کلمات بیشتر از سلاحها آدم میکشن.
حواستون به حرفایی که به هر کسی توی زندگیتون میزنین باشه.
نمیدونین چند تا کلمهی ساده، چقدر میتونه رو بقیه تاثیر بذاره و حالشون رو خوب یا بد کنه.
من هیچ وقت با چهرم مشکلی نداشتم.
چند سال پیش تو حیاط مدرسه با یکی از دوستام راه میرفتیم و حرف میزدیم. معاونمون یه جا وایساده بود و در حینی که داشتیم از جلوش رد میشدیم، من در جواب شوخی دوستم باهاش یه شوخی کردم. شوخیم اصلا به ظاهر دوستم هیچ ربطی نداشت و چیزی هم نبود که ناراحتش کنه. اون معاونمون که من قبل از اون خیلی هم دوستش داشتم؛ یهو بهم گفت: دماغ خودتو دیدی؟
الان بیشتر از سه ساله که هر بار از جلوی آینه رد میشم، یاد حرفش میافتم و ناخودآگاه شروع میکنم به گشتن دنبال عیبهای بیشتر توی صورتم.
کسی که چاق یا لاغر میشه؛ مطمئن باشین خودش خیلی زودتر از اینکه شما بفهمین، متوجه این قضیه شده.
من از تابستون تا حالا و از وقتی برچسب کنکوری بودن روم خورده، وزنم یکم زیاد شده.
خودم این قضیه رو میدونم و بابتش ناراحتم.
الان دو ماه میشه که روزی نیست که مامانم این حقیقت رو توی صورتم نکوبه و هی بهم نگه: «کمتر بخور! چاق شدی!»
حرفاش باعث شده خواهر و برادر کوچیکم هم به خودشون اجازه بدن هی این حرفا رو بهم بزنن.
این قضیه ادامه پیدا کرد، تا جایی که معاون مدرسمون دو روز متوالی هر وقت منو میدید بهم میگفت: «داری چاق میشی!»
یا اگه میدید دارم چیزی میخورم (هر چقدر هم سالم) بهم میگفت: «همینا رو میخوری که چاق میشی!»
از بین تمام اتفاقهایی که برام افتاده اینا رو گفتم که بهتون بگم آدما خیلی وقتا بدون فکر حرفایی رو میزنن که باعث رنجش ماها میشه.
اونا ما رو قضاوت میکنن بدون اینکه بدونن چه اتفاقایی برای ما افتاده، چه چیزهایی رو پشت سر گذاشتیم و با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم کردیم...
تو دنیایی که انقدر بیرحمه اگه خودمون هم خودمونو دوست نداشته باشیم و با خودمون نامهربون باشیم، محکوم به شکستیم.
خودتونو دوست داشته باشین!
و لطفا خودتون رو جای اون فرد بذارین و از دید اون به قضیه نگاه کنین و بعد هنوز هم اگه گفتن اون حرف به نظرتون ضروری بود، اون حرف رو به زبون بیارین.
چون کلمهها جون دارن...
و جملهها سرنوشت سازن...