بخش ۳ از ۵
نقش اقتصاد سیاسی در بازتولید سوژههای شیواره، ازخودبیگانه و ابزارانگار و مسئولیت حاکمیت در این فرآیند
پاسخ به این پرسش نیازمند تحلیلی چندسطحی است که سه حوزه را در بر میگیرد:
۱. ساختار اقتصاد سیاسی ایران
۲. شکاف میان سیاست رسمی و واقعیت اجتماعی
۳. شکلگیری اشکال مقاومت از سوی مردم
۱.ساختار اقتصاد سیاسی ایران و بازتولید شیوارگی
الف) اقتصاد رانتی و بیعدالتی ساختاری
اقتصاد ایران طی دهههای اخیر، بهجای اتکا به تولید و توزیع عادلانه منابع، به نظامی رانتی، نفتمحور و غیرمولد تبدیل شده است. پیامدهای این وضعیت به شرح زیر است:
نابرابری گسترده در دسترسی به فرصتهای اقتصادی؛
تبدیل کالاهای مصرفی (مانند خودرو، مسکن، یا گوشی همراه) به شاخصهای منزلت اجتماعی؛
تقویت فرهنگی که در آن «داشتن» بر «بودن» اولویت دارد؛ در نتیجه، معنا، اصالت و خلاقیت جای خود را به ظاهر و مالکیت میدهند.
ب) تقلیل انسان به مصرفکننده و ابزار مبادله
در چنین ساختاری، رسانهها و فضای مجازی نیز نقش تقویتکنندهای ایفا میکنند. زنان و مردان، آگاهانه یا ناآگاهانه، ارزش خود را در بازار اجتماعی تعریف میکنند:
زن، بدن خود را به سرمایه تبدیل میکند؛
مرد، پول و قدرت خرید خود را ابزار ارزشگذاری قرار میدهد.
هر دو در مناسباتی گرفتار میشوند که در آن روابط انسانی به شکل ابزاری و مبادلهای در میآید.
۲. شکاف میان سیاست رسمی و واقعیت زیسته اجتماعی
اگرچه ساختار حقوقی جمهوری اسلامی بر پایه اصول دینی و اخلاقی بنیان نهاده شده، در عمل، بازار و الگوهای مصرف در مسیر لیبرالیسم فرهنگی حرکت کردهاند.
این شکاف موجب شکلگیری جامعهای دوگانه شده است:
از یکسو، ظاهر رسمی اخلاقمحور و شرعی؛
از سوی دیگر، باطنی متأثر از مصرفگرایی، رقابتجویی و شیوارگی.
۳. مردم و اشکال مقاومت پنهان
الف) بدن و پول بهمثابه ابزار بقا و اعتراض
در مواجهه با نابرابریهای ساختاری، بسیاری از زنان و مردان برای حفظ جایگاه اجتماعی یا فرار از فقر، به سرمایهگذاری بر بدن یا پول متوسل میشوند. این کنشها، هرچند ممکن است از منظر اخلاقی محل تأمل باشد، اما باید در بستر فشارهای اجتماعی و اقتصادی تحلیل شوند.
برای مثال:
زنی که با مهریه سنگین بلافاصله پس از ازدواج طلاق میگیرد، شاید دارد به زبان دیگری میگوید: «وقتی چیزی جز بدنم در اختیارم نبوده، من نیز همین را به سرمایه بدل کردهام.»
مردی که تنها به دنبال زیبایی مصنوعی در زن است، ممکن است بازتاب ناآگاهانهای از همان منطق سرمایهمحور باشد.
ب) مقاومت پنهان در قالب نمایشگری ظاهری
از عملهای زیبایی و خودنمایی در فضای مجازی گرفته تا الگوهای مصرف افراطی، میتوان این کنشها را نوعی مقاومت پنهان در برابر نظم ایدئولوژیک رسمی دانست؛ بیانیههایی غیررسمی در واکنش به تناقضات ساختاری و فرهنگی جامعه.
جهت علیت: از حاکمیت به مردم یا از مردم به حاکمیت؟
گرچه رابطهای دوسویه میان مردم و حاکمیت وجود دارد، اما مسئولیت اصلی بر عهده حاکمیت است. چرا؟
حاکمیت تنظیمکننده سیاستهای اقتصادی، فرهنگی و آموزشی است؛
نهادهای رسانهای، دینی و تربیتی زیر نظر آن فعالیت میکنند؛
ادعای مشروعیت الهی و اخلاقی، حاکمیت را از سلب مسئولیت نسبت به فروپاشی اخلاق اجتماعی بازمیدارد.
در عینحال، مردم نیز در این فرآیند مسئولاند:
بخشی از جامعه، حتی در غیاب اجبار، آگاهانه در روابط ابزارانگار شرکت میکند؛
ارزشگذاریهای رایج میان مردم، اغلب متأثر از رقابت، ظاهرگرایی و سودمحوری است.
راه برونرفت: بازتعریف کرامت انسانی در ساختارهای اقتصادی و فرهنگی
۱. بازسازی نظام توزیع ثروت، تأمین آموزش رایگان و فراهمسازی فرصتهای برابر برای خلاقیت و اشتغال
۲. اصلاح نظام رسانهای برای ترویج معنا، اصالت و زیست اخلاقمحور
۳. فراهمسازی زمینه گفتوگوهای آزاد فرهنگی برای بهرسمیت شناختن تنوع در سبکهای زندگی
۴. فاصله گرفتن از اخلاقگرایی ظاهری و جایگزینی آن با اخلاق درونی مبتنی بر آگاهی، اختیار و کرامت انسانی.