خوابهای انسان نشانگر قدرت مطلق ذهن میباشند
برای مثال، تصور کنید که من خواب میبینم که بیدارم و در آشپزخانه هستم و گرسنه میباشم. چیزی میخورم و یک لیوان شیر سر میکشم.
گرسنگی و تشنگیم رفع شده و احساس سیری میکنم. علت این حس سیری چیست؟ آیا غذا علتش بوده است؟ اما یادتان نرود که من داشتم خواب میدیدم.
آیا تغییر فکر نبوده است که حس سیری را در من تولید کرده است؟ از آنجا که من خواب بودم، پس این ذهن منست که فکر کرده است من غذا خوردهام. گرسنگی و غذا و شیر همگی پنداشتهای من در خواب بودهاند.
همه آنها از یک محتوای ذهنی ساخته شده بودند. وقتی که بیدار شوم میفهمم که تجارب من چیزی به جز چند پنداشت نبوده است.
کمی تغییر در فکر، حس نامطلوب گرسنگی را در من تغییر داد و آن را به حس خوشایند خوردن غذا و نوشیدن شیر تبدیل کرد. پس میبینید که فکر به تنهایی قادر به انجام هر امری میباشد.
یک بار با قطار سفر میکردم و هوا بسیار گرم بود؛ گویی که از هوا آتش میبارید. همه اطرافیان من در رنج بودند، جز من که ذهن خود را از فکر گرما جدا کرده بودم و از درون شادمان بودم و لبخند میزدم، زیرا با خود تصمیم گرفته بودم که: "خداوندا، همان الکتریسیتهای که در بخاری حرارت تولید میکند، در یخچال یخ. پس من چرا نتوانم از همان الکتریسیته برای خنک شدن استفاده کنم؟ " در همان لحظه حس کردم لایهای از یخ مرا در بر گرفت.
نگرش فکری خود را تغییر دهید
البته باید به خاطر داشت که بیتوجهی کامل به بدن کار درستی نیست. انسان باید به جای غذای ناسالم از خوراکیهای مقوی تغذیه کند. و اگر با کسانی زندگی میکنید که شما را عصبی میکنند، کوشش کنید گهگاهی محیط خود را عوض کنید.
اما بهتر از همه اینست که محیط ذهنی خود را تغییر دهید، تا رفتار دیگران شما را آزار ندهد. خودتان را تغییر دهید، تا بتوانید در همه نوع محیطی در آرامش و شادمانی باشید.
بخش اعظم این دنیا به سان یک تیمارستان است. بعضی از بیماری حسادت رنج میبرند، بعضی دیگر دچار خشم و تنفر و شهوت هستند.
آنها قربانی عادات و عواطف خود میباشند. اما شما میتوانید خانه خود را فضای آرامش و صلح کنید. به تحلیل و کاوش خود بپردازید. عواطف انسان در جسم و ذهن او منعکس میشوند.
حسادت و ترس صورت را پریدهرنگ میکنند، و عشق آن را نورانی میکند. بیاموزید که آرامش خود را حفظ کنید تا همیشه شادمان باشید.
پس یادتان باشد، هر نوع حس منیتی که دارا باشید و سعی به تجلی هر نوع شخصیتی که داشته باشید، باید سعی به خودکاوی سرشت راستین خود کنید و بهترین ویژگیهایش را در خود پرورش دهید.
یک نفر ممکن است منیت اخلاقگرا داشته باشد، دیگری ممکن است منیت وطن پرستانه و یا هنری و یا تجاری و غیره داشته باشد. اگر اخلاقیات آرمان شما هستند، راست کرداری کنید و حُسن نیت خود را به همه نشان دهید.
این اخلاقگرایی واقعی است.
غرور باعث میشود که شخص پارسا نما به قضاوت اشخاص ضعیفتر از خود بپردازد. اخلاقی بودن واقعی شامل حس همدردی و درک دیگران است، حتی وقتی که از روی نادانی مرتکب کردار خطا میشوند.
کسانی که شخصیتشان تحت تأثیر مادیات است، بیهوده رنج بسیار متحمل میشوند. این افراد باید خویشتن داری را در خود پرورش دهند؛ در غیر اینصورت مثل چیزهای متحرکی هستند که- باید روزی چند بار سیگار بکشند و یا باید غذاهای خاص خود را بخورند، اگر حتی یک بار ناهار نخورند سردرد میگیرند و حتماً باید در رختخواب خاصی بخوابند. استفاده از وسایل آسایش زندگی اشکالی ندارد، اما نباید برده و اسیر آنها شد.
اگر گرایش شخصیتی شما چیزی میان روشنفکری و مادیگرایی است، این باز بهتر است.
اما اگر سعی نکنید فطرت خود را به طور متعادل رشد دهید، یعنی هم روشنفکرانه باشید و هم مادی و معنوی، به شادمانی نخواهید رسید.
باید وجدان و حس شهودی شما تصمیم گیرنده باشند.
پاراماهانسا یوگاناندا