جنسی آنان برای گوگل محرز شده از مدیران ارشد هستند؛ در حالی که این افراد کمتر از یکبیستم کارمندان گوگل از این مدیران هستند.
برای رفع چنین مشکلی چه میتوان کرد؟ درست است که پس از #MeToo بسیاری از شرکتهای بزرگ رویهٔ خود در برخورد با آزار جنسی را تغییر دادند، اما هنوز هم این شرکتها نپذیرفتهاند که این قانون، مدیران ارشد را نیز شامل میشود، هیچکس مستثنی نیست و باید برخوردی یکسان با همهٔ کارکنان شرکت صورت گیرد؛ در نتیجه به دفاعی بیمورد از این مدیران میپردازند. تنها سه اهرم فشار میتوان برای این شرکتها در نظر گرفت: قوانین سختگیرانهتر، که با توجه به ماهیت فراکشوری این کشورها، قوانین استخدامی آنان و داشتن کمیتههای داخلی حکمیت[2] برای مسائل اینچنینی، مورد پذیرش این شرکتها نیست؛ فشار مصرفکنندهها، که با توجه به ذات انحصاری شرکتهای بزرگ ممکن است به جایی نرسد؛ و فشار کارکنان. کارکنان گوگل این راه را در پیش گرفتهاند، بلکه با اعتصاب آنان تغییری در سیاستهای شرکت حاصل شود. شاید اگر اتفاق مشابهی در یک شرکت ایرانی میافتاد، نبود اصناف و اتحادیههای کارگری و قوانین سرکوبگرانه به خفه شدن همین اعتراض میانجامید؛ با این حال حتی در کشورهای پیشرفته هم راه زیادی در پیش است تا برخوردی نابرابر برای کارمندان صورت نگیرد و مقام بالادستی خود را مختار نبیند که از جایگاه خود برای قانونشکنی، آن هم به شکل تعرض جنسی، استفاده کند./امیرحسین پویا
[1] Andy Rubin
[2] Arbitration