انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

کاش مثل او بودم

ورودی که بودم، از سال بالایی‌های دانشکده فقط سرگروه‌های اردو ورودی‌ها را می‌شناختم که اتفاقاً یکی‌شان دوست صمیمی زهرا بود. اولین چیزی که در برخورد با زهرا می‌شد فهمید، حجب و حیای فوق‌العاده زیادش بود، بعضی وقت‌ها این حد از متین و موقر بودنش حرصم را درمی‌آورد، شاید چون می‌خواستم مثل زهرا باشم اما نمی‌توانستم!

سال‌های آخر کارشناسی، چند کلاس مشترک با هم داشتیم، درسش خوب بود. آخرین درسی که با هم داشتیم آزمایشگاه اکوستیک بود، تابستان ۹۶، یعنی همان سالی که ازدواج کرد. آخرین جلسه‌ی آزمایشگاه وقتی فهمیدیم نامزد کرده، ازش خواستیم یک عکس دونفره بهمان نشان بدهد، یک عکس از خودش و همسرش در حیاط حرم حضرت معصومه بهمان نشان‌داد و این آخرین باری شد که زهرا را می‌دیدیم.

بعداً از بچه‌ها شنیدم که با همسرش رفتند کانادا، امسال که برگشتند، وقتی در گروه شماره‌ی یکی از استادها را خواست، شماره را برایش فرستادم و بهش گله کردم که چرا بی‌خبر و بدون خداحافظی رفت. اما ای کاش این کار را نمی‌کردم. چون آن، اخرین مکالمه‌ی بین من و زهرا بود.

عکس یادگاری شهید سلیمانی با زهرا حسنی سعدی و همسرش (محمد صالحه)
عکس یادگاری شهید سلیمانی با زهرا حسنی سعدی و همسرش (محمد صالحه)


صبح روزی که پرواز داشتند سمت اوکراین، بعد از شنیدن خبر حمله موشکی ایران به عین‌الاسد در گروه گفت: «خدا را شکر انتقام حاج قاسم را گرفتیم!»، از بچه‌ها خداحافظی کرد و همه برایش آرزو کردن سلامت به مقصد برسد و سفر خوبی داشته‌باشد اما... /فاطمه باقری ، ورودی 93 فیزیک شریف

نشریه دانشجوps752یادبود جان‌باختگان هواپیمای اوکراینی
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف https://t.me/anjomanSUT
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید