زهرا نقی بیرانوند:
شرح مفصلی از فعالیتهای واحد زنان انجمناسلامی دانشگاه شریف را در شماره اول فروغ خواندیم. از برگزاری حلقههای مطالعاتی و اکران فیلم تا برگزاری مناظره بین اعضای زن احزاب اصولگرا و اصلاحطلب در دانشگاه. چه شد که راه اندازی نشریه را بعنوان یک تریبون دانشجویی در دستور کار خود قرار دادید و بنظر شما آیا بهتر نبود با توجه به جبههگیری خاص سیاسی تشکل، فروغ بعنوان نشریهای مستقل به موضوعات زنان بپردازد تا از جبههگیریهای خاص باقی تشکلها هم مصون بماند؟
سوگند شایانفرد/سردبیر فروغ:
اولین مورد این که بنظر بنده این یک اشتباه است که جبههگیریهای سیاسی را از موضوعات زنان جدا کنیم به دلیل آنکه سیاست، فاکتور به شدت تاثیرگذاری بر مشکلات زنان است و به قولی از مواردیست که با جنسیت یک گرهگاه تشکیل میدهد. به همین دلیل بنده با شعار زنان در لبنان "لا وجود للوطن حر الا بنسا الحر" موافقم و فکر میکنم که زنان با کمک مکاتب و گروههای سیاسی میتوانند در سیاستگذاریهای جنسیتی تغییری ایجاد کنند و به کمک و فرهنگ سازی در این گروهها نیاز دارند. همانطور که میدانید؛ در سالهای اوائل انقلاب هم اگر سایر گروههای مبارز، زنان را در بدستآوردن خواستههایشان از انقلاب، تنها نمیگذاشتند وضعیت زنان در ایران اکنون متفاوت و بهتر بود. انجمن اسلامی هم پتانسیل خوبی دارد برای کمک به پا گرفتن نشریه و حمایت از حقوق زنان و فکر میکنم این که خط فکری سیاسی انجمن بر جبهه گیری های سایر تشکلها در خصوص زنان تاثیر بگذارد؛ باز هم نشانه همبستگی ریشه مشکلات زنان با سیاست است و گشایش در همه زمینه ها همزمان نیاز به فعالیت دارد.
پس نهادهای مدنی میتوانند با یکدیگر همافزایی داشته باشند و این یک پتانسیلی بود که در اختیار ما بود. همانطور که الان فروغ توانسته از امکانات تشکل بزرگ و ریشه دار انجمن اسلامی و اعضای پرتعداد و توانمندش بهره ببره و از طرف دیگر هم، انجمن اسلامی از فعالیت فروغ بهره میبرد و چه از طریق جذب اعضای توانمند و بامعلومات فروغ به تشکیلات انجمن و چه از طریق آموزههایی که محتوای نشریه و فعالیت اعضای آن شکل میدهد در جهت تقویت تشکل بهرهمند میشود. ما میتوانستیم این پتانسیل را نادیده بگیریم و نشریه مستقل زنان داشته باشیم. نشریه مستقل هم مزایایی دارد و در قید و بند برخی محدودیتها نیست؛ اما آسیبپذیری خودش را نیز دارد. البته با همه این حرفها، فروغ تا به الان مستقل از جهت گیریهای سیاسی کار کرده است.
زهرا نقی بیرانوند:
بازخوردهای دانشجویان شریف به بحث حقوق زنان به چه صورت بوده؟ آیا نشریه و فعالیتهای واحد زنان تغییر محسوسی در فضای دانشجویی نسبت به بحث حول حقوق زنان ایجاد کرده؟ برخورد پسران دانشجو در این مدت با بیان مسائل و دغدغههای زنانه چطور بوده؟
زهرا خانعلیزاده:
در واکنش به فروغ نشریههای متعدد دیگر هم شروع به کار کردند؛ نشریههایی از طیف بسیج که دغدغهها و مسائلی که مطرح میکردند بعضا فاصله زیادی با دغدغههای فروغ داشت؛ اما گاهی هم در خصوص مسائل صنفی درون دانشگاه همسو میشد. ما سعی کردیم بر سر آن نقاط مشترک همکاری کنیم تامشکلات زودتر به نتیجه برسند. مثل مسئله استراحتگاه دختران که ما مطرح کردیم و با حمایت گروههای دیگر دانشجویی در نهایت دانشگاه آن را راهاندازی کرد. و درباره تفاوتها نیز شکلگیری فضای گفتگو به وسیله نشریه یا دیگر محافل توانسته است تاثیرگذار باشد.
درباره پسرها هم نظر شخصی بنده این است که به این سمت رفتهایم که هر سال پسرهای بیشتری را میبینیم که نسبت به تبعیضهای جنسیتی و محدودیتهایی که زنان در ایران دارند حساس میشوند و واکنش نشان میدهند و دغدغه برابری جنسیتی دارند. در کل جامعه این تغییر را میبینیم و در جامعه دانشگاهی هم همینطور. ولی اینکه روز به روز پسرهای دانشجوی بیشتری در فعالیت های واحد حقوق و مطالعات زنان انجمن و نشریه فروغ همکاری میکنند نشان میدهد فروغ هم خوشبختانه توانسته تا قسمتی آن گفتمان برابری خواهی را شکل بدهد و دانشجوها را (چه دخترها چه پسرها) با این جریان همسو کند. یک مسئله مهم دیگر هم این است که ما نه در واحد زنان انجمن و نه در فروغ تفکیک جنسیتی نداریم و فضای فعالیت برای پسرها هم کاملا فراهم است و معتقدیم وجود نقطه نظرات افراد مختلف از خاستگاه جنسیتی و تجربیات زیست متفاوتشان میتواند این گفتمان برابری را کاملتر شکل بدهد. نتیجه چنین گفتگوی چندجانبهای و در کنار هم قرار دادن جنبههای مختلف مسائل، رسیدن به درک متقابل و دوری از افراط است. علاوه بر این، باب گفتوگو دربارهی مسائل زنان بین مسئولین دانشگاه هم باز شده و مجبور شدند دربارهی مسائلی صحبت کنند که تا قبل از این حتی وجود و اهمیتش را انکار میکردند.
زهرا نقی بیرانوند
آیا فروغ بدنبال همکاری با فعالین حقوق زنان سایر دانشگاههای کشور بوده؟
سبا افقه:
بله غیر از مطالبی که با برخی فعالین نام آشنا مانند خانم مینو مرتاضی، غنچه قوامی، جلوه جواهری، فرشته طوسی، الهه کولایی و غیره کارکردهایم؛ با فعالین دانشجویی از دانشگاههای تهران، انجمن شهید بهشتی، علامه طباطبایی، فردوسی مشهد ارتباط داشته و به تازگی همکاری جدی با نشریات دانشگاه امیرکبیر و الزهرا را نیز شروع کردهایم.
دنیا حمیدیان
تیتر جالب سرمقاله شماره دوم با عنوان "هر فمنیستی، فمنیسم شخصی خودش را دارد" توجه ما را به خود جلب کرد. شما در این مقاله به بیان لزوم توجه به تفاوتها و شکافها و بدنبال آن تبعیضهای تحمیل شده در جوامع مختلف زنان حاشیه و مرکز پرداختین. اینکه تفاوتهای موجود در جوامع و قومیتهای مختلف باعث ایجاد شکافهای بزرگ بین مطالبات گروهی و عدم همخوانی آنها با هم میشود. در محیط دانشگاهی هم شاهد این تفاوتها هستیم. دغدغههای دانشجویان دختر هر دانشگاه با توجه به نحوه برخورد و قوانین دانشگاههای مختلف با دختران دانشجو، متفاوت است. بنظر شما فمنیسم شخصی چطور میتواند در مجموعه، به خدمت فمنیسم اجتماعی درآید؟
مهتاب محمودی:
در ابتدا باید مقصود از واژه "شخصی" را تشریح کرد. "هر فمینیستی فمینیسم شخصی خودش را دارد" جملهای است که مادلین پلهتیه، فمینیست سوسیالیست فرانسوی، در سالهای نخست قرن بیستم گفتهاست. پلهتیه از این جمله تقلیل فمینیسم از جنبشی جمعی به کنشهای فردی نیست بلکه تاکید او بر احترام به تفاوتها و تمایزات زنان در عین توجه به تجربیات مشترک از سلطه و سرکوب است. در موج اول فمینیسم زنان سفیدپوست غربی طبقه متوسط و طبقات بالا در سخنانشان "ما" را به همه زنان تعمیم میدادند. زنان رنگینپوست به این تعمیم معترض بودند. اگرچه جنسیت رشته پیوند محکمی است؛ اما جنسیت را نمیتوان از دیگر بخشهای هویت یک زن مثل طبقه، نژاد، قومیت و گرایش جنسی جدا کرد. از دهه ۷۰ میلادی تا کنون به لطف تبیینهای نظریه اینترسکشنالیتی (درهمتنیدگی) امروزه توجه به این تمایزها در ادبیات فمینیستی پررنگ شدهاست. نطریه جامعهشناختی درهمتنیدگی بر این تاکید دارد که چگونه فردی که هویتاش با شماری از قشربندیها و دستهبندیهای اجتماعی مانند جنسیت، طبقه، نژاد، قومیت، گرایش جنسی، سلامت و توانایی جسمانی همپوشانی دارد با تبعیضهای مضاعفی روبهرو میشود.
با توجه به شرایط ایران و نظر به تنوع قومیتی، شکاف در توسعهیافتگی میان استانها و مناطق مختلف و به ویژه شکاف عمیق طبقاتی لازم است در تبیینهای جامعهشناختی از وضعیت و مسائل زنان در ایران به مناسبات طبقاتی، قومیتی و مذهبی و نسبت آن با مناسبات جنسیتی توجع بیشتری شود. نمیتوان زنی را که اهل شهر کوچکی در کردستان است وممکن است در کودکی ختنه شده باشد، به لحاظ طبقاتی از طبقه پایین است، احیانا همسری دارد که به او اجازه تحصیل و کار ندادهاست با زن طبقه متوسط مجرد تحصیلکرده و شاغل تهرانی در یک دستهبندی قرار داد.
اگرچه موقعیتهای ستم متقاطع منجر به محرومیتهای بیشتری میشود اما در سوی دیگر میتواند پتانسیل بیشتری برای کنشگری ایجاد کند. چنان که زنان سیاه آغازگران جنبش مقابله با آزار جنسی در آمریکا در دهه ۶۰ میلادی بودند و بعدها یک دهه پیش از پیوستن زنان سفید هالیوودی به جنبش "من هم همیطور" زنی سیاه به نام تارانا بروک این جنبش را آغاز کرد. فمینیستهای مرکزنشین و طبقه متوسط ایرانی میبایست در کنار تاکید بر تجربیات مشترک با توجه به این تمایزها بکوشند موقعیت متفاوت زنان طبقات پایین و در مناطق حاشیهای را درک کنند و از خلال درک این موقعیت متفاوت به تقویت جنبشی فراگیر دست یابند.
زهرا جودکی
در شماره سوم فروغ در بخش "من یک پسرم؛من هم همینطور" به قربانیان جنس مذکر خشونتهای جنسی پرداختید که خوشبختانه بهواسطهی شبکههای اجتماعی نسبت به وقوع آن در جامعهی ایران هم به آگاهیهایی رسیدهایم.
شما در این شماره به کلیشههای جنسیتی جامعه مردسالار اشاره کردید که باعث سکوت قربانیان مذکر بوده؛ باتوجه به مردسالار بودن جامعه کشورمان فکر میکنید برای آگاهی بخشی تجاوز، به پسران و همینطور بوجود آوردن شهامت بروز آن توسط قربانیان مذکر چه باید کرد؟
محمد آذربایجانی، نویسنده مطلب:
برای بسیاری از مردان صحبت در مورد خشونت جنسی دشوار است و دلیل آن هم این است که بسیاری آن را نشانهی ضعف و ناتوانی میبینند. اغلب پسران با این طرحواره رشد میکنند که یک مرد باید آسیبناپذیر باشد و گمان میکنند بیان این که مورد تعرض قرار گرفتهاند آنها را از هرچیزی آسیبپذیرتر نشان میدهد. این طرحوارهی مرد آسیبناپذیر باید از بین برود. خشونت جنسی میان پسران همسن فراوان است ولی به علت همان ترس از آسیبپذیر دیده شدن توانایی صحبت در مورد آن وجود ندارد.
از نظر من برای ایجاد شهامت صحبت در این مورد، باید بر بیتقصیری قربانیان و آسیبپذیر بودن همه تاکید کرد
و البته مهمتر از همه چیز آموزش در دوران کودکیست. کودکان با رفتار متعرضان آشنا نیستند. منابع زیادی برای چگونگی این آموزشها وجود دارند که قطعا میتوانند موثر باشند.
زهرا جودکی:
در شماره سوم و پنجم فروغ درباره استادی خاطیای صحبت شده که بعد از شکایت یکی از دانشجویان دختر به تعرض این استاد، جنجالهای زیادی در دانشگاه شریف به راه انداخت و در نهایت این دانشجوها بودند که محکوم شدند و استاد مذکور بعد از یک سال به دانشگاه برگشت و خلاف قوانینِ مورد انتظار به تدریس خود ادامه داد.
آیا فروغ شکایات دختران دانشجو را در زمینههای مختلف پیگیری میکند؟ در این مورد خاص آیا بحث و بازگو کردن مشکل از سوی شما موجب تغییری در برخورد دانشگاه با خاطی پرونده شد؟
سبا افقه:
در زمان انتشار این مطلب برنامهای برای پیگیری شکایات دختران دانشجو از آزار جنسی وجود نداشت؛ اما بعد از چاپ این مطلب تعدادی از دختران دانشجوی دانشگاه به طور مستقیم یا غیرمستقیم با اعضای نشریه ارتباط گرفتند و تجربههای خودشان از آزار جنسی در دانشگاه از سمت اساتید و دستیاران آموزشی را مطرح کردند. اعضای تحریریه تخصص و ابزار کافی برای رسیدگی به این مسائل را نداشتند و در ابتدا فقط دختران را به مشاور معرفی میکردند و پیشنهاد پیگیری حقوقی ماجرا همراه با وکیل مجرب میدادند؛ اما بسیاری از دختران از ترس آبرو، متهم شدن به بیبندوباری، حمایت نشدن از سوی دانشگاه و ... از شکایت سر باز میزنند.
همین امر باعث شد تا تحریریهی فروغ و واحد زنان انجمن به دنبال مسائل پایهایتر این حوزه برود. اعضا در جلسات متفاوت با مسئولین دانشگاه خواستار رسیدگی جدی به این مسئله شدند که البته پاسخی دریافت نکردند. بعد از آن مسئلهی فرهنگسازی و آموزش از سمت خود اعضا پیگیری شد. مطالبی در مورد اتهامزدایی از آزاردیده، اهمیت شکایت و آموزش مرحله به مرحلهی ثبت و پیگیری شکایت و قوانین موجود در این حوزه در نشریه چاپ شد. همچنین آییننامهای تحت عنوان «منع آزار و خشونت» برای استفادهی داخلی در تشکل و انتشار عمومی در حال تدوین است.
پردیس امیری:
شماره چهارم فروغ بطور مفصل به نقش زنان در سیستم سیاسی و دولتها پرداخته. بنظر شما دانشجویان دختر از چه راههایی میتوانند تمرین مدیریتی برای آینده را از همین سالها شروع کنند و به عناصری قدرتمند در ساختار سیاسی و اداری کشور تبدیل بشوند؟
مهتاب محمودی:
البته شماره چهارم فروغ که در روز جهانی زن منتشر شده بود، به نوعی بررسی کارنامه جنبش زنان ایران پس از انقلاب بود. در خلال این بررسی در گفتوگویی با آذر منصوری به رابطه احزاب سیاسی و جنبش زنان در ایران نیز پرداخته شد. همچنین در یادداشتی وضعیت زنان در دولتهای مختلف بررسی شد که در واقع این موضوع نیز از حیث ارتباط و تاثیر متقابل جنبش زنان و مطالبهگیری زنان و عملکرد دولتها در حوزه زنان برای ما حائز اهمیت بود. اما درباره چگونگی افزایش حضور و اثربخشی زنان در دولتها و سپهر سیاسی، محدودیتهای قانونی و تبعیضهای ساختاری به سقفی شیشهای بدل شده که مانع از حضور زنان در جایگاههای سیاسی میشود. به عنوان مثال اگرچه منع قانونی برای نمایندگی زنان در مجلس وجود ندارد اما بخش گستردهای از زنان توانمندی که میتوانند با حضور در مجلس به بهبود وضعیت زنان کمک کنند موفق به عبور از فیلتر شورای نگهبان نمیشوند. از سویی حتی اگر زنانی چون چهرههای زن اصلاحطلب ادوار پیشین مجلس (مجلس ششم و دهم) که بر خلاف زنان سکولار شانس عبور از این مانع سخت را دارند وارد مجلس شوند، با وجود سنگاندازیها توفیقی در قانونگذاری نخواهند یافت چنان که طرح افزایش حداقل سن ازدواج در مجلس پیشین با وجود تلاشهای فراکسیون زنان راه به جایی نبرد. هرچند با تمرکز بر جامعه مدنی و شکلگیری جنبشهای مستقل اجتماعی و مطالبهگری مستقل در نهایت میتوان بر دولتها و در سطوح قانونگذاری نیز تاثیر گذاشت چنانکه در موردی چون اعطای تابعیت به فرزندان مادران ایرانی شاهد آن بودیم.
زهرا نقی بیرانوند
در شماره دوازدهم فروغ مطلبی تحت عنوان "محمد یک فمنیست بود؟" به چاپ رسید. این مقاله ترجمه شده از "جیم گریسون" به بررسی منش پیامبر اسلام در رابطه با زنان جامعه و برخورد رادیکالی پیامبر نسبت به سنتهای غلط و فرهنگ اشتباه عصر جاهلیت نسبت به جنس مونث پرداخته و حضرت محمد را بعنوان اولین فمنیست حامی عدالت زنان برشمارده. درباره فمنیسم اسلامی و نقش پیامبر اسلام در شکستن سنتهای غلط و احیای حضور زن در جامعه توضیحاتی بدید.
سوگند شایان فرد:
در مورد فمنیسم اسلامی افراد شاخصی هستند که در ایران و سایر کشورهای مسلمان خاورمیانه فعالیت میکنند؛ مثل خانم ژیلا شریعت پناهی یا هاله سحابی در ایران که اگر مشتاق باشید میتوانید نظرات ایشان را بخوانید. عده ای هم معتقدند این افراد اسلام و فمنیسم را در کنار هم قرار نمیدهند بلکه از نگاه فمنیستی به اسلام مینگرند.
مطلب شماره ۱۲ فروغ بیشتر به این امر اشاره میکرد که پیامبر اسلام در ۱۴۰۰ سال پیش با توجه به فضای جاهلانه آن زمان مطالب و قوانینی را عنوان کردند و سخن از مسائل زنان برای مردان آوردند و رسوم جاهلانه را تا حد خوبی از بین بردند که جامعه آن زمان بیش از این را تاب نداشت و در سرزمینهای دیگری که اسلام به آن جا نرسیده بود حقوق زنان رعایت نمیشد و زنان در فرودستی مطلق به سر میبردند.
اما متاسفانه در عصر حاضر ما مسلمانان به سنن ۱۴۰۰ سال پیش اکتفا کردیم و نتوانستیم مطابق زمانه، پویایی را به فقه ببخشیم و کُنه نگاه پیامبر و منطق عدالتخواهانه اسلام را درک کنیم.
البته که وجود نگاه مردسالار در انحراف از تفسیر درست برخی احکام اسلامی و احادیث در طول این سال ها بسیار موثر بوده است. به همین دلیل زنان مسلمان دچار مشکلات و تناقضات جدیای شدهاند.
زهرا نقی بیرانوند
شمارههای مختلفی از فروغ به فعالین دانشجوییای که بعلت فعالیتهایشان محکوم یا دستگیر شدهاند تقدیم شده. در روند فعالیتهای مربوط به حقوق زنانتان هیچوقت از طرف دانشگاه یا مراجع قضایی مورد پییگیری قرار گرفتهاید؟
سوگند شایان فرد:
بله؛ بعضا تذکرات جدیای بودهاست که نمیتوان عنوان کرد. اما بعضی برخوردها که عمومی شده است مانند شکایت استاد خاطی دانشگاه شریف به دلیل چاپ پرونده تعرض او به دختر دانشگاه که کار را برای شاهدان پرونده و نویسنده مطلب تا دادگاه و تعلیق از دانشگاه پیشبرد. خانم ها فرشته طوسی، غنچه قوامی و جلوه جواهری نیز که از همکاران شمارههای سابق فروغاند متاسفانه حکم دریافت کردهاند.
زهرا نقی بیرانوند
برسیم به جنجالها و ماجرای توقیف نشریه فروغ! قبل از چاپ شماره چهاردهم آیا فکر میکردید بحث علمی درباره عادت ماهانه و مسائلی مثل باکرگی باعث توقیف سنگینِ ۹ ماههی نشریه بشود؟ با توجه به سابقه فروغ در ۱۳شماره قبلش که بارها به مسائل حساس سیاسی و اجتماعی حقوق زنان در ایران پرداخته، بنظر شما چرا شکایت و توقیف در شماره ۱۴ ام اتفاق افتاد؟
سوگند شایان فرد:
ما منتظر واکنش تند و متعصبانه برخی گروههای رادیکال سنتی به آگاهی بخشی درباره تابوهای غلط مسائل زنان بودیم؛ چون همیشه در ۱۳ شماره قبلی فروغ هم مخالفتهای متعصبانهای با محتوای فروغ دیده میشد و جالب است که بدانید بخش خوبی از مخاطبین ما را مخالفین ما تشکیل میدهند. تا آنجا که برخی تشکلهای غیر دانشجویی داخل دانشگاه پس از دو سال از انتشار فروغ در واکنش به آن، نشریات دیگری در حوزه زنان منتشر کردند که از لحاظ جذب مخاطب و کیفیت و نظم چاپ نتوانستند موفق عمل کنند و پس از آن تلاش کردند با حذف فروغ، تک صدای حوزه زنان در دانشگاه باشند و بالاخره در شماره ۱۴ توانستند با فشار بر روی مسئولین نتیجه دلخواه را بگیرند.
در خصوص واکنش شتابزده دانشگاه هم، به نظر بنده فشارهایی در طول یکی دو سال اخیر بر روی مسئولین فرهنگی دانشگاه بود که دانشگاه تصمیم گرفت کاستیها و ایرادات عملکردی خود را با واکنش شدید بر نشریه فروغ جبران کند. البته موضوع شماره ۱۴ فروغ، چون مربوط به مشکل مردسالارانه "سلطه بر بدن زنان" بود و به زعم خودِ افراد تندرو جز مسائل ناموسی به حساب میآید؛ برای آنان حساستر از سایر مطالب بود.
محمد امیری:
از آنجاييکه بر طبق آييننامه نشريات دانشجويى، همهى نشريات چه نشريات وابسته به تشكلها و چه نشريات مستقل،بايد زير نظر شوراى ناظر بر نشريات خود دانشگاه باشند و در صورت درخواست تجديدنظر به شوراى فرهنگى دانشگاه و در صورت درخواست مجدد براى تجديد نظر به هيئت مركزي ناظر بر نشريات وزارتخانه منتقل ميشود، چه طور ممكن است در دانشگاهى همچون شريف با اين جو دانشجويى، دانشگاه تخلف كند و به عنوان تصميم گيرنده به اين موضوع ورود كند؟
سوگند شایان فرد:
البته جو دانشجویی دانشگاه شریف در برخی از حوزهها کاملا منفعل است که از دلایل پررنگ آن برخوردهای جدی با فعالین دانشجویی و به طور کلی با صدای معترض دانشجویان، در این سال هاست. انتخابات کمیته ناظر دانشگاه شریف در سال 98 به دلیل قصور رییس دانشگاه در منصوب نکردن حقوقدان و مدیر فرهنگی، از سوی وزارت علوم باطل اعلام گردید. اما با توافق اعضای منتخب کمیته ناظر و شورای فرهنگی دانشگاه، این کمیته با اضافه شدن حقوقدان و مدیر فرهنگی جدید در خود دانشگاه تا انتخابات 99 تحت نظر شورای فرهنگی رسمیت یافت. حتی تخلف برخی نشریات وابسته به معاونت فرهنگی دانشگاه و کانونهای مذهبی تا چند هفته قبل از انتشار شماره 14 نشریه فروغ در این کمیته بررسی شدند و تبعا به دلیل وجود نمایندههای دانشجویی نیز حکم انضباطیای دریافت نکردند. اما در مسئله فروغ، شورای فرهنگی، کمیته ناظر را ناگهان به رسمیت نشناخت و حتی یکی از اعضا این شورا در جواب به نماینده این نشریه در جلسه رسیدگی به مطالب فروغ در خصوص نگرانی از بابت ناآگاهی آن شورا از قوانین آیین نامه نشریات دانشجویی و مسائل مربوط به زنان(چون همه اعضا جلسه به جز نماینده خود نشریه، مرد بودند) بیان کرد که رسیدگی به این مسئله از عهده یک راننده تاکسی هم برمیآید!
محمد امیری:
امضاى بيانيه حمايتى توسط ديگر نشريات دانشگاه، فعاليت توييترى و فعاليت خود دانشجويان شريف در اعتراض به حكم هيئت نظارت، آيا تاثيري بر حكم اين هييت داشته يا خیر؟
سبا افقه:
بیانیههای نشریات بعد از تایید حکم نهایی منتشر شدند اما این بیانیهها، نامهی دانشجویان و اعتراضات توییتری به حکم وارده بیش از تاثیر بر روند جلسات شورای فرهنگی دانشگاه، بر روحیهی اعضای تحریریهی فروغ و همچنین تمام کسانی که قصد فعالیت در حوزهی زنان را دارند تاثیر داشتهاست.
این حمایتها در سطح گسترده بیانگر آمادگی و پذیرش جامعهی دانشجویی برای طرح بحثهای تخصصی زنان است؛ مسئلهای که دانشگاه همواره آن را نادیده گرفته و حتی خلاف آن را جهت توجیه حکم خود استفاده میکند.
زهرا نقی بیرانوند
ادامه راه فروغ بعد از تعلیق چطور خواهد بود؟
سوگند شایان فرد:
راه فروغ ادامه خواهد یافت. تاثیرگذاری شماره 14 به قدری گسترده بود که بسیاری از نشریات تمایل خود را برای همکاری با فروغ و اضافه کردن ضمیمه زنان در زمان تعلیق آن اعلام کردند که انشالله در این مدت مطالب فروغ در این نشریات چاپ خواهد شد. البته به پیشنهاد یکی از اساتید گروه فلسفه علم دانشگاه شریف، یک دوره آموزشی اخلاق فمنیستی برای نویسندگان در ماه مرداد نیز در حال تدارک است. سایر اشکال اطلاعرسانی مانند حلقه مطالعاتی و برنامههای تحلیلی نیز در واحد حقوق و مطالعات زنان انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف پیگیری میشوند.