صدرا
خواندن ۳ دقیقه·۱ روز پیش

روزنوشت - هیئت هفتگی منتظران ظهور

روزنوشت - هیئت هفتگی منتظران ظهور

منطقه نهبندان، منطقه بسیار محرومی است. فاصله طبقاتی این شهر حتی با شهرهای نزدیکی مثل بیرجند (به عنوان مرکز استان خراسان جنوبی) آنقدر زیاد است که اهالی آنجا هم از وضعیت این شهر تعجب می‌کنند. با این حساب تکلیف این شهر در برابر شهرهایی مثل تهران و مشهد از قبل معلوم است و نیازی به توضیح ندارد.

با این حال، امسال روستای چاهداشی میزبان یک روحانی از تهران است که برای تبلیغ ماه رمضان به روستا تشریف آورده‌اند و امامت جماعت یکی از سه مسجد آن را به عهده گرفته‌اند.

دو هفته قبل، به دلیل برگزاری محفل انس با قرآن، برنامه هیئت لغو شد اما پنجشنبه‌شب هفته قبل، طبق روال هر هفته، «هیئت هفتگی منتظران ظهور» را برگزار کردیم. اولین جلسه این هیئت هفتگی در ماه رمضان جاری.


هیئت هفتگی منتظران ظهور
هیئت هفتگی منتظران ظهور


حاج آقا هم به عنوان سخنران برنامه در این جلسه شرکت کردند. فکر کنم در طی چند روزی که از ماه رمضان گذشته کاملاً با روحیه بچه‌های این روستا آشنا شده باشند. بچه‌هایی پر جنب‌و‌جوش که از دیوار راست بالا می‌روند و آرام و قرار ندارند. هر وقت از آنها می‌خواهیم چند لحظه ساکت و آرام سر جایشان بنشینند، انگار به زور آنها را گرفته و زندانی کرده‌ایم، بدتر جست و خیز می‌کنند و فضای حسینیه را روی سرشان می‌گذارند

برای کار با این بچه‌ها به این نتیجه رسیدیم که برنامه‌های آرام و بی‌ تحرک مناسب آنها نیست. به همین دلیل ما هم در «مرکز فرهنگی اجتماعی انتظار» با بچه‌ها همراه شدیم و برنامه‌هایمان را به سمت تحرک و هیجان بیشتر جهت دادیم؛ به عنوان مثال از برنامه‌هایی مثل مسابقات پرتحرک و یا اجرای تئاتر بیشتر در برنامه‌ها استفاده کردیم. این تِز به خوبی جواب داد و بچه‌ها از آن روز پای ثابت برنامه‌های هیئت هستند.

به عنوان مثال یک بار که مشغول فضاسازی حسینیه برای یکی از برنامه‌ها بودیم تصمیم گرفتیم برنامه‌ای هم برای بچه‌های نوجوان داشته باشیم. در همان حسینیه مسابقه‌ای برایشان برگزار کردیم. به این صورت که از آنها خواستیم در طول حسینیه بدوند و بعد، همان مسیر را برگردند. وقتی هم به پرده وسط حسینیه رسیدند، روی زمین غلت بزنند و از زیر پرده عبور کنند.


هیئت هفتگی منتظران ظهور
هیئت هفتگی منتظران ظهور


کاش از آن لحظه فیلم می‌گرفتم. شور و هیجان بچه‌ها و غلت‌زدن‌شان روی زمین، صحنه جالبی درست کرده بود. معلوم بود حسابی سرگرم شده‌اند و از این ایده خوش‌شان آمده که آنطور مشتاقانه روی زمین می‌غلتیدند.

پریشب هم حس جست‌و‌خیز و جنبیدن‌شان گل کرده بود و دست بردار نبودند. آنقدر که داشتم خجالت می‌کشیدم. با خودم فکر می‌کردم الان حاج آقا درباره این روستا و بچه‌های آن چه فکری می‌کند؟

ولی خدا را شکر، ایشان هم درک می‌کردند و مخالفتی با جست و خیز بچه‌ها نداشتند.

در هر صورت نکته اینجاست که در هر منطقه‌ای باید برنامه‌های فرهنگی مخصوص به آنجا را تنظیم کرد. مردم هر منطقه‌ای استعدادها و روحیات خاص خود را دارند.

در بعضی مناطق، مردم روحیات آرامی دارند و اصطلاحا بچه درس‌خوان هستند. مردم منطقه دیگر، استعدادهای هنری خوبی دارند. مردم یک منطقه هم مهارت‌های فنی‌شان خوب است و به همین ترتیب… . طبیعی است که نوع برنامه‌های فرهنگی هر منطقه، با منطقه دیگر تفاوت خواهد کرد. بعضی از برنامه‌های فرهنگی در منطقه‌ای جواب می‌دهد و در برخی دیگر از مناطق، خیر.

به همین دلیل، این وظیفه مراکز فرهنگی است که آن استعدادها را شناخته و برنامه‌های فرهنگی را متناسب با همان توانایی‌ها و در جهت رشد و کمال روحی و معنوی جامعه هدف‌شان تنظیم کنند.

مسئول رسانه مرکز فرهنگی اجتماعی انتظار. از نوجوانی عاشق نوشتن بودم...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید