خشم ما از چیست؟خشمی که هر روز در هر کوچه و بن بستی در شهرم میبینم, واقعا نشان از چه دارد؟
فکر میکنم اگر بخواهیم یک جواب صریح و ساده پیدا کنیم, میشود گفت مقصرش مشکلات اقتصادی و معیشتی هست, اما یک بار برای همیشه با خودمان صادق باشیم. یک نقطه هم در تاریخ بشر وجود ندارد که همه ی تقصیرات به گردن یک دلیل یا یک نفر بوده. اگر هرروز که از خواب بیدار میشویم به این موضوع فکر کنیم,شاید شرایط خیلی راحتتر رو به بهبود برود.
برای مثال وقتی کسی درباره ی گازهای گلخانه ای و دامپروری و ارتباط آن دو با گرمایش کره زمین میشنود,بهتر است قبل از بالای منبر رفتن و سخنرانی درباره ی اینکه دولت ها چه برنامه هایی باید بذارند,به این فکر کند که من چه سهمی در این فاجعه دارم و چه کاری ازدستم بر میاد.
مطمئن هستم بعضی ها من را محکوم به خوش خیالی میکنند ولی من هم شما را به ساده نگری محکوم میکنم. این که دستمان را به طرف نزدیک ترین فرد بگیریم و مقصرش جلوه دهیم فقط کار ساده نگران است. به هیچ وجه نمی گویم یکی بیشتر از دیگری مقصر نیست و همه مان به یک اندازه مقصریم.قطعا یک رییس جمهور از منِ شهروندِ دیپلمه دستش برای ایجاد تغییر بازتر است, اما این باعث نمیشود من بی گناه باشم یا کاسه ی داغتر از آش به بغل بگیرم که "خدایا چرا کسی کاری نمیکند؟ چرا رییس روئسا همه خواب تشریف دارند؟"
دوست عزیزم, تو از همه ی ما خواب تر تشریف داری. لطفا دفعه ی بعد که خواستی کله ی سحر خشم اژدها را در کوچه و خیابان نثار ما کنی و بدبختی هایمان و بی پولیمان را برایمان بازگو کنی , اول به آن چهره ی زیبای منفعل خودت نگاه کن و بعد روز ما را از همینی که هست خرابتر کن.