بخش ۲ از ۵
راهحل اخلاقی کانت برای روابط ابزاری و شیوارگی
در مواجهه با مسائلی چون شیوارگی زنان، مصرفگرایی مردان، و روابط مبتنی بر بهرهکشی متقابل، فلسفه اخلاقی کانت راهحلی اصولی و بنیادین ارائه میدهد. در فرمول دوم «امر مطلق»، او تأکید میکند:
«با انسان، چه در وجود خود و چه در وجود دیگری، همواره چنان رفتار کن که آن را همیشه بهعنوان غایت، و نه صرفاً بهعنوان وسیله در نظر بگیری.»
بنیاد مابعدالطبیعهٔ اخلاق
بر این اساس، هیچکس نباید دیگری را صرفاً ابزاری برای رسیدن به اهدافی چون لذت، قدرت، امنیت، ثروت یا حتی عشق تلقی کند. این اصل در نقد رفتارهای رایج در روابط انسانی امروز، کاربردی عمیق دارد:
ابزاریسازی بدن زن برای دستیابی به موقعیت مالی یا اجتماعی (از طریق زیبایی، اغوا یا نمایش) مصداقی از نقض کرامت انسانی است؛ چرا که زن در این فرایند، هم خود را و هم دیگری را به سطح شیء فرو میکاهد.
مردانی که زنان را صرفاً برای جذابیت جنسی یا نقش مادری میخواهند، نیز مرتکب همین خطای اخلاقی میشوند؛ زیرا شأن انسانی زن را نادیده میگیرند.
روابطی که ازدواج را معاملهای اقتصادی میدانند، نه بر مبنای احترام متقابل، بلکه بر اساس بهرهبرداری متقابل استوارند و از دید کانت فاقد اعتبار اخلاقیاند.
کانت راهحل را در بازگشت به اصل «احترام به شخص» میداند: هر رابطهای باید بر پایهی گفتوگوی آزاد، رضایت آگاهانه، و پذیرش دیگری بهمثابه فردی آزاد، خردمند و دارای کرامت بنا شود.
از نظر عملی، این دیدگاه به چهار اصل اخلاقی قابل ترجمه است:
۱. پذیرش انسان آنگونه که هست، نه آنگونه که برای ما مفید است.
۲. نگاه به بدن بهمثابه بخشی از هویت انسانی، نه ابزاری برای قدرت یا معامله.
۳. ساخت اخلاق بر پایه وجدان درونی، نه صرفاً اطاعت از قانون.
۴. ترک هر رابطهای که یکی از طرفین را به وسیله تقلیل میدهد—خواه زن، خواه مرد.
در نتیجه خلاق کانتی با تأکید بر شأن انسانی، افق تازهای برای خروج از بحران روابط ابزاری و کالاییشده در جامعه معاصر میگشاید.