انگیزه واژه جذابیه، وقتی بهش فکر میکنیم تداعی های مثبتی تو ذهنمون میاد. مثلا با خودمون میگیم:
«اگه بخوام کاری رو شروع کنم، اول از همه باید ببینیم آیا برای اون کار انگیزه کافی دارم یا نه، باید ببینم این انگیزه میتونه من رو به مقصد برسونه»
متاسفانه وابستگی بیش از حد به انگیزه نه تنها باعث پیشرفت میشه بلکه ما رو دچار یه توهم ذهنی از پیشرفت و موفقیت میکنه.
چطوری؟
این دقیقا موضوعیه که میخوام امروز درباره اش صحبت کنم. اما اول از همه تجربه خودم از خوندن کتاب های انگیزشی، محتوای انگیزشی و به طور کلی وابستگی بیش از حد به انگیزه رو براتون میگم تا بتونید خودتون رو جای من بذارید و درک این نوشته براتون راحت تر باشه.
یکی از تجربه های مرتبط من از محتوای انگیزشی، برمیگرده به زمانی که میخواستم یه نوازنده ویولن بشم. قبل از اینکه شروع کنم، همیشه ویدئوهای هیجان انگیز ویولنیست های نابغه ای مثل Itzak Perlman رو با جون و دل گوش میدادم. هر بار نگاه کردن به این ویدئوها، مثل یه جرقه انگیزشی برای من بود. چشمام رو میبستم و خودم رو جای اونا تصور میکردم و انگار که یه دوز دوپامین وارد خونم میکردم.
خودم رو تصور میکردم چون تو محتوای انگیزشی و قانون جذب خونده بودم برای اینکه به هدف مون برسیم باید خودمون رو تو اون موقعیت خاص تصور کنیم. باید انگیزه داشته باشیم و باور داشته باشیم تنها لازمه بخوایم و اون وقته که دنیا همه چیز رو برامون فراهم میکنه.
اما بعدش چی شد؟
من به واسطه انگیزه زیادی که داشتم، شروع به یادگیری ویولن کردم، چند ماه گذشت و در نهایت اون رو کنار گذاشتم!
چرا؟ مهم ترین دلیلش این بود که من عاشق تصویر خودم روی استیج شده بودم، عاشق تشویق شدن از طرف بقیه و مورد پذیرش قرار گرفتن. ولی حاضر نبودم به خاطر این تصویر، تلاش کنم و چندین ساعت در روز رو به تمرین کردن و یادگیری اختصاص بدم. حاضر نبودم از سرگرمی ها و تفریحاتم بزنم و به جاش بشینم یه خط نوت رو صد بار بنوازم.
من عاشق جنبش های انگیزشی شده بودم و نمیتونستم ببینم آیا این چیزیه که واقعا میخوام.
حالا چند سالی از این داستان میگذره و من خوشحالم که علاقه ام رو به ویولن امتحان کردم ولی هیچ وقت یادم نمیره که چقدر برای این کار انگیزه داشتم و همینطوری که جلو تر رفتم این انگیزه بیشتر رنگ باخت.
همین الان وارد یوتوب، اینستاگرام و هر پلتفرم ویدئویی دیگه بشین. احتمالا یه آدم کت و شلواری متشخص با ماشین مدل بالا میاد جلوتون، شروع میکنه به صحبت و میگه که شما هم میتونید مثل من باشید، فقط کافیه که بخواید. فقط کافیه که شروع کنید. این لیست کارهاییه که باید بکنید تا مثل من بشید.
تا حالا به این فکر کردید که دیدن این جور محتوا چرا برای عموم جامعه جذابه؟
از نظر من دلیلش اینه که انگیزه گرفتن برای ما مثل یه داروی آرامش بخشه. وقتی کسی به ما میگه میتونیم کاری رو انجام بدیم، اون امید از دست رفته مون رو دوباره به دست میاریم. همه این حرف ها قشنگ به نظر میاد ولی اگه این گزاره درست بود الان همه آدم های جامعه پولشون از پارو بالا میرفت ولی در عمل اینطور نیست.
در ادامه در مورد این قضیه عمیق تر میشیم. قبل از اون پیشنهاد میکنم ویدئویی که در مورد این موضوع ساختم هم نگاه کنید:
تحقیقاتی که در مورد انگیزه و پیشرفت کردم در نهایت من رو به 3 نتیجه گیری مهم رسوند:
بذارید مثال بزنم. من قبل از اینکه شروع کنم به نوشتن این پست، همش منتظر این بودم که یه موضوع خوب و جذاب پیدا کنم و میخواستم اول انگیزه بگیرم و بعد شروع کنم به نوشتن. ولی بعد از چند ماه صبر کردن، فهمیدم این عمل کردنه که باعث میشه من انگیزه بگیرم. بعد از چند خط نوشتن، اون قدر موضوع برام جذاب شد که انگیزه کافی برای تموم کردنش رو به دست آوردم.
همه اینا رو گفتم که بگم انگیزه در کل چیز بدیه؟ به هیچ وجه. انگیزه از عناصر مهم برای بقای انسان ها بوده و هست و ما همچنان با امید و انگیزه است که زنده ایم و برای آینده مون برنامه ریزی میکنیم. ولی اجازه بدید بگم که وابستگی بیش از اندازه به انگیزه باعث میشه برای خودمون بهونه تراشی کنیم و اون قدر برای انگیزه گرفتن صبر کنیم که دیگه دیر بشه!
در واقع ما داریم شروع هر کاری در زندگی رو شرطی میکنیم. شرطش اینه که اگه برای کاری انگیزه داشته باشیم، اون کار رو شروع کنیم ولی لطفا از خودتون بپرسید اگه این انگیزه هیچ وقت خودش رو نشون نداد چی؟ اگه قدرت اون انگیزه به قدری نبود که شما رو وادار به کاری بکنه چی؟
بهترین توصیه ای که میتونم بکنم اینه:
بهتره به انجام کاری اقدام کنیم به جای اینکه در پی به وجود آوردن انگیزه باشیم
خیلی خوب میدونم که محتوای انگیزشی موضوع پربحثیه و خیلی نظرات ضد و نقیض داره. مثلا یکی از دوست های من چند وقت پیش بهم گفت تو میتونی انتخاب کنی چطور از محتوای انگیزشی استفاده کنی. خیلی ها هستند که از این محتوا استفاده میکنند و نتیجه میگیرند و گروهی هم ناکام میمونند.
نظر شما چیه؟ محتوای انگیزشی چه کمکی به شما کرده؟
نوشته ای که بعد از این مقاله میتونه براتون مفید باشه: